زاویه
چرا زنها با والدینشان راحت نیستند؟
مترجم: جعفر خیرخواهان
منبع: نیویورک تایمز
موسسه نظرسنجی گالوپ به تازگی کتابی به نام «بهزیستن: پنج عنصر اساسی» منتشر کرده است که با استفاده از دادههای پیمایشی و پژوهشهای آکادمیک به نتایج جالب و خواندنی رسیده است که چه چیزهایی مردم را خوشحال و چه چیزهایی ناراحت میکند. کسانی که ناآشنا به این موضوع هستند، احیانا متوجه میشوند چیزهایی که فکر میکردند باعث خوشحالی مردم میشود، آنطور که نویسندگان کتاب مینویسند «تصور نادرستی داشتند یا صرفا به کلی اشتباه میکردند.»
کاترین رامپل
مترجم: جعفر خیرخواهان
منبع: نیویورک تایمز
موسسه نظرسنجی گالوپ به تازگی کتابی به نام «بهزیستن: پنج عنصر اساسی» منتشر کرده است که با استفاده از دادههای پیمایشی و پژوهشهای آکادمیک به نتایج جالب و خواندنی رسیده است که چه چیزهایی مردم را خوشحال و چه چیزهایی ناراحت میکند. کسانی که ناآشنا به این موضوع هستند، احیانا متوجه میشوند چیزهایی که فکر میکردند باعث خوشحالی مردم میشود، آنطور که نویسندگان کتاب مینویسند «تصور نادرستی داشتند یا صرفا به کلی اشتباه میکردند.» بررسی آنها نشان میدهد که مردم چگونه اوقاتشان را سپری میکنند و هنگامی که سرگرم فعالیتهای مختلف هستند چه احساسی دارند. یک معیار بهزیستی در این بررسی «شاخص ناخوشایندی» است. این شاخص اشاره بهدرصدی از زمان افراد دارد که آدمهای متفاوتی در کنارشان حضور دارند و روی هم رفته در حالت ناخوشایند و ناراحتکنندهای به سر میبرند. این زمان مربوط به اوقاتی است که آنها احساس فشار روحی، ناراحتی یا درد میکنند به جای اینکه احساس خوشحالی کنند.
احتمالا تعجبی ندارد که آدمها بگویند هنگامی که وقتشان را با رییسشان میگذرانند (شخصیت مقتدری که جلوی وی باید حواستان جمع باشد) برایشان بیشترین نامطلوبی را دارد. تقریبا یک سوم زمانی که زنان در کنار روسایشان بسر میبرند برایشان ناخوشایند است؛ در مورد مردان تقریبا نصف زمانی را که با آدمهای بالادست خود به سر میبرند ناخوشایند است. همچنین احتمالا تعجبی ندارد که وقتگذرانی با دوستان (کسانی که ما به اختیار و میل خود بودن با آنها را انتخاب میکنیم) کمترین میزان ناخوشایندی را داشته باشد.
در مورد اکثر دستهبندیها، حالت ناخوشایندی زنان و مردان تقریبا به نسبت زمانی یکسانی بود. اما بزرگترین تفاوت به زمان صرف شده با خانواده مربوط میشود و نه به آن شیوهای که قالبهای خوشی درونی زنانگی احیانا پیشبینی میکنند: زنان در مقایسه با مردان، زمانی که وقتشان را با بچهها و والدینشان میگذرانند به مراتب کمتر خوشحال هستند.
این تفاوت را تا حدودی میتوان با انواع مختلف فعالیتهایی که هر کدام از این زن و مرد هنگام به سر بردن با خانواده انجام میدهند توضیح داد.
برای مثال هنگامی که زنان وقت خود را با بچههایشان میگذرانند احتمال بالایی است که کار خانه کنند و مراقبت از بچهها را بر عهده داشته باشند که هر دو فعالیتهای به نسبت استرسزایی هستند. از طرف دیگر زمانی که مردها با بچههای خود وقتشان را میگذرانند بیشتر وقتها زمانی است که تلویزیون تماشا میکنند یا در مسافرت به سر میبرند که فعالیتهای تفریحی بوده و حالت خوشگذرانی دارد.
بیشترین شکاف بین دو جنسیت مربوط به احساس زن و مرد در زمانی است که وقت خود را با والدینشان میگذرانند. زمانی که مردها با پدر و مادرشان هستند آنها حدود ۷درصد از اوقات احساس ناخوشایندی دارند. اما زنان متوجه میشوند که ۲۷درصد از وقتی را که با والدینشان گذراندند برایشان ناخوشایند بوده است.
دوباره این مورد را نیز میتوان با آنچه که مردان و زنان هنگام بودن با والدین انجام میدهند توضیح داد. زنان در قیاس با مردها، با احتمال بیشتری از پدر و مادر پیر یا ناتوان خود نگهداری میکنند.
اما حتی اگر تاثیر این فعالیتهای متفاوت را کنترل کنیم (یعنی حتی وقتی هم زن و هم مرد، کار و وقت یکسانی را به نزدیکان خود اختصاص میدهند) هنوز هم تفاوتهای معنادار در شاخص ناخوشایندی بین مرد و زنی که در کنار والدین یا فرزندانشان هستند وجود دارد.
چرا زنان احساس خوشحالی کمتری از بودن با خانواده و به خصوص با والدینشان دارند؟ چه توضیحی وجود دارد؟
نویسنده مقاله از خوانندگان روزنامه خواسته است دلایلی که به ذهنشان میرسد را بیان کنند که برخی از جالبترین آنها به شرح زیر هستند:
۱) یک مثل قدیمی میگوید پسر تا زمانی پسر است که ازدواج نکرده، اما یک دختر برای تمام عمرش دختر پدر و مادرش است. والدین درخواستهای خود را از دخترشان خیلی راحتتر از پسرشان میکنند. نقش دختر در خانواده در دوران بزرگسالی بسیار پررنگتر از نقش پسر ادامه مییابد.
به همین ترتیب در مورد بچهها میتوان گفت که مادر نقش روحی و احساسی به مراتب بیشتری از پدر دارد. بچهها کیک سیب را از پدر نمیخواهند.
پیشنهاد میشود همین نظرخواهی در فرهنگ کنفسیوسی هم انجام شود جایی که پسرها وظیفه نگهداری از والدین پیر خود را بر عهده دارند. برای مثال کدامیک از دو گروه مردها یا زنهای چینی، احساس ناراحتی بیشتری از بودن با والدینشان میکنند؟
۲) درگیری بین مادران و دختران از جنبه مدیریتی قابل توضیح است. در هر شرایطی در داخل خانه، باید یک مدیر داشته باشیم و سایرین مطیع وی هستند. مادران و دختران به خانه بخت رفتهشان، هر یک در خانه خود مدیر هستند. وقتی آنها در خانه یکدیگر هستند، هیچکدام نمیخواهد زیر بار حرف دیگری برود و بنابراین درگیری و ناراحتی اجتنابناپذیر است.
۳) زنها از بودن با والدین احساس خوشحالی کمتری میکنند، نه اینکه چون والدینشان را کمتر دوست داشته یا ارزش مینهند، بلکه چون آنها احساس فشار بیشتری میکنند که در جلوی والدین خود دختر «خوبی» باشند. جدای از این شاید زنها توجه بیشتری به نیاز و راحتی دیگران نشان میدهند، آنها نمیتوانند از همراهی با دیگران لذت ببرند بدون اینکه دائما نگران این باشند که چگونه به فرد همنشین خود کمک کرده یا رضایتش را جلب کنند. آنها در وضعیت دائمی پرورش و حمایتکردن هستند که شاید برای دیگران مفید باشد، اما برای خودشان زیانبار است.
۴) برخی از والدین احساس شرم نمیکنند که دخترشان بداند آنچه آنها واقعا میخواستهاند یک پسر بوده است. کینههای دوران بچگی و خاطرات تبعیضهایی که در حق دخترها روا شده است میتواند تا پایان عمر آنها را آزار دهد.
ارسال نظر