بررسی تحولات جمعیت باسواد کشور در سهدهه گذشته
مسیر طیشده، مسیر پیشروی
اما با گذشت سه دهه از این فرمان لازم است تحولات جمعیت با سواد کشور در راستای تحقق هدف اول مورد ارزیابی قرار گیرد. به بیان دیگر لازم است تحولات پیش آمده روی شاخصهای نرخ بیسوادی مورد ارزیابی مجدد قرارگیرد.
بدین منظور در این مقاله با استفاده از دادههای آماری و اطلاعات به دست آمده از سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن در سالهای 1355، 1365، 1375 و 1385 میزان تحقق هدف تعیین شده به صورت آماری بررسی شده است. در این راستا روند تحولات نرخ باسوادی در گروههای سنی مختلف و در جامعه مردان و زنان کشور و روستایی و شهرنشین به صورت مجزا بررسی شده است.
طی سه دهه گذشته جمعیت کشور رشد بیسابقه (۹/۳ درصد) را تجربه نموده و عملا به دو برابر افزایش یافته که این موضوع در ارزیابی فعالیتها مورد توجه بوده است. نتایج بهدستآمده گویای آن است که بهرغم افزایش جمعیت کشور از ۳۴ میلیون نفر در سال ۱۳۵۵ به ۴/۷۰ میلیون نفر در سال ۱۳۸۵ نرخ سواد از ۲/۴۷ درصد به ۵/۸۴ درصد ارتقا یافته است. در عین حال نرخ باسوادی در تمامی گروههای سنی افزایش نشان میدهد، از جمله در گروههای سنی ۴۰ سال و بالاتر که از رقم ۸/۱۷ درصد در سال ۱۳۵۵ به رقم ۹/۵۸ درصد در سال ۱۳۸۵ ارتقا یافته است. همچنین نتایج تحقیق نشان میدهد که نرخ رشد سواد در جامعه زنان نسبت به جامعه مردان از شتاب بالاتری برخوردار بوده است به گونهای که اختلاف بین نرخ سواد در جامعه زنان و مردان که در سال ۱۳۵۵ به ۸/۵۳ درصد بالغ میگردید در سال ۱۳۸۵ به ۵/۸ درصد تقلیل یافته است.
این موضوع در خصوص نرخ رشد سواد در مناطق روستایی نسبت به مناطق شهری مصداق یافته است؛ به نحوی که اختلاف بین نرخ سواد در میان مناطق روستایی و شهری از 35 درصد در سال 1355 به 8/13 درصد در سال 1385 تنزل یافته است. از آنجایی که گروههای سنی بالا جمعیت زنان و مناطق روستایی به طور اخذ دچار تحول گردیده است، میتوان اظهار داشت که فرمان امام (ره) در سه دهه گذشته به میزان قابلتوجهی اجرا شده است.
امروزه توسعه و حیات اقتصادی جوامع بیش از آنکه به وسیله عوامل تولید رقم زده شود با میزان و سطح تعلیمات عمومی جوامع پیوند خورده است. اهمیت تعلیمات عمومی به عنوان اساسیترین وسیله برای نیل به شکوفایی و توسعه مورد تاکید است و با برخورداری آحاد مردم از نعمت سواد؛ فرهنگ ارتقا مییابد، ارزشها تثبیت میگردد و سلامت جوامع تامین میشود.
با مطالعه وضعیت کشورهای در حال توسعه به روشنی میتوان به ارتباط مستقیم بین عامل سواد و توسعه پی برد. بیشترین میزان فقر، بیماری، خرافات و سایر معضلات اجتماعی و به ویژه آثار شوم استثمار فرهنگی در مناطقی از جهان وجود دارد که بیشترین آمار بیسوادان را دارا میباشد. در این راستا دین مبین اسلام با دید واقعگرا از فضیلت علم آموزی سخن گفته و آن را برای تمام مسلمانان واجب دانسته است. اما در ایران نیز پس از انقلاب امام خمینی (ره) در فرمان تاریخی و با هدف ریشهکن کردن بیسوادی از جامعه، آنرا از اهداف عالی انقلاب از نقطه نظر فرهنگی و استقلال اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اعلام نمودند. امام خمینی (ره) در پیام خود در سال 1358 اظهار نمودند:
«.... اکثر افراد کشور ما از نعمت خواندن و نوشتن برخوردار نیستند چه رسد به آموزش عالی. مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی میکند طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد ما باید در برنامه درازمدت فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم و اکنون بدون از دست دادن وقت و بدون تشریفات خستهکننده برای مبارزه با بیسوادی به طور ضربتی و بسیج عمومی قیام کنیم تا انشاءا... در آینده نزدیک هرکس خواندن و نوشتن ابتدایی را آموخته باشد.....»
در متن پیام دو هدف اساسی برای نهضت سوادآموزی تبیین شده است که عبارتند از:
۱ - آموزش خواندن و نوشتن به افراد محروم از سواد.
2 - ارتقا آگاهی و دانش بزرگسالان و تبدیل فرهنگ وابسته کشور به فرهنگ مستقل و خودکفا.
در این مقاله سعی شده است با استفاده از نتایج آماری تحقق هدف اول (آموزش خواندن و نوشتن) مورد بررسی قرار گیرد. (۱)
الف)بررسی وضعیت سواد در جمعیت 15 سال و بیشتر:
اطلاعات لازم در خصوص بررسی روند تحولات وضعیت سواد در جمعیت کشور در جداول شماره ۱و۲ و تصاویر مربوط به آن مشخص شده است.
در حال حاضر وضعیت سواد در مقیاس بینالملل در محدوده سنی 15 سال و بالاتر سنجیده میشود. به همین دلیل تمرکز و تاکید این قسمت از مقاله بر روی این گروه سنی قرار میگیرد. در سال 1355 جمعیت 15 سال و بیشتر ایران حدود 7/18 میلیون نفر بوده است که با نسبتهای تقریبا مساوی بین زن و مرد توزیع شده است. اما نسبت استقرار جمعیت در مناطق شهری و روستایی تغییر کرده و به ترتیب 57 و 43 درصد را نشان میدهد این تحول به لحاظ جمعیت با سواد دارای اهمیت میباشد. درهرحال 1/14میلیون نفر با سواد این جمعیت 1/52 درصد میزان باسوادی 2/16 درصد رشد در میزان سواد جمعیت 15 سال و بیشتر در سال 1365 نسبت به میزان سواد جمعیت 15سال و بیشتر سال 1355را آشکار میسازد. جمعیت 15 سال و بیشتر ایران در سال 1375 حدود 3/36 میلیون نفر بوده است که از این میزان 49 درصد زن و 51 درصد مرد میباشد. از کل جمعیت 15 سال و بیشتر، میزان 63 درصد شهرنشین و 37 درصد روستایی و عشایر میباشد. با توجه به ارقام نسبتهای ارائه شده، بیشتر جمعیت 15سال و بیشتر در شهرها زندگی میکنند. وجود 4/26 میلیون نفر باسواد در سال 1375 در گروه سنی 15 سال و بیشتر، 8/72 درصد میزان باسوادی را نشان
میدهد.
در سال ۱۳۸۵ گروه سنی ۱۵ سال و بالاتر به ۸/۵۲ میلیون نفر بالغ گردید که از این تعداد ۴/۴۳ میلیون نفر از نعمت سواد برخوردار بودهاند. به بیان روشنتر نرخ باسوادی در سال ۱۳۸۵ و در گروههای سنی بالاتر از ۱۵ سال به بیش از
81 درصد ارتقا یافته است.
نسبتهای باسوادی در مقاطع سرشماری به روشنی نشاندهنده رشد شتابان نرخ باسوادی به ویژه در بیست سال اخیر میباشد.
ب) بررسی وضعیت سواد برحسب جنس
اطلاعات جدول شماره ۲ گویای آن است که در سال ۱۳۵۵ تنها ۹/۵۸ درصد از مردان باسواد بودهاند این رقم برای زنان به ۱/۳۵ درصد تقلیل مییابد. به بیان دیگر بیش از دوسوم زنان کشور بیسواد بودهاند این اعداد ضمن آنکه به طور کمی وضعیت سواد در کشور را به صورت نابسامان نشان میدهد، گویای وجود شکاف بسیار عمیق بین زنان و مردان به لحاظ باسوادی است. در سال ۱۳۶۵ نرخ سواد به ۷/۶۱ درصد افزایش یافت که در مقایسه با سال ۱۳۵۵، ۱۴درصد افزایش را نشان میدهد.
در این سال نسبت نرخ سواد در مردان و زنان به ترتیب به 7/70 درصد و 1/52 درصد ارتقا یافته است. به بیان روشنتر در مردان نرخ رشد سواد در حدود 12 درصد و در بین زنان 17 درصد بوده است. همانگونه که ملاحظه میگردد ضمن ارتقای قابلتوجه در هر دو گروه جنسی نرخ رشد سواد در زنان بیش از مردان بوده است. (5 درصد)
در سال ۱۳۷۵ نرخ باسوادی کشور با ۱۸ درصد رشد به رقم ۵/۷۹ درصد ارتقا یافته است. عدد مشابه در خصوص مردان ۵/۸۴ و در خصوص زنان ۳/۷۴ درصد میباشد.
در این سال نیز نرخ باسوادی مردان 14درصد و نرخ باسوادی زنان 22 درصد افزایش یافته است. با عنایت به ارقام مورد اشاره میتوان اظهار داشت که در این دوره 10 ساله نرخ رشد باسوادی نسبت به ده سال قبل از آن شتاب بیشتری را به خود گرفته است که البته باز هم این شتاب در بین زنان به مقدار قابلتوجهی بیش از مردان میباشد. سرشماری 1385 نشاندهنده نرخ رشد باسوادی با سطح 5/84 درصد میباشد. این رقم در مقایسه با سال 1375، 5 درصد افزایش را نشان میدهد. این موضوع نشاندهنده کاهش شتاب رشد نرخ باسوادی نسبت به دوره ساله قبل از آن میباشد. نرخ باسوادی برای مردان و زنان به ترتیب 7/88 درصد و 2/80 درصد میباشد. در اینجا نیز نرخ باسوادی مردان 4 درصد و نرخ باسوادی زنان 6 درصد را نشان میدهد که خود موید این امر است که از شتاب رشد نرخ باسوادی کاسته شده است. ولی همچنان جهت مثبت حفظ گردیده است. نکته قابلتوجه در اینجا مربوط به نزدیکی نرخ سواد در بین زنان و مردان میباشد که اختلاف آن به 5/8 درصد محدود شده است. این رقم در مقایسه با سال 1355 (8/53 درصد) تعدیل بسیار شدیدی را نشان میدهد. از آنجایی که وظیفه آموزش زنان بیسواد بالای 15 سال بر عهده
سازمان نهضت سوادآموزی قرار دارد میتوان فعالیت این ارگان را به طور مشخص در این سه دهه مشاهده نمود. طی این سه دهه نرخ سواد مردان به طور متوسط سالی 1 درصد و نرخ سواد زنان به طور متوسط در هر سال 3/1 درصد بوده است.
ج) وضعیت سواد برحسب محل اقامت (مناطق شهری و روستایی)
دو ستون پایانی جدول شماره 2 نشاندهنده اطلاعات لازم برای بررسی این موضوع میباشد. همانگونه که ملاحظه میگردد در سال 1355 نرخ سواد در مناطق شهری 5/65 درصد و در مناطق روستایی 5/30 درصد میباشد. در اینجا نیز تفاوت نرخ سواد بین مناطق روستایی و شهری چشمگیر است. به بیان واضحتر بیش از ساکنین مناطق روستایی در این سال فاقد نعمت سواد بودهاند و تعداد باسوادان مناطق شهری بیش از دو برابر مناطق روستایی بوده است. پس از آغاز نهضت سوادآموزی اولین نتایج در سال 1365 قابل مشاهده میباشد در این سال نرخ سواد در مناطق شهری و روستایی به ترتیب به 1/73درصد و 4/48 درصد افزایش یافته است. این ارقام گویای آن است که نرخ سواد در مناطق شهری 6/7 درصد و در مناطق روستایی در حدود 18 درصد افزایش داشته است. به بیان روشنتر نرخ رشد سواد در مناطق روستایی بیش از دو برابر نرخ سواد در مناطق شهری بوده است.
در سال ۱۳۷۵ نرخ سواد در مناطق روستایی به ۶/۶۹ درصد ارتقا یافته است. این رقم در خصوص مناطق شهری به ۷/۸۵ درصد بالغ میگردد. به بیان دیگر در مناطق روستایی نرخ رشد سواد شتاب قابلتوجهی به خود گرفته و رشدی معادل ۲/۲۱ درصد را تجربه نموده است، البته این موضوع در خصوص مناطق شهری نیز مصداق دارد زیرا این مناطق نیز رقم رشد ۶/۱۲ درصد را تجربه نموده است، اما در هر حال شتاب رشد مناطق روستایی به مراتب بیش از مناطق شهری است (در حدود ۹ درصد).
اما در سال 1385 نسبت سواد در مناطق شهری و روستایی به ترتیب 9/88 درصد و 51/7 درصد گزارش شده است. این اعداد به ترتیب رشد 2/3 درصد در نرخ سواد مناطق شهری و 5/5 درصد رشد را در نرخ سواد روستایی نشان میدهد. در هر دو مناطق شهری و روستایی از شتاب رشد کاسته شده، اما روند صعودی ادامه داشته و در عین حال برتری نرخ رشد مناطق روستایی نسبت به مناطق شهری قابل مشاهده میباشد.
به طور کلی فعالیت انجام شده طی ۲۸ سال شروع فعالیت نهضت سوادآموزی باعث شده که در مناطق شهری نرخ سواد به میزان ۴/۲۳ درصد و در مناطق روستایی ۶/۴۴درصد رشد یابد. در اینجا نیز کاهش تفاوت چشمگیر بین مناطق شهری و روستایی در طی این سی سال مشهود میباشد این رقم از مقدار ۳۵ درصد در سال ۱۳۵۵ به ۸/۱۳ درصد تقلیل یافته است. از آنجایی که تاکید و تمرکز فعالیت سازمانی نهضت سوادآموزی برروی مناطق روستایی بوده است این دستاورد را میتوان به مقدار زیادی ناشی از فعالیت این ارگان دانست.
یافتهها
بررسیهای لازم در این مقاله گویای آن است که بهرغم افزایش جمعیت کشور از ۳۴ میلیون نفر در سال ۱۳۵۵ به ۴/۷۰ میلیون در سال ۱۳۸۵ نرخ سواد از ۲/۴۷ درصد به ۵/۸۴ درصد ارتقا یافته است. به بیان دیگر فعالیتهای سوادآموزی با وجود دو برابر شدن جمعیت کشور توانسته است نرخ سواد را به حدود دو برابر افزایش دهد.
در عین حال یافتهها نشان میدهد که نرخ باسوادی در تمامی گروههای سنی رشد یافته است، به عنوان مثال گروه سنی 9- 6 سال در سال 1355 از نرخ سواد 6/71 درصد برخوردار بوده که این رقم در سال 1385 به 1/92 درصد افزایش یافته است، به همین ترتیب گروههای سنی 40 سال و بالاتر از رقم 8/17 درصد سال 1355 به رقم 9/58 درصد در سال 1385 دست یافتهاند.
این بررسی در خصوص جنسیت نشان میدهد که رشد نرخ سواد در بین جامعه زنان نسبت به جامعه مردان از شتاب بسیار بالاتری برخوردار بوده است، به نحوی که اختلاف بین نرخ سواد در جامعه زنان و مردان در سال ۱۳۵۵ که به ۸/۵۳ درصد بالغ میگردید در سال ۱۳۸۵ به ۵/۸ درصد تقلیل یافته است. از سوی دیگر نتایج به دست آمده، از نرخ سواد در مناطق روستایی و شهری نشان میدهد که مناطق روستایی نرخ رشد سواد پرشتابی را در مقایسه با مناطق شهری تجربه نمودهاند. این موضوع نیز باعث شده که اختلاف نرخ سواد بین مناطق روستایی و شهری از ۳۵ درصد در سال ۱۳۵۵ به ۸/۱۳ درصد در سال ۱۳۸۵ تنزل یافته است. به طور کلی میتوان بیان داشت ضمن آنکه نرخ سواد در کل کشور و در کل گروههای سنی افزایش یافته به طور اخص جمعیت زنان و جمعیت روستاییان را مورد تاکید قرار داده و باعث شده اختلاف نرخ سواد بین مردان و زنان و بین مناطق شهری و روستایی به مقدار زیاد تنزل یابد. لازم به ذکر است؛ قشر زنان و قشر روستاییان به طور اخص مورد توجه سازمان نهضت سوادآموزی و جامعه هدف این ارگان به شمار میآید.
منابع:
- مرکز آمار ایران (۱۳۵۵) سالنامه آماری کشور
- مرکز آمار ایران (1365) سالنامه آماری کشور
- مرکز آمار ایران (۱۳۷۵) سالنامه آماری کشور
- مرکز آمار ایران (1385) سالنامه آماری کشور
برگرفته از وب سایت amar.sci.org.ir
پاورقی:
(۱) کلیه اعداد و ارقام نقد شده در مقاله مربوط به سالنامههای آماری سالهای ۱۳۵۵، ۱۳۶۵،۱۳۷۵ و ۱۳۸۵میباشد.
ارسال نظر