تقسیم ریسک بینالمللی با جهانیشدن افزایش یافته است
تبعات جهانی شدن در بازارهای مالی
مترجم: نگار حبیبی، مصطفی جعفری
جهانی شدن در بازارهای مالی تجارت داراییها را برای افراد آسانتر کرده و بنابراین به آنها کمک میکند تا با ایجاد تنوع در داراییهای خود در برابر ریسکهای مختص یک کشور خاص ایمنتر باشند. اما تحقیقات تجربی اندکی وجود دارند که بهبود تقسیم ریسک در سطح بینالمللی را تایید کنند. درتحقیق پیش رو به ارائه شواهد برای تایید پیشرفت صورت گرفته در تقسیم ریسک در سطح بینالمللی که بیش از هر چیز از همگرایی کشورها در نرخ رشد مصرف ناشی میشود، خواهیم پرداخت.
مترجم: نگار حبیبی، مصطفی جعفری
جهانی شدن در بازارهای مالی تجارت داراییها را برای افراد آسانتر کرده و بنابراین به آنها کمک میکند تا با ایجاد تنوع در داراییهای خود در برابر ریسکهای مختص یک کشور خاص ایمنتر باشند. اما تحقیقات تجربی اندکی وجود دارند که بهبود تقسیم ریسک در سطح بینالمللی را تایید کنند. درتحقیق پیش رو به ارائه شواهد برای تایید پیشرفت صورت گرفته در تقسیم ریسک در سطح بینالمللی که بیش از هر چیز از همگرایی کشورها در نرخ رشد مصرف ناشی میشود، خواهیم پرداخت.
تقسیم ریسک در اقتصادهای مبتنی بر بازار اصلی اولیه و اساسی است. بسیاری از موسسات از جمله شرکتهای بیمه و بازارهای دارایی و اوراق مشتقه برای تقسیم ریسک پدید آمدهاند. شاخصهای زیادی وجود دارند که نشان میدهند، بازارها به تقسیم ریسک در سطح کشورها کمک میکنند، اما به نظر میرسد که بازارها در تقسیم ریسک در میان کشورهای مختلف چندان خوب عمل نمیکنند (برای مروری بر تحقیقات تجربی صورت گرفته در این زمینه به مقاله کوز، پراساد و ترونز ۲۰۰۷ مراجعه کنید.) گسترش بحران مالی اخیر از آمریکا به دیگر کشورها نمونهای از تقسیم ریسک در سطح بینالمللی بود (مندوزا و کوادرینی ۲۰۰۹). اما این بحران نمونه تقسیم ریسک کامل نبود. بسیاری از کشورها در کسادی ایجاد شده در بازار با یکدیگر شریک بودند، اما مصرف در برخی کشورها بیش از دیگر کشورها دچار آسیب شد. در واقع تقسیم ریسک کامل در تستهایی که بر پایه مصرف صورت میگیرند، بارها رد شده است.
اما آیا در جهانی که تقسیم ریسک کامل امکان پذیر نیست، امکان اندازهگیری میزان ریسک تقسیم شده وجود دارد؟
اندازهگیری میزان ریسک تقسیم شده در سطح بینالمللی
ما در آخرین مقاله خود (فلاد، ماریون و ماتساموتو 2009) به توسعه یک شاخص جدید برای اندازهگیری تقسیم ریسک پرداختیم. این شاخص عبارت است از واریانس سهم یک کشور از مصرف سرانه جهانی. این واریانس در صورتی که تقسیم ریسک بینالمللی کامل بود صفر میبود. از آنجایی که این شاخص بر پایه یک چارچوب انتخاب مصرفکننده تعریف شده است که در آن، نوسانات مصرف برای انسانها مطلوب نیست، تفسیرآن هم به عنوان تقسیم ریسک کامل (که صرفا در تئوری تعریف میشود) و هم در مواردی که تقسیم ریسک کامل نیست (که در واقعیت مشاهده میشود) امکانپذیر است.
ریسکهای انفرادی و تقسیم ریسک بینالمللی
ریسکهایی که یک فرد با آنها رو به رو میشود به دو دسته تقسیم قابل تقسیم هستند:
• بخش ویژه
• بخش کلی
ریسکهای ویژه با گسترش سرمایهگذاری به کشورهای مختلف کاهش مییابند، اما این اقدام هیچ کمکی به حذف ریسک کلی نمیکند.
ما در مقاله خود، به تدوین مدلی خواهیم پرداخت که در آن انسانها نوسانات مصرف را دوست ندارند. با این فرض بهترین شیوه، خرید و فروش در سطح بینالمللی است. به این ترتیب، ریسکهای ویژه مختص کشورها کاهش خواهد یافت. بر اساس این فرض هر فرد سهم ثابتی از مصرف جهانی را به خود اختصاص خواهد داد. یکی از معانی ضمنی این مدل آن است که در صورتی که مصرف یک شخص نسبت به متوسط جهانی با سرعت بیشتری رشد کند، تقسیم ریسک ضعیف بوده است.
برای ترجیحات استاندارد، یک شاخص مناسب برای ریسکی که از سوی یک کشور خاص به فرد تحمیل میشود (ریسکی که با ایجاد تنوع در داراییها، کاهش مییابد)، میتواند واریانس سهم مصرف سرانه یک کشور از مصرف سرانه جهانی باشد. این واریانس در صورتی که ریسک به طور کامل تقسیم شود، برابر صفر خواهد بود. هر چه تقسیم ریسک کمتر باشد، این واریانس بالاتر خواهد بود.
شواهد
نمودار ۱ نتایج به دست آمده را نشان میدهد. در نمودار زیر شاخص مذکور برای ایالات متحده، ژاپن و هند اندازهگیری شده است. بازه زمانی مورد بررسی از اوایل دهه ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۴ را در بر میگیرد. نمودار نشان میدهد که در ایالات متحده واریانس سهم مصرف از مصرف جهانی، اندک بوده و در ژاپن این واریانس طی سالهای گذشته به شدت کاهش یافته است. در هند و در نیمه اول بازه زمانی مورد بررسی، واریانس ابتدا افزایش و سپس کاهش یافته و در نیمه دوم، ابتدا به کاهش ادامه داده و سپس افزایش یافته است.
تقسیم ریسک نسبتا مطلوب در آمریکا، نشاندهنده این امر است که رشد مصرف سرانه در این کشور در طول زمان، رابطه تنگاتنگی با رشد جهانی دارد. در مورد ژاپن پیشرفت در تقسیم ریسک نتیجه موفقیت این کشور در تکمیل برنامه اقتصادی خود بوده است.
پس از جنگ جهانی دوم، رشد مصرف سرانه در ژاپن، از بسیاری دیگر از کشورها بالاتر بود. رشد سریع این کشور باعث شد که ژاپن به یک کشور صنعتی ثروتمند تبدیل شود. اما این امر در عین حال به معنای واریانس بیشتر در سهم مصرف سرانه این کشور از مصرف سرانه جهانی بود، که ضعف تقسیم ریسک بینالمللی در این دوره زمانی را نیز در پی داشت. پس از آنکه رشد مصرف سرانه در ژاپن بار دیگر به ارقام مربوط به سایر کشورهای جهان نزدیک شد، شاخص تقسیم ریسک این کشور بار دیگر بهبود یافت.
در مورد هندوستان پیش از آغاز اصلاحات در این کشور در اوایل دهه 90 رشد مصرف سرانه نسبت به سایر کشورها وضع مطلوبی نداشت. پیشرفت تقسیم ریسک بینالمللی در این کشور، در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 نشاندهنده این امر است که مصرف سرانه در این کشور، به تدریج به نرخهای رشد جهانی نزدیک شدهاند. هندوستان پس از اصلاحات، رشد اقتصادی سریعی را تجربه کرد. با وجود اینکه این رشد سریع به این کشور کمک کرد که خود را به سطح اقتصادی سایر کشورهای جهان نزدیک کند، اما واریانس بالاتر در سهم این کشور از مصرف سرانه جهانی، بدان معناست که این کشور به خوبی گذشته در سطح بینالمللی تقسیم ریسک نمیکند.
نتیجهگیری:
با استفاده از شاخص معرفی شده در این تحقیق ما به این نتیجهگیری رسیدیم که تقسیم ریسک مصرف به طور قابل توجهی پیشرفت کرده است. تقسیم ریسکی که ما از آن سخن میگوییم، تنها به تقسیم ریسک مصطلح (که بر اساس میزان توسعه موسساتی چون شرکتهای بیمه، بازارهای دارایی و اوراق مشتقه که برای تقسیم ریسک در میان کشورها پدید آمدهاند، اندازهگیری میشود و در نتیجه وجه مصرف را نادیده میگیرند.) محدود نمیشود.
ما یک جنبه عمیقتر و بسیار مهمتر از تقسیم ریسک بینالمللی را ارائه کردیم، که با همگرایی نرخ رشد مصرف در میان کشورهای مختلف قابل اندازهگیری است. به عقیده ما این نوع تقسیم ریسک با گسترش تکنولوژی و تجارت بینالمللی، پیشرفت خواهد کرد.
ارسال نظر