نگاه-رفع ممنوعیت تحصیل مهاجران افغانی
اقدامی در جهت توسعه توأمان ایران و افغانستان
میثم هاشمخانی **
چکیده:
ممنوعیت تحصیل مهاجران افغانی در مدارس ایرانی، ممکن است از نگاه مدیران اجرایی ارشد کشور به کاهش بار هزینههای آموزشی دولت ایران منجر شده و کاهش مهاجرت خانوادههای افغانیتبار به ایران را در پی داشته باشد، اما در عمل مشاهده میشود که چنین ممنوعیتی تاثیر خاصی در کاهش مهاجران افغانی نداشته و صرفا به کاهش سطح فرهنگی و افزایش ناهنجاریهای اجتماعی در میان مهاجران افغانیتبار دامن زده است.
محمدحسین شجاعالدین*
میثم هاشمخانی **
چکیده:
ممنوعیت تحصیل مهاجران افغانی در مدارس ایرانی، ممکن است از نگاه مدیران اجرایی ارشد کشور به کاهش بار هزینههای آموزشی دولت ایران منجر شده و کاهش مهاجرت خانوادههای افغانیتبار به ایران را در پی داشته باشد، اما در عمل مشاهده میشود که چنین ممنوعیتی تاثیر خاصی در کاهش مهاجران افغانی نداشته و صرفا به کاهش سطح فرهنگی و افزایش ناهنجاریهای اجتماعی در میان مهاجران افغانیتبار دامن زده است. در نقطه مقابل، اجازه تحصیل مهاجران افغانی در مدارس ایرانی، میتواند ضمن کمک به تحکیم پیوندهای اجتماعی و فرهنگی دو کشور، به توسعه اقتصادی افغانستان و ایران نیز یاری رساند و به این ترتیب بسترساز گسترش همکاریهای اقتصادی و ایجاد بازار مشترک تجاری بین دو کشور باشد.
«ایجاد محدودیت برای تحصیل مهاجران افغان به نفع کیست؟»، عنوان مقالهای است که در روز ۴ شنبه پنجم مرداد و در همین صفحه منتشر شد و نویسنده آن سعی کرده بود با بیان استدلالهایی از اجازه ثبتنام و تحصیل این مهاجران افغانی در مدارس ایرانی دفاع کند(۱). یادداشت پیشرو میکوشد تا دلایلی را در تکمیل مقاله مذکور بیاورد.
برای دستیابی به چارچوب استدلالی منطقیتری در این زمینه، مرور برخی از دفاعیات اصلی مدیران ارشد اجرایی کشور در دفاع از ممنوعیت تحصیل مهاجران افغانی، قابل تامل است:
۱. هزینه تحمیلی به بودجه دولت در اثر اجازه تحصیل اتباع افغان در مدارس ایرانی، اصلیترین علت برای جلوگیری از تحصیل مهاجرین افغان نیست. دلایل بسیار قویتری برای توجیه این ممنوعیت وجود دارد، مانند آنکه آیا اگر ما شرایط آسانی برای تحصیل در ایران قرار دهیم، باعث تشویق مهاجرت به ایران نمیشود؟ اگر پاسخ این پرسش «آری» باشد در آنصورت روند رشد هزینههای مورد نیاز برای تحصیل افغانیتبارها در ایران، با سرعت شدیدی رو به افزایش خواهد بود و برخی هزینههای جانبی دیگر نیز بر اقتصاد کشور تحمیل خواهد شد، هزینههایی مانند قاچاق مواد مخدر و نیز هزینههای درمان که طبق گفته معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی- درمانی زاهدان، سال گذشته براساس برآوردهای انجام گرفته، بیش از ۱۲ میلیارد ریال برای درمان مهاجران تنها در این شهر هزینه شده است(۲)؛ مسالهای که مصداق «چراغی که به خانه رواست...» خواهد بود.
۲. افزایش دانش نیروی کار مهاجر ممکن است که به نفع کارفرمایان ما باشد و ارزش افزودهای داشته باشد، اما در کنار آن میتوان به بیکاری عده بسیار زیادی از کارگران ما منجر شود و آمار بیکاری در ایران سیر صعودیتری بگیرد.
۳. ایران کشور چندان توسعه یافته و ثروتمندی نیست و لذا ارائه سیاستهای حمایتی در مورد اعطای بورس تحصیلی و جذب نخبگان افغانیتبار از طرف ایران، برای ما هزینههایی دارد که این هزینهها میتواند در راستای ارتقای آموزش کشور خودمان صرف شود.
نقدهای بیان شده دلایلی علیه ایجاد فرصت تحصیل برای مهاجران نیست. در نقطه مقابل اگر نگاه خود را بر رویکردی مشارکتی با افغانستان در جهت «رشد و توسعه توأمان هر دو کشور» متمرکز کنیم، میتوانیم دلایل زیر را برای مجوز دادن به تحصیل اتباع افغانی در مدارس ایرانی ارائه کنیم:
۱. ممنوعیت تحصیل فرزندان مهاجران افغانی در مدارس ایرانی، در عمل به هیچ عنوان منجر به کاهش مهاجرت اتباع افغانی به ایران نشده و صرفا سطح سواد و سطح فرهنگ این مهاجران را کاهش داده و به افزایش ناهنجاریهای اجتماعی در میان انبوه مهاجران افغانی مقیم ایران دامن زده است. بنابراین درکنار ایجاد کردن فرصت تحصیل برای مهاجران افغانی مقیم ایران، باید سیاستهای کارآمدتری برای کاهش مهاجرت به ایران و تشویق مهاجران به بازگشت اتخاذ شود تا به این ترتیب دیگر نگران تحمیل هزینه صعودی بر اقتصاد کشور نباشیم.
۲. تحصیل برای کودک و نوجوانی که هیچ درکی از مفاهیمی چون مرز جغرافیایی، قانونی و غیر قانونی و... ندارد، مانند نفس کشیدن، یک حق شمرده میشود نه یک امتیاز. این مطلب حتی در کنوانسیون حقوق کودک هم آمده است که حکومتهای عضو این پیمان باید برای هر کودکی که در قلمرو آنها است، بدون تبعیض یا فرقگذاری و به دور از هرگونه وابستگی به نژاد، رنگ پوست، منشاء اجتماعی و قومی یا ملی، میزان دارایی، معلولیت، وضعیت سرپرست یا والدین و هر موقعیت دیگری که کودک در آن است، حق تحصیل را قائل شوند(۳).
۳. بسترسازی برای بازگشت مهاجران افغانی تحصیلکرده در مدارس ایرانی به کشورشان، خواهد توانست به یکپارچگی بیشتر فرهنگی و اجتماعی دو کشور کمک نموده و زمینهساز توسعه اقتصادی افغانستان، افزایش سطح همکاریهای مختلف اقتصادی بین دو کشور، و نیز بسترساز تشکیل بازار مشترک تجاری بین دو کشور ایران و افغانستان باشد و در این چارچوب نیز میتوان مثبت بودن حساب هزینه و فایده برای اجازه تحصیل مهاجرین افغانی در مدارس ایران را توجیه کرد.
در انتها لازم به تاکید است که این یادداشت صرفا سعی داشت تا زمینه فکری کمابیش دقیقتری در دفاع از حق تحصیل مهاجران افغانی در مدارس ایرانی مطرح کند و طبیعتا به صورت بالقوه امکان ارائه استدلالهای قویتر نیز در این زمینه وجود خواهد داشت.
m_shojaedin@yahoo.com*
m.hashemkhany@gmail.com**
پانوشتها:
[۱]: مقاله مذکور در تاریخ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۰ و در صفحه ۲۸ روزنامه دنیای اقتصاد منتشر شده و در آدرس اینترنتی زیر نیز قابل دسترسی است:
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=۲۶۲۹۹۸
[۲]: به نقل از پورتال وزارت کشور، اداره کل اتباع و مهاجران خارجی به آدرس: http://bafia.moi.ir/portal/Home
[۳]: کنوانسیون حقوق کودک ، ماده ۲ (رفع تبعیض نژادی) و ماده ۲۸
(حق آموزش)
ارسال نظر