انسان و طبیعت: جامعه انسان خاکی
محمد عظیمی اخلاق، جنبه فراگیر زندگی انسان و عنصر مهم نگرش و رفتار در برابر محیط طبیعی است. حفاظت از محیط زیست بدون ارزشهای اخلاقی نمیتواند پایدار باشد. چنانچه نتوانیم بهواسطه زیبایی، اخلاقیات و ارزشهای معنوی با مردم ارتباط برقرار کنیم، قادر به حفظ محیط زیست مان نخواهیم بود. (جورج شالر، ۲۰۰۷) به عنوان انسان، ما جدیدترین تجربه تکامل طبیعت هستیم و آنگونه که از شواهد پیداست، ما تنها گونهای از جانداران محسوب میشویم که قادر به انقراض نوع خود هستیم. البته بر خلاف سایر گونههای منقرضشده، ما در این مورد میتوانیم تعمق بیشتری کرده و با تغییر فرهنگ خود در مسیری که برای بقای ما در آینده کارساز باشد، خود را با تغییرات زیست محیطی وفق دهیم.
محمد عظیمی اخلاق، جنبه فراگیر زندگی انسان و عنصر مهم نگرش و رفتار در برابر محیط طبیعی است. حفاظت از محیط زیست بدون ارزشهای اخلاقی نمیتواند پایدار باشد. چنانچه نتوانیم بهواسطه زیبایی، اخلاقیات و ارزشهای معنوی با مردم ارتباط برقرار کنیم، قادر به حفظ محیط زیست مان نخواهیم بود. (جورج شالر، ۲۰۰۷) به عنوان انسان، ما جدیدترین تجربه تکامل طبیعت هستیم و آنگونه که از شواهد پیداست، ما تنها گونهای از جانداران محسوب میشویم که قادر به انقراض نوع خود هستیم. البته بر خلاف سایر گونههای منقرضشده، ما در این مورد میتوانیم تعمق بیشتری کرده و با تغییر فرهنگ خود در مسیری که برای بقای ما در آینده کارساز باشد، خود را با تغییرات زیست محیطی وفق دهیم. میراث بشری فقط به این ۸۰۰۰ سال تاریخ مدون که بطور سنتی به رسمیت شناخته میشود باز نمیگردد، بلکه عمر آن حداقل ۲ میلیون سال یعنی از زمان ظهور اولین انسان «واقعی» قدمت دارد. مسلما پیدایش فرهنگ بشری، طی این هزاران نسل، همزمان تحت تاثیر شدید تحولاتی قرار داشته که در تکامل ژنتیکی و به ویژه در خصوصیات تشریحی و فیزیولوژیکی مغز وی صورت میگرفته است. از سوی دیگر تکامل ژنتیکی نیز قطعا تحت تاثیر شدید آن نوع از انتخابها هدایت میشده که از درون فرهنگ سرچشمه میگرفته است (ادوارد.او. ویلسون، ۱۹۹۹) تشخیص این نکته ضروری است که ۹۹ درصد از طول عمر حیات انسان روی زمین، صرف فقط یک حرفه شده است: شکار و جمعآوری آذوقه. همچنین در طول ۱۰ هزار سال اخیر، فرهنگ ما به چنان تغییری دچار شده است که امروز فقط یک هزارم درصد ساکنان زمین به شکار و جمعآوری آذوقه میپردازند. بحرانهای زیست محیطی فقط در ۱۰۰ سال اخیر پدیدار گشتهاند. منحنیهای J شکل افزایش جمعیت، مصرف و آلودگی، نشانههای اساسی تغییر اساسی فرهنگ ما از انسان شکارچی به کشاورز و کارگر صنعتی هستند. در طول مدت درازی از تاریخ بشر، اثر انسان بر زمین اندک یا حداقل محدود به نواحی کوچک بود. این امر به خاطر آن بود که انسان در گروههای کوچک زندگی میکرد و هر گروه فقط به اندازه معاش خود از محیط زیست برداشت میکرد. امروز بیش از هفت میلیارد انسان روی زمین برای ادامه زندگی خود بیش از بیش به تمام محیط زیست جهانی متکی هستند. گونه انسان پنج مرحله تکامل فرهنگ اجتماعی را تجربه کرده است که عبارتند از: جامعه بدوی شکارچیان و فراهم آورندگان معاش، جامعه پیشرفته شکارچیان و فراهمآورندگان معاش، جامعه کشاورزی، جامعه صنعتی و جامعه جدید «انسان خاکی» که برای بقای آینده بشری ضروری است. اگرچه این پنج مرحله مجزا از هم تشریح میشوند، ولی مرز آنها از هم جدا نبوده و امروزه در نقاط مختلف زمین ما میتوانیم هر پنج نوع این چنین جوامع را بیابیم (جی.تی.میلر، ۱۹۸۸) در دو مرحله نخستین تکامل جوامع (شکارچیان و فراهمآورندگان معاش بدوی و پیشرفته) انسانها در طبیعت میزیستهاند و برای بقا کاملا به محیط اطراف خود متکی بودهاند. در دوره اول آنان نمونهای از انسان همراه با طبیعت بودهاند و در دوره دوم اگرچه آنها رابطه اکولوژیکی نزدیکی با طبیعت داشتهاند، لیکن از محیط زیست نیز بهرهبرداری میکردهاند. انسانها در جوامع کشاورزی و صنعتی از همراهان با طبیعت به ضدیت و تخریب محیط زیست تغییر ماهیت دادند. سودمندی انقلاب صنعتی بسیار زیاد بوده است، اما این مرحله از تاریخ فرهنگ بشر برای ما خیلی گران تمام شده است. جوامع تکنولوژیکی به مقدار زیادی میزان و شدت کشمکش بشر علیه طبیعت را که از زمان جوامع کشاورزی آغاز شده بود افزایش دادند. در دوران جدید تکامل اجتماعی بشر جوامع انسان خاکی در حال شکل گیری است. جوامعی که در آنها انسانها دوباره در مییابند که جزئی از طبیعت و نه جدا از طبیعت هستند و برای حفظ وجود خود نیازمند حفظ طبیعت هستند. بقای ما در آینده به نظر میرسد به پذیرش نظریه فلسفه کلیات جهان بستگی دارد: تغییر یافتن از جامعه کشاورزی_صنعتی که بر اساس غلبه بر طبیعت استوار است به جامعه انسان خاکی که اساس آن همراه بودن با طبیعت است. جامعهای با نظامی اخلاقی مبتنی بر پایداری زیست محیطی که نه فقط سلامتی و آزادی گونه ما، بلکه دسترسی به جهانی را که روح بشر در آن متولد شده نیز هدف قرار میدهد. *عضو کانون محیط زیست دانشگاه شهید رجایی تهران منابع: ۱. زیستن در محیط زیست (جی.تی.میلر) ترجمه: دکتر مجید مخدوم، انتشارات دانشگاه تهران، تهران: ۱۳۸۴ ۲. اخلاق محیط زیست (جان بنسون) ترجمه: عبدالحسین وهاب زاده، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد، مشهد: ۱۳۸۲ ۳. روانشناسی حفاظت از محیط زیست (سوزان کلایتون، جین مایرز) ترجمه مجید صفارینیا، ...] و دیگران [انتشارات ارجمند، تهران:۱۳۹۰ ۴. تنوع حیات، درسنامه تنوع زیستی (ادوارد.او.ویلسون) ترجمه : عبدالحسین وهابزاده، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد، مشهد: ۱۳۸۴
ارسال نظر