چرا چپ دست‌ها درآمد بیشتری دارند؟

جوئل والدفوگل

مترجم: مجید روئین پرویزی

این را دیگر همه می‌دانند که در بسیاری از جوامع به چپ دست‌ها با دیده چندان مساعدی نگریسته نمی‌شود. در سنت مسیحی شیطان معمولا با دست چپ ارتباط می‌یابد؛ و کلمه «سینیستر» هم در زبان لاتین برای سمت چپ و امور شیطانی به کار می‌رود. عرب‌ها هم معمولا از دست راست شان برای خورد و خوراک استفاده می‌کردند و دست چپ تنها برای کارهای سخیف کاربرد دارد. از اینها علمی‌تر این است که چپ دست بودن با برخی مشخصات فیزیولوژیک عجین است. مثلا چپ دست‌ها فشار خونشان بالاتر است، مزاج بسیار حساس‌تری دارند و شیزوفرنی هم در آنها شایع‌تر است.

از طرف دیگر، اگر دلخور نمی شوید، چپ دستی همچنین با خلاقیت هم رابطه نزدیک‌تری دارد. لئوناردو داوینچی، میکل آنجلو، ایزاک نیوتن و آلبرت انیشتین همه چپ دست بوده‌اند. فیزیولوژیست‌ها تایید کرده‌اند که چپ دست بودن با برخی عملیات متفاوت مغز مرتبط است: با وجودی که راست دست‌ها به طور متوسط مهارت‌های شناختی (ادراکی) بهتری دارند، مطالعات نشان می‌دهند که در استعدادهای نادر نسبت چپ دست‌ها بیشتر است.

اما اثر اقتصادی چپ یا راست دست بودن چیست؟ کدام یک درآمد بیشتری کسب می‌کنند؟ به لطف دو مطالعه جدید که یکی از آنها در ایالات متحده انجام شده و دیگری در انگلستان ما به پاسخ‌های جالبی رسیده‌ایم. تا آنجا که به درآمد مربوط است، مردهای چپ دست خیلی ناعادلانه پولدارتر بوده‌اند.

برای اینکه تصور کنیم چپ دست‌ها احتمالا درآمد کمتری هم خواهند داشت دو دلیل عمده هست. ۱۱‌درصد جمعیت آمریکا چپ دست است (که در آن نسبت مردان به زنان کمی بیشتر است). در دنیایی که اکثریت ماشین‌ها برای راست دست‌ها طراحی شده است، کار کردن و یادگیری برای چپ دست‌ها سخت‌تر است. ابزاری مثل پیچ گوشتی برای هر دو دسته خوب کار می‌کند؛ اما هستند ابزارهای بسیاری که این چنین نیستند. مثلا قیچی، میز تحریر یا دستگاه‌های مخلوط کن جدید را در نظر بگیرید. تمام این عوامل باید باعث کاهش بهره‌وری چپ دست‌ها شود. (به همین خاطر هم هست که خیلی‌ها سعی کرده‌اند ابزار‌آلات مخصوص چپ‌دست‌ها ابداع کنند). علاوه بر اینها، مطالعات نشان می‌دهند که چپ‌دست‌ها بیشتر در معرض بیماری‌ها آسیب پذیرند و به همین خاطر انتظار می‌رود که فعالیت تولیدی شان کمتر و در نتیجه درآمدشان پایین‌تر باشد.

اما چنین نشده است. در مطالعه اخیر کریستوفر روبک از کالج لافایت و جوزف هرینگتون و رابرت موفیت از دانشگاه جان ‌هاپکینز به بررسی نمونه‌ای ۵‌هزار نفری از مردان و زنان پرداخته‌اند. آنها متوجه شدند که در سراسر کشور، بین درآمد متوسط کار چپ دست‌ها و راست دست‌ها به ازای هر ساعت، تفاوت عمده‌ای نیست. همه آنها به طور متوسط درآمدی معادل ۲۰/۱۳‌دلار به ازای هر ساعت داشته‌اند. همچنین ضریب هوشی شان نیز به طور متوسط یکسان بوده است. مطالعه انگلستان هم که توسط کوین دنی از کالج دوبلین و وینسنت سالیوان از دانشگاه وارویک روی یک نمونه ۵‌هزار نفری در سال ۱۹۵۸ انجام شده بود تفاوت درآمدها را ناچیز یافت. مردان چپ دست به طور متوسط ۵‌درصد بیشتر از مردان راست دست درآمد داشته‌اند، در حالی که زنان چپ دست نسبت به همتایان راست دست خود ۵‌درصد کمتر عایدی داشته‌اند.

نکته قابل‌توجه این است که این تفاوت درآمدی با افزایش سطح تحصیلات افزایش می‌یابد. در آمریکا فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به طور متوسط ۳۰‌درصد بیشتر از دیگران درآمد داشته‌اند و هنگامی که عواملی نظیر سن، هوش، وضعیت تاهل و نژاد و قومیت در نظر گرفته شده‌اند، فارغ‌التحصیلان چپ دست در مجموع ۱۰ تا ۱۵‌درصد بیشتر از راست دست‌ها درآمد داشته‌اند. (مطالعه انگلیسی اثر تحصیلات بر سطح درآمد را مدنظر قرار نداده است.)

شناسایی نحوه تفکر این دو دسته شاید بتواند توضیح دهد که چرا چپ دست‌های دانشگاه رفته درآمد بیشتری دارند. استنلی کورن، روانشناس، دو نوع شیوه تفکر را از یکدیگر جدا می‌کند: «همگرا» و «واگرا.» شیوه تفکر همگرا از دانش و قواعد موجود استفاده می‌کند تا به یک پاسخ مشخص و صحیح برسد. تفکر همگرا اما از محدوده دانش مرسوم خارج می‌شود تا حیطه‌های دست نخورده را کندوکاو کند.‌ درصد نوابغ چپ دست به طور غیرمعمول بیشتر است، زیرا چپ دست‌ها بیشتر متمایل به تفکر واگرا هستند. در آزمایشی که از افراد خواسته می‌شد برای دو شیء کاربردهای مختلف بیابند، مثلا با یک تکه چوپ و یک قوطی کنسرو چه چیزهایی می‌توان ساخت، تعداد راهکارهای پیشنهادی چپ دست‌ها به طور متوسط ۳۰‌درصد بیشتر بوده است. اما این استعداد تفکر واگرا تنها در مردهای چپ دست نهفته است. روانشناسان از چرایی این پدیده آگاهی ندارند. یک فرضیه این است که میزان تستسترون جنینی در نوزادها متفاوت است. البته این تنها یک فرضیه است و روانشناسان تصدیق می‌کنند که اثر چپ یا راست دست بودن بر فعالیت‌های مغز هنوز کاملا فهمیده نشده است. به هر صورت، دلیل آن هرچه باشد، چپ دست بودن برای افراد اثر اقتصادی دارد و این اثر اقتصادی در مطالعه‌ای که در آمریکا انجام گرفت تنها برای مردها مصداق داشته است. مطالعه، هیچ تفاوت سیستمی میان دستمزد زنان چپ دست و راست دست نیافت، حتی با توجه به سطح آموزش و سایر عوامل.

این مطالعات می‌گویند که تحصیل و نوعی تفکر واگرا آن چیزی است که مردان چپ دست را در صدر رقابت کسب درآمد می‌نشاند. نتیجه عملی بحث اینکه، اگر منابع خانوادگی‌تان محدود است، فقط فرزند چپ دستتان را به دانشگاه بفرستید و مابقی را بگذارید بروند کاری یاد بگیرند و اگر هم در دانشگاه هستید و به دنبال همسری می‌گردید که پتانسیل کسب درآمدش بالا باشد، باید به دنبال افرادی بگردید که ساعتشان را روی مچ دست راست می‌بندند.