جنگ زرگری
منبع: اکونومیست مترجم: مجید اعزازی مقامات رسمی اقتصادهای بزرگ جهان در پانزدهم و شانزدهم فوریه در مسکو با هدف دفع جنگ ملاقات کردند. البته نه جنگی با بمب و گلوله که «جنگ ارزی». وزیران امور مالی و روسای بانکهای مرکزی هشدار دادند که همتایانشان در گروه ۲۰ ارزش ارزهای خود را به منظور رونق بخشیدن صادرات و رشد اقتصادهای خود البته با تحمیل هزینه به همسایگانشان تنزل خواهند داد.
در ابتدا اقتصادهای نوظهور و در راس آنها برزیل، آمریکا را به راه انداختن یک جنگ ارزی در سال ۲۰۱۰ متهم کردند. این اتهام زنی وقتی صورت گرفت که فدرال رزرو انبوه اوراق قرضه را با پول تازه خلق شده خریداری کرد. این «تسهیل مقداری» سیل سرمایهگذاران را به امید دستیابی به بازدهی بهتر به بازارهای نوظهور روانه کرد.
حالا این تغییرات در ژاپن اعمال میشوند. «شینزو آبه» ، نخستوزیر جدید ژاپن، مشوقهایی برای آغاز دوباره رشد اقتصادی و مقابله با تورم وعده داده است.
او همچنین خواستار «ین» ضعیف تر به منظور تقویت صادرات است؛ ارزش ین برحسب اتفاق از سپتامبر ۲۰۱۲ تاکنون ۱۶ درصد در برابر دلار آمریکا و ۱۹ درصد در برابر یورو کاهش یافته است (یعنی زمانی که مشخص شده بود، آقای آبه برای تصدی قدرت آماده میشود). اما، این شکایتها به حد افراط رسیده است. به جای محکوم کردن اقدامات آمریکا و ژاپن، سایر کشورهای جهان باید آنها را تحسین کنند و کشورهای عضو منطقه یورو نیز باید به خوبی از این نمونههای پیش روی خود اقتباس کنند.
لفاظیهای جنگ ارزی نشان میدهد که آمریکا و ژاپن به طور مستقیم در حال سرکوب ارزش ارزهای خود با هدف رونقبخشی به صادرات و کاهش واردات هستند. این اقدام، یک بازی با حاصل جمع صفر خواهد بود که میتواند سیستم حمایت از تولید داخلی را تخریب کرده و موجب فروپاشی تجارت شود. اما این همه آن چیزی که آمریکا و ژاپن انجام میدهند، نیست. چرا که بانکهای مرکزی نرخهای بهره کوتاه مدت خود را به نزدیک صفر کاهش دادهاند و با کنار گذاشتن روشهای پولی مرسوم خود، به ابزارهای غیرمرسوم مانند تسهیل مقداری بازگشتهاند.
هر دو اقدام به طور حتم نرخهای بهره واقعی را کاهش میدهد. هدف اصولی این سیاست [کاهش نرخهای بهره واقعی] هزینههای داخلی و سرمایهگذاری را افزایش خواهد داد. به عنوان یک پیامد ثانوی، نرخ بهره پایینتر معمولا ارز رایج را تضعیف میکند، در عوض این موضوع به کاهش واردات منجر میشود. اما اگر این سیاست در احیای تقاضای داخلی موفق بشود، سرانجام به صادرات بالاتر منتج خواهد شد.
توسعه سیاست پولی تهاجمی در یک اقتصاد بزرگ که از تقاضای اندک و تورم مهار شده رنج میبرد، برای سایر کشورهای جهان خوب است، نه بد. از این رو، صندوق بینالمللی پول نتیجه میگیرد که دور نخست تسهیل پولی آمریکا، رشد تولید شرکای تجاری این کشور را تا ۳/۰ درصد رونق بخشیده است.
دلار تضعیف شد، اما همین مساله انگیزهای برای کنترل گام به گام تورم ژاپن شد. این رونق پولی ترکیب شده در آن سوی اقیانوس آرام، به اکسیری قدرتمند برای اعتماد سرمایهگذاران جهانی تبدیل شده است.
مقامات رسمی اروپا، از ترس اینکه صادرات کشورهایشان مورد انتقاد چندجانبه قرار گیرند، ایدههای احمقانهای مانند مدیریت مستقیم ارزش یورو ارائه کردهاند.
در عوض، منطقه یورو باید نق زدن را متوقف کرده و تقلید از ژاپن را آغاز کند: بانک مرکزی اتحادیه اروپا باید سیاست پولی را حتی اگر لازم است از طریق تسهیل مقداری سبک کند. این موضوع هم رکود منطقه یورو را کُند کرده و هم با رکود در مناطق پیرامونی منطقه یورو مبارزه میکند.
ممکن است این گزینه در بازارهای نوظهور مانند برزیل سودمند نباشد. در مورد آنها، کنترلهای محدود سرمایه ممکن است یک دفاع کوتاهمدت قابل پیشبینی علیه جریانهای بیثباتکننده پول داغ باشد. آیا ژاپن باید فراتر از لفاظی درباره کاهش نرخ «ین»به طور واقعی در بازارها مداخله کند و سپس سایر کشورهای جهان حق دارند این اقدام را محکوم کنند؟ تا زمانی که چنین اتفاقی رخ میدهد، سایر کشورها باید از ارعاب و ایجاد وحشت درباره جنگهای ارزی اجتناب کنند. وزیران امور مالی و بانکهای مرکزی کشورها باید با رکود مبارزه کنند نه با یکدیگر.
ارسال نظر