داستان بازار
وضعیت ناگوار بازار جهانی دارو
شکوههای زیادی وجود دارد مبنی بر این که شرکتهای داروسازی همیشه تلاش دارند سود خود را حداکثر کنند و به این خاطر ترجیح میدهند که هزینههای زیادی صرف بازاریابی داروهای ضد چاقی کنند تا این که در زمینه روشهای نوین درمان مالاریا پیشقدم شوند.
ترجمه و تنظیم: مهدی نصرتی
شکوههای زیادی وجود دارد مبنی بر این که شرکتهای داروسازی همیشه تلاش دارند سود خود را حداکثر کنند و به این خاطر ترجیح میدهند که هزینههای زیادی صرف بازاریابی داروهای ضد چاقی کنند تا این که در زمینه روشهای نوین درمان مالاریا پیشقدم شوند. الفورنیتین، دارویی که برای مرض خواب استفاده میشود، به خوبی این وضعیت نامساعد بازار دارو را نشان میدهد. مرض خواب نوعی بیماری است که پس از یک دوره غیرقابل تحمل بیماری، موجب مرگ بیمار میشود. محققانی که به دنبال دارویی برضد سرطان بودند به طور تصادفی به موثر بودن این بیماری برضد مرض خواب پی بردند. این دارو آن قدر در خارج کردن مردم از اغمای کشنده مرض خواب موثر بود که مردم افریقا آن را «داروی رستاخیز» نامیدند. اما این دارو سودآور نبود بنابراین شرکت صاحب این علامت تجاری، تولید آن را متوقف کرد و بازار با کمبود مواجه شد. اما میل این شرکت به تولید این دارو مجددا بیدار شد و این زمانی بود که آنها فهمیدند الفورنیتین، که به عنوان جزئی از عناصر کرم صورت به کار می رفت، میتواند از رشد مو در صورت خانمها جلوگیری کند. به خاطر این کاربرد آرایشی، تولید این ماده از سر گرفته شد!
در صنعت داروسازی، مهارت در فروشندگی مهم است و عوامل فروشندگان با جار زدن جنس خود را به پزشکان میفروشند. هزینههای بازاریابی این صنعت در ایالات متحده بیش از ۸۰۰۰دلار برای هر پزشک برآورد میشود. بسیار بیش از آنچه که صرف تحقیقات میشود، صرف تبلیغات میگردد. گلاکسو اسمیت کلاین، بزرگترین تولیدکننده داروهای ضد ایدز در جهان، در سال ۲۰۰۰ به میزان ۳۷درصد از درآمد خود را صرف بازاریابی و مدیریت کرد، در حالی که تنها ۱۴درصد صرف تحقیقات کرده بود.
با نادیده گرفتن بیماریهای استوایی و وضع قیمتهای بالا برای دارو، شرکتهای داروسازی به سیستمی که درون آن قرار دارند پاسخ میدهند: آنها به مشوقهای بازار واکنش نشان میدهند. مسوولیت امانی شرکتها این است که در راستای منافع سهامداران خود فعالیت کنند. آنها در جایی سرمایهگذاری میکنند که دورنمای خوبی از بازگشت سرمایه داشته باشد. منابعی که آنها برای تحقیقات در اختیار دارند اگرچه زیاد است، اما نامحدود نیست و آنها باید درباره این که منابع خود را کجا هزینه کنند، تصمیمگیری کنند.
نوآوری همانند یک قمار پرخطر است. یک داروی موثر، میتواند تا یک میلیون دلار و بیشتر در سال درآمد ایجاد کند. اما چنین درآمدی به آسانی به دست نمیآید. برپایه اطلاعات موجود در این صنعت، از هر ده داروی جدید تنها سه دارو، دارای بازگشت سرمایه هستند. برآورد میشود که ارائه دارویی جدید به بازار بین ۲۰۰ تا ۵۰۰میلیون دلار هزینه داشته باشد. (این آمار برپایه کارهای حدسی هستند، زیرا شرکتهای داروسازی هزینههای ایجاد هیچ داروی جدیدی را به صورت انفرادی اعلام نمیکنند.) برپایه دادههای سال ۱۹۹۹، کل مخارج تحقیقات به ۲۰درصد فروش بالغ میشد.
البته باید گفت که این ریسکپذیری، پاداش خوبی نیز دریافت میکند. از نظر سودآوری، صنعت داروسازی در میان لیست ۵۰۰ شرکت برتر جهانی فورچون، در رتبه اول قرار داشت. ۱۸درصد درآمد این صنعت را سود تشکیل میداد که از این نظر خیلی بالاتر از شرکتهای گوناگون مالی بود که سودشان ۱۱درصد درآمدشان را تشکیل میداد. سود سایر شرکتها همگی کمتر از این مقدار بود. البته این سودهای گزارش شده، سودهای واقعی این صنعت را نشان نمیدهد و تا حدی اغراقآمیز هستند. این به دلیل روشهای حسابداری است ( هزینههای تحقیقات به عنوان هزینه جاری در نظر گرفته میشوند در صورتی که معقولتر این است که به عنوان هزینه سرمایهگذاری محسوب شوند)؛ اگر چه اصلاح این خطای حسابداری موجب کمتر شدن بازدهی این صنعت میشود، اما باز هم بازدهی این صنعت نسبتا بالاست و داروسازی صنعتی سودآور است.
اما شرکتهای داروسازی، عامل اصلی وضعیت ناگوار این بازار جهانی نیستند. آنها کاری را انجام میدهند که موجب حداکثر شدن سودشان شود. بگذارید این فرض را داده شده بپذیریم و به لایههای عمیقتر طراحی این بازار نگاهی داشته باشیم.
برای پوشش دادن هزینههای تحقیقات گران و نامطمئن، هر داروی موفقی که ایجاد میشود باید به میزان کافی بالاتر از هزینههای تولید کارخانهای آن قیمتگذاری شود. انجام این کار دقیقا آن چیزی است که قوانین علائم تجاری (پتنت) میخواهند انجام دهند، یعنی تضمین حق انحصار برای نوآوران. اگر بازار جهانی دارو به صورت طراحی شده نیز ایجاد شده بود دقیقا بر این مبنا کار میکرد. کسانی که اعتقاد دارند این بازار دارای نقص است با این چالش مواجهند که بازاری طراحی کنند که به نتایج بهتری منجر شود.
ریشه کمبود در بازار جهانی دارو، به سیاستهای شرکتها برنمیگردد، بلکه مربوط به فقر کشورها میشود. تابو امباکی رییس جمهور سابق آفریقای جنوبی در افتتاحیه کنفرانس جهانی ایدز، مهمترین عامل کشنده در آفریقا را فقر شدید میداند نه این بیماری. کاهش قیمت داروهای ضد ایدز میتواند موجب دسترسی تعداد بیشتری از آفریقاییها شود، اما باز هم عده زیادی محروم خواهند ماند. خرید دارو به میزان مورد نیاز حتی با قیمتهای بسیار پایینتر، فراتر از کل بودجه بهداشتی در اکثر کشورهای آفریقایی است. حتی با ۹۰درصد تخفیف نیز، ارزش داروی مورد نیاز برای یک سال هزینهای بیش از درآمد سرانه بسیاری از کشورهای آفریقایی در بر دارد. ضمن این که صرف عمده منابع برای داروهای ایدز مانع از فراهم کردن سایر نیازهای ضروری نظیر داروهای ضد سل و ذاتالریه میگردد. علاوه براین خرید داروهای ایدز به خودی خود مساله را حل نمیکند. مدیریت این داروها پیچیده است و برای موثر بودن باید تحت نظارت یک دکتر باشد و این سطح از مراقبت در بسیاری از کشورهای آفریقایی دردسترس نیست. بدون بهبود خدمات بهداشتی اولیه، تاثیر این داروها محدود خواهد بود. تنها راه حل واقعی، حذف فقر است.
کشورهای ثروتمندتر از سلامت بیشتری نیز برخوردارند. ارتباط آماری قویای بین سلامتی و درآمد سرانه وجود دارد. رشد اقتصادی منابع مورد نیاز برای مقابله با بیماری را فراهم میکند. تغییرات اجتماعی نظیر شرایط بهتر زندگی برای زنان و آموزش بخش ضروری هر برنامه درمانی هستند. این تغییرات خود درپی بهبود وضعیت درآمد ملی حاصل میشوند. رشد اقتصادی تنها منبع قابل اعتماد برای درمان ایدز و برخی بیماریهای استوایی است، اما رسیدن به این رشد آسان نیست و در بلندمدت حاصل خواهد شد. این روند ممکن است چند دهه طول بکشد و در این صورت امیدی برای قربانیان کنونی باقی نمیماند. بنابراین باید به دنبال راهحلهای سریع نیز بود. آیا طراحی بازار نیز بخشی از مساله است؟ و با اصلاح آن میتوان به نتایج بهتری دست یافت؟ بله. در هفتههای آینده به این موضوع خواهیم پرداخت.
ارسال نظر