عریضهای از سازندگان شمع، فانوس، چراغ گازی، لامپ و تولیدکنندگان بنزین، الکل، صمغ و خلاصه هرچیزی که به روشنایی مربوط است
مترجم: مجید رویین پرویزی
خطاب به اعضای محترم هیات دولت
آقایان!
مسیر شما درست است. شما تئوریهای انتزاعی را پس میزنید و علاقهای به ارزانی و فراوانی ندارید. دغدغه اصلی شما منفعت تولیدکننده است. میخواهید از او در مقابل رقبای خارجی محافظت کنید و بازار ملی را برای صنایع داخلی نگاه دارید.
فردریک باستیا
مترجم: مجید رویین پرویزی
خطاب به اعضای محترم هیات دولت
آقایان!
مسیر شما درست است. شما تئوریهای انتزاعی را پس میزنید و علاقهای به ارزانی و فراوانی ندارید. دغدغه اصلی شما منفعت تولیدکننده است. میخواهید از او در مقابل رقبای خارجی محافظت کنید و بازار ملی را برای صنایع داخلی نگاه دارید.
در همین راستا، ما، میخواهیم فرصتی ستودنی در اختیارتان بگذاریم تا یکبار دیگر این - این... خب چه بنامیماش؟ این تئوریتان؟ نه؛ شما خودتان بهتر میدانید که هیچ چیز فریبندهتر از تئوری نیست. دکترینتان؟ سیستمتان؟ این اصلتان؟ نه، شما از دکترین بدتان میآید، از سیستم متنفرید و اصل را هم که اصلا منکر وجودش در نظام اقتصادی-اجتماعی هستید. پس بهتر است بگوییم این چیزتان! ما میخواهیم فرصتی ستودنی در اختیارتان بگذاریم تا یکبار دیگر این چیز بدون تئوری و بدون اصلتان را به مرحله اجرا بگذارید.
درحال حاضر ما از وجود یک رقیب قدرتمند خارجی رنج میبریم، که در شرایطی آنچنان برتر از ما به تولید روشنایی میپردازد که کالاهایش تقریبا به ثمن بخس به دست مصرفکننده بازار داخلی میرسد. لحظهای که او رخ مینماید در دم کاسبی ما از سکه میافتد و تمام مشتریان مان به سوی او هجوم میبرند؛ به این ترتیب بخشی از صنعت ملی، که و متعلقات بیشمار دارد، به یکباره از حرکت میایستد. این رقیب بیرحم، که کسی جز خورشید نیست، جنگ قیمت ناجوانمردانهای علیه ما به راه میاندازد و ما شکی نداریم که توسط انگلیسیهای خائن اجیر شده است؛ چرا که او در آن جزیره متکبر و دل مرده آنها به زحمت حتی پرتویی میافشاند، اما ما فرانسویها را بیچاره کرده است.
چیزی که ما میخواهیم این است که شما قانونی به تصویب برسانید که دستور بدهد تمام پنجرههای جلویی و عقبی و سقفی، نورگیرها، بالکنها، دریچههای ورودی و خروجی و در یک کلام هرشکاف و درز و سوراخی که از طریق آن نور خورشید وارد خانهها میشود، مسدود گردد. این کار باید به خاطر ما تولیدکنندگان و به پاس شایستگی که در همه این سالها در راه خدمت و اعتلای وطن از خود نشان دادهایم انجام شود - پسندیده نیست مایی که یک عمر صرف عمران و آبادانی کردهایم را اینک در نبردی چنین نابرابر یکه و تنها بگذارید.
ما، مطمئنیم که شما آقایان این درخواستمان را شوخی قلمداد نخواهید کرد، یا اینکه حداقل پیش از شنیدن ادله محکمی که در پشتیبانی از پیشنهادمان داریم این کار را نخواهید کرد.
اول از همه، اگر شما تا جای ممکن دسترسی به روشنایی طبیعی را محدود کنید و تقاضا برای روشنایی مصنوعی را بالا ببرید، کدام تولیدکنندهای در تمام فرانسه هست که از این امر سود نبرد و خوشحال و مسرور نگردد؟
اگر پیه بیشتری برای سوخت در چراغها مصرف شود، آن وقت فتیله و گوسفند بیشتری هم لازم میشود؛ در نتیجه ما به مراتع بیشتر، گوشت، پشم، پوست و از همه مهمتر کود بیشتری احتیاج خواهیم داشت، که خود اصل و اساس تمام انواع ثروتهای کشاورزی است.
اگر سوخت بیشتری مصرف شود، آن وقت ما باید کوکنار، زیتون و گندم بیشتری کشت کنیم. این گیاهان مرغوب که شدیدا به خاک غنی احتیاج دارند به ما کمک میکنند که از افزایش باروری که با چرانیدن رمههای بیشتر در خاک سرزمین مان ایجاد شده است، حداکثر استفاده را ببریم.
خلنگ زارهای ما با درختان صمغی پوشیده خواهند شد. دستههای بزرگ زنبوران مان، که اکنون بیکار در بیابانها میچرخند، آن موقع خواهند توانست گنجینههای عظیمی برای ما در کوهستانها گرد بیاورند. خلاصه بگوییم، هیچ شاخهای از کشاورزی نیست که از رهگذر این اقدام شما رونق و شکوفایی نبیند.
عین این مطلب درباره کشتیرانی هم صادق است. هزاران کشتی برای شکار نهنگ به دریا خواهند رفت؛ و در اندک زمانی، ما ناوگان عظیمی خواهیم داشت که به خوبی از عهده دفاع از شرافت فرانسه برمیآیند و آن وقت امیدواریم که قدردانی شان نسبت به نویسندگان این عریضه - شامل ما شمع سازان و باقی دوستان - را هم به نحو شایستهای ابراز کنند.
دیگر از تولید کالاهای پاریسی چه بگوییم که روضه رضوان میشود. از این به بعد شما شعمدانیها و لوسترهای طلایی و برنزی خواهید داشت. لامپهایی که در بلورهای کریستالی نورافشانی میکنند، نوری زیبا و درخشان که به اتاقهایتان صفا و صمیمیت میبخشد و تمام اینها در برابر این روشنایی رنگ پریده امروزی.
آن صمغکش کنار دریا، آن معدنکار بیچاره در حفره سیاه رنگش، از این پس هیچ چیز جز افزایش دستمزد و رفاه نخواهد دید. تمام اینها در دستان شما است آقایان و آن وقت خواهید دید که شاید هیچ فرانسوی، از معدن دار ثروتمند گرفته تا خردهپاترین سازنده کبریتهای خطرناک، هیچ کس نیست که کار و بارش با موفقیت این عریضه رونق نگیرد.
ما مخالفتهای احتمالی شما را میدانیم آقایان، اما همچنین میدانیم که تمام آنچه برای گفتن خواهید داشت چیزی جز آنها نیست که از حامیان متعصب تجارت آزاد آموختهاید. همین جا بهتان اخطار میدهیم که حتی یک کلمه وجود ندارد که شما بتوانید علیه ما بگویید که بلادرنگ بر ضد خودتان و سیاستهایتان قابل استفاده نباشد. شما خواهید گفت اگر چه ما با این محافظت منتفع میشویم، اما کل کشور، یعنی مجموعه مصرفکنندگان که بار این هزینه بر دوش شان است، متضرر میگردند.
ما جواب میدهیم:
شما دیگر هیچ حقی ندارید که سخن از نفع مصرفکننده به میان بیاورید؛ چرا که تا به حال هروقت منافع او را در تضاد با منافع تولیدکننده یافتهاید، همواره اولی را قربانی کردهاید. شما این کار را برای تشویق کار و کاهش بیکاری انجام دادهاید. پس به همین دلیل این پیشنهاد کنونی را هم باید بپذیرید.
اصلا خودتان این اعتراض را قبلا رفع و رجوع کردهاید. وقتی به شما گفته میشود مصرفکننده مایل به آزاد بودن واردات آهن، زغال سنگ، ذرت و پارچه است - شما پاسخ میدهید بله، اما نفع تولیدکننده در ممانعت از ورود آنها است. خب، چنین باد. اگر مصرفکننده مایل به ورود آزاد نور طبیعی است، تولیدکنندگان نور مصنوعی هم به همین طریق خواستار ممنوعیت ورود آن
هستند.
اما شما، باز میگویید که تولیدکننده و مصرفکننده در واقع یکی هستند. اگر تولیدکننده از این محافظت سود ببرد، کشاورز را هم منتفع خواهد کرد و اگر کشاورز رونق ببیند، راه را برای تولیدکننده باز خواهد کرد. خیلی خب، پس اگر شما انحصار تامین روشنایی در روز را به ما بدهید، ما هم پیه، زغال سنگ، نفت، صمغ و موم و الکل - در کنار نقره، آهن و برنز و کریستال - خواهیم خرید تا تولیدات مان را به انجام برسانیم و در نتیجه، ما که اینچنین پولدار شدهایم بسیار مصرف خواهیم کرد و به این ترتیب رونق را برای تمام بخشهای صنعت ملی به ارمغان خواهیم آورد.
اگر بگویید که نور خورشید هدیهای از جانب طبیعت است و رد کردن این هدیه به بهانه ترغیب ابزار ایجاد آن به معنای رد کردن خود ثروت است، ما بهتان هشدار خواهیم داد که چنین استدلالی به منزله زدن تیر خلاص به سیاستی است که تا به حال خودتان دنبال کردهاید. یادتان رفته است که تا به حال همواره کالاهای خارجی را پس زدهاید، با این توجیه که آنها از کالاهای داخلی به اصلیترین ویژگی هدایا (مجانی بودن) نزدیکترند؟ برای اجابت خواسته سایر انحصارگران، شما فقط دلیلی نصفه نیمه دارید؛ اینکه دست رد به سینه ما بزنید درست به این دلیل که ما دلایل مستحکمتری داریم، مثل این است که بر اشتباهات قبلیتان اشتباه تازهای را هم بیفزایید. در تولید کالاها طبیعت و کار انسان به نسبتهای مختلف با یکدیگر همکاری میکنند (بسته به محل کشور و آب و هوای آن). سهمی که طبیعت ایفا میکند همیشه حالت هبه دارد؛ آن قسمتی که توسط انسان انجام میشود است که ارزش را تشکیل میدهد و بابتش مزد پرداخت میشود.
اگر پرتقال لیسبون قیمتش نصف پرتقال پاریس است، دلیلش آن است که آنجا گرمای طبیعی و در نتیجه مجانی، نقشی را ایفا میکند که اینجا گرمای مصنوعی و در نتیجه گران و هزینه بر.
پس وقتی پرتقالی از پرتغال به ما میرسد، ما میتوانیم استدلال کنیم که بخشی از تولید آن هدیه طبیعت بوده است؛ و به همین دلیل است که به نصف قیمت پرتقال پاریس به دستمان میرسد.
اکنون، درست همان نیمه طبیعی و مجانی است که ما خواهان ممنوعیت اش هستیم. شما میگویید نیروی کار داخلی چطور میتواند با نیروی کار خارجی رقابت کند، وقتی که آنها فقط بهاندازه نصف ما کار میکنند و مابقی را خورشید انجام میدهد؟ پس اگر این نصفه مجانی که در آن کالاها وجود دارد باعث میشود شما رقیب خارجی را حذف کنید، چه چیز باعث میشود وقتی همه کالایی مجانی و طبیعی است از ورودش به رقابت ممانعت به عمل نیاورید؟ اگر در کار خودتان سازگار میبودید، اکنون با شوقی دوچندان جلوی ورود این کالای تماما مجانی را میگرفتید.
یکبار دیگر تاکید میکنیم، وقتی کالاهایی مثل زغال سنگ، آهن، ذرت، یا پارچه از خارج به دست ما میرسند و ما میتوانیم آنها را با کار کمتری نسبت به آنچه که خودمان باید صرف تولیدشان میکردیم بدست آوریم، این تفاوت هدیهای است که در اختیار ما قرار گرفته. هرچقدر این تفاوت میان کار صرف شده بیشتر باشد، ارزش آن هدیه هم بیشتر است. این ارزش میتواند بسته به تفاوت قیمت کالای خارجی با نمونه داخلیاش به یک چهارم، نیم، یا حتی سه چهارم کل ارزش کالا برسد. پس پرسش، که اینبار جدی مطرحاش میکنیم، این است: شما میخواهید کشورتان از مصرفه هدیهوار منتفع شود، یا اینکه به دنبال مزیت تظاهری تولید توانفرسا هستید؟
ارسال نظر