نگاه
چگونه انحصار تلویزیونی به برنامههای پیش پا افتاده منتهی شد
مترجم: جعفر خیرخواهان
تئوری رایج نئوکلاسیک نگاه منفی به انحصار داشته و آن را نهاد «بدی» میداند که منجر به ناکارآیی به شکل قیمتهای بالاتر، رفاه کمتر مصرفکننده، سوءاستفاده از تسلط بر بازار، عدم کارآیی و غیره میشود.
نویسنده: جان کی
مترجم: جعفر خیرخواهان
تئوری رایج نئوکلاسیک نگاه منفی به انحصار داشته و آن را نهاد «بدی» میداند که منجر به ناکارآیی به شکل قیمتهای بالاتر، رفاه کمتر مصرفکننده، سوءاستفاده از تسلط بر بازار، عدم کارآیی و غیره میشود. یک استدلال مخالف وجود دارد که ایده انحصار را «خوب» میداند؛ چون سود غیرعادی عاید میکند که میتوان از آن برای تحقیق و توسعه و ساخت محصولات نوآورانه که کیفیت بالاتری دارند، استفاده کرد و از این قبیل. جان کی از نویسندگان روزنامه تایمز مالی در این ستون به مساله انحصار از منظری جدید نگاه کرده است. وی پدیده انحصار را با تمثیلی از بازار کتاب، برای صنعت تلویزیون استفاده میکند و نگاهی به مبحث افزایش رقابتپذیری میاندازد.
مصرفکنندگان انگلیسی هر ساله حدود ۲ میلیارد پوند صرف خرید ۲۵۰میلیون کتاب میکنند. حدود ۷۰هزار از ۱۲۰هزار عنوان کتابی که هر سال منتشر میشود، به بازار میرود. پس میانگین فروش کتاب بین ۳ تا ۴هزار نسخه است با بودجهای حدود ۳۰هزار پوند که حق امتیاز، چاپ، بازاریابی و توزیع را شامل میشود.
اکنون تصور کنید انحصار تجارت کتاب را با بودجهای محدود در اختیار دارید و متعهد به این هستید که کتابها را به رایگان در دسترس مردم قرار دهید. شما در حالت وجود انحصار، ۷۰هزار عنوان را منتشر نخواهید کرد، بلکه چند کتاب باکیفیت که نگارشی عالی داشته و به خوبی ویرایششده باشد، تولید میکنید (از آن نوع کتابهایی که خودتان دوست دارید بخوانید). این کتابها با اینحال باید عامهپسند هم باشند: با فرض تولید ۲هزار عنوان کتاب که تقاضای مثلا ۲۰۰میلیونی را تامین کند هر کدام ۱۰۰هزار خواننده را جذب خواهند کرد. چون نویسندگان کمتری خواهیم داشت آنها که هستند مشهور خواهند شد. خوشبختانه مجبور نیستید پول زیادی به آنها بپردازید؛ چون جایی دیگر وجود ندارد تا به آنجا بروند و تمام بازار در انحصار شما است.
اگر مدیر اجرایی قوی باشید که در برابر فشار ناگزیر برای تولید کتابهای در میانه راه مقاومت کرده و پشتیبان نظم تثبیتشده نباشید، به شهرت و اعتباری از کیفیت و انسجام میرسید. آیندگان از عصر انحصار کتاب به عنوان دوران طلایی یاد میکنند زمانی که کتابهای خوب به راحتی در دسترس بود.
اکنون فرض کنید به یک رقیب اجازه داده شود تا کتبی را به رایگان و از محل درآمد تبلیغاتی منتشر کند. او روی عناوین کمهزینهای سرمایهگذاری میکند که مخاطبان زیادی برای حامیان مالی جذب خواهد کرد. شما (یا همان انحصارگر (سابق) کتاب)، از ترس اینکه با از دستدادن خوانندگان، منابع مالیتان به خطر افتد، دنبالهرو بازار کتب عامهپسند و مبتذلی میشوید که رقیبتان عرضه میکند. انحصارگر سابق این تغییر رفتار خود را با تحقیر و توهین به نخبهگرایی گذشته توجیه خواهد کرد.
اینک فرض کنید همه محدودیتها بر فروش و توزیع کتاب برداشته شود. یک بنگاه تازهوارد زرنگ بر دو راهبرد کسب و کار تمرکز خواهد کرد. او از نویسندگان کتب پرفروش که بهواسطه انحصار، درآمد پایینی دریافت میکردند دعوت میکند تا کتابهای ارزان و شاد با مخاطبان زیاد نسبت به بودجه اندکشان تولید کنند. افراد فرهیخته از این نتایج متنفرند. آنها ورود رقابت و نیروهای بازار به بخش کتاب را محکوم میکنند. آنها معتقدند نه فقط ناشران تجاری جدید محصولات بیکیفیت تولید کردند، بلکه کیفیت تولیدات انحصاری را نیز متزلزل نمودند. حق با آنها خواهد بود.
این یک داستان نیست: این تاریخ پخش تلویزیونی در انگلستان است. الگوی انحصار کتاب و توزیع تعداد اندک عناوین با دقت گزینششده نیز کار جدیدی نیست. نمونههایی از آن را کلیسای کاتولیک و اتحاد شوروی پیاده کردند. البته نتایج در آنجا اصلا خوب نبود.
غول رقابت از بطری بیرون آمده است و به آن بازنمیگردد. فنآوری و مقرراتزدایی، مشکل کمبود کانالهای توزیعی را از بین برده است. این عاملی بود که در گذشته تعداد تولیدکنندگان تلویزیونی را محدود ساخته و مردم را مجبور میکرد یک برنامه را در یک زمان ببینند.
امروزه اصول اقتصادی حاکم بر تلویزیون اندکی متفاوت از اقتصاد کتاب درسی است. در واقع هزینه ساخت برنامههای تلویزیونی بسیار پایین آمده است. هزینه متوسط یک ساعت برنامه تلویزیونی شبکه بیبیسی وان ۸۰هزار پوند است. این شبکه گرانقیمتی است و میانگین هزینه تولید یک ساعت برنامه در سایر کانالها کمتر از هزینه تولید یک کتاب است.
بیشتر برنامههایی که در تلویزیونهای رقابتی نشان داده میشود مزخرف هستند دقیقا شبیه بیشتر کتابهایی که در کتابفروشیها عرضه میشود؛ اما تولیدکنندگان تجاری به تولید هر چیزی ادامه میدهند تا جایی که یک بازار حتی کوچک برای هر سلیقهای را پاسخ دهند. شبکه پخش تلویزیونی کابلی تایم وارنر اکنون یک پخشکننده مهم محصولات تلویزیونی از نوعی است که زمانی بیبیسی پخش میکرد؛ اما مدیریت کسب و کار در بازاری که با محصولات خوب اشباع شده است بسیار سخت است. در این شرایط باید روی بخشهای بازار انبوه با بودجه اندک تمرکز نمود. در گذشته تلویزیون مجوزدار تضمینکننده برنامههای باکیفیت در بازار انحصاری بود؛ اما اکنون تلویزیون مجوزدار مانع اصلی برنامههای باکیفیت در بازار رقابتی است.
ارسال نظر