زاویه
گاهی اوقات ارزش ۱۰۰ سنت بیشتر از یکدلار به نظر میآید
همه ما میدانیم یکدلار معادل ۱۰۰ سنت است. اما در یک بررسی جدیدی نشان داده میشود که در بعضی موقعیتها مردم به گونهای رفتار میکنند که گویی ۱۰۰ سنت ارزشی بیشتر از یکدلار دارد.
مترجم: منصوره واثق و امید شکیبا
همه ما میدانیم یکدلار معادل ۱۰۰ سنت است. اما در یک بررسی جدیدی نشان داده میشود که در بعضی موقعیتها مردم به گونهای رفتار میکنند که گویی ۱۰۰ سنت ارزشی بیشتر از یکدلار دارد. طبق این پژوهش، علت چنین واکنشی میتواند این باشد که مردم بیش از توجه به ارزش واقعی اقتصادی به اندازه و بزرگی ارقام و اعدادی که سروکار دارند، توجه میکنند.
به گفته جان اوپفر، استادیار روانشناسی دانشگاه ایالتی اوهایو «در بعضی موارد، پول حکم یک امتیاز را پیدا میکند- این عدد و شماره بالاتر است که صرف نظر از ارزش واقعی آن، برنده میشود.»
اوپفر میگوید: «مفهوم این مطلب یعنی اینکه پاداشهای اقتصادی لزوما به خاطر ارزش اقتصادیشان نیست که بر رفتار تاثیر میگذارند. گاهی اوقات ارزش عددی پاداشهای اقتصادی است که باعث ایجاد تفاوت میشود.
بنابر این افراد، بیشتر تحتتاثیر ۱۰۰ سنت قرار میگیرند تا یکدلار، چرا که ۱۰۰ از یک بزرگتر است. به همین راحتی!»
اوپفر با همکاری الن فورلانگ، دانشآموخته روانشناسی در ایالت اوهایوی آمریکا، این بررسی را انجام داد. پژوهش آنها در شماره ماه ژانویه ۲۰۰۹ مجله علوم روانشناسی به چاپ رسیده است.
در این پژوهش با استفاده از یک نوع از بازیهای متداول در روانشناسی به نام معمای زندانی (Prisoner's Dilemma)، افرادی تحتآزمون قرار گرفتند. در این بازی، دو بازیگر که متهم به عمل خلافی شدهاند باید به صورت جداگانه و شخصی تصمیم بگیرند که آیا قصد دارند با هم همکاری کنند یا به ازای دریافت پاداش پولی علیه شریک و همدست خود اعتراف نمایند.
اگر هر کدام از آنها به طور جداگانه اعلام کنند که قصد همکاری با همدیگر و عدم اعتراف را دارند، هر یک ۳دلار به دست میآورند. اگر تنها یکی از آنها قصد اعتراف داشته باشد ۵دلار میگیرد در حالی که طرف دیگر که اعتراف نکرده است چیزی دریافت نمیکند. اگر هر دو اعتراف کردن را انتخاب کنند هر یک، یکدلار دریافت میکند.
دلیل طراحی این بازی مشاهده و شناخت شرایطی است که تحتآن شرایط افراد تصمیم به همکاری با هم میگیرند. بررسیهای قبلی نشان داده است افراد در صورتی که پاداشها بیشتر باشند، تمایلشان به همکاری زیادتر میشود. به عبارت دیگر بازیکنان زمانی که به خاطر همکاری با هم به جای ۳دلار ۳۰۰دلار میگیرند بیشتر تمایل به همکاری پیدا میکنند.
اما اوپفر میخواست بداند آیا واقعا در تصمیمگیری افراد ارزش اقتصادی مهم است یا ارزش عددی.
بنابراین پژوهشگران در بررسی اول ۴۸ دانشجو را به بازی معمای زندانی واداشتند. نیمی از آنها به صورتدلاری بازی کردند و نیمی دیگر همان مقدار را به سنت دریافت کردند. برای مثال بعضی گروهها به ازای همکاری دو طرفه ۳دلار میگرفتند، در حالی که بقیه ۳۰۰ سنت دریافت میکردند.
بررسی نشان داد میزان همکاری دانشجویانی که ۳۰۰ سنت میگرفتند بیشتر از آنهایی بود که ۳دلار گرفتند. جالب است با اینکه هر دو گروه پاداش اقتصادی یکسانی دریافت کردند، تصور دانشجویانی که ۳۰۰ سنت میگرفتند این بود که به نسبت ۳دلاریها پول بیشتری گرفتهاند.
به گفته اوپفر، «مردم رد اعداد را میگیرند و نه ضرورتا ارزش اقتصادی که در آنها نهفته است.»
در بررسی دوم پژوهشگران میخواستند مطمئن شوند یافتههای مطالعه اول از ترجیح برای داشتندلار یا سنت ناشی نشده است.
نتایج این تحقیق نشان داد بازیگران چه با ۳۰۰دلار و چه با ۳۰۰ سنت، تعداد دفعات یکسانی با هم همکاری میکنند گرچه ارزش اقتصادی آنها بسیار متفاوت است.
همچنین تعداد دفعات همکاری برای ۳دلار مشابه ۳سنت بود، اما در مقایسه با ۳۰۰دلار و ۳۰۰سنت موارد همکاری کمتری وجود داشت.
اوپفر میگوید: «زمانی که افراد تصمیم به همکاری میگیرند تاثیردلار یا سنت به حداقل میرسد. آنچه اهمیت پیدا میکند بازی کردن برای «۳» یا «۳۰۰ » است.»
«مشوق همکاری کردن در واقع یک محرک اقتصادی نیست، بلکه به طرز عجیبی به اعداد ربط پیدا میکند.»
این واقعیت که افراد به راحتی تحتتاثیر اعداد بزرگ قرار میگیرند دلالتهای زیادی در دنیای واقع دارد. مثلا اگر چه تفاوت اقتصادی بین ۳ و ۵دلار مشابه تفاوت ۱۰۳ و ۱۰۵دلار است (در هر دو حالت دودلار میشود)، اما تفاوت بین ۳ و ۵دلار برای ما با اهمیتتر از تفاوت بین ۱۰۳ و ۱۰۵ جلوه میکند.
او میگوید: «تفاوت بین اعداد بزرگ برای ما به اندازه تفاوت بین اعداد کوچک، با اهمیت به نظر نمیآید. ما به نحو متفاوتی درباره اعداد فکر میکنیم.»
به گفته اوپفر، این یافتهها بعضی فرضیات اساسی در مورد چگونگی تصمیمگیری افراد را به چالش میکشاند. احزاب سیاسی و سازمانهای بزرگ زمانی که با مقادیر بزرگ سروکار دارند مثل ۷۰۰میلیارددلار اخیر برای طرح نجات مالی صنایع در آمریکا، صرفا به این خاطر تمایل به همکاری دارند که اعداد بزرگ بهتزدهشان میکند.
در مورد مبالغ بسیار کمتر مثل طرح ۱۵میلیارددلاری نجات مالی صنعت خودروسازی، انتظار میرود افراد تمایل کمتری به همکاری داشته باشند.
اوپفر میگوید: «تنها انسانها نیستند که تفاوت بین اعداد کوچک، به نسبت تفاوت بین اعداد بزرگ برایشان مهمتر باشد؛ کبوترها، موشها، میمونها و نوزادان انسان نیز همین گونه رفتار میکنند.»
طبق گفتههای اوپفر، احزاب سیاسی و سازمانهای بزرگ به کنار، هنگامی که افراد تصمیم میگیرند آیا برای آینده پسانداز کنند، یا ریسک یک سرمایهگذاری را برآورد میکنند، تصمیماتشان تحتتاثیر اندازه و بزرگی اعداد قرار میگیرد.
او میگوید: «چه بپسندیم و چه نپسندیم، با قالببندی انتخابهایمان بر حسب اعداد کوچکتر، این اجازه را به ما میدهد تا ریسکها و منافع نسبی مربوط به تصمیماتمان را بهتر درک و ارزیابی کنیم.»
ارسال نظر