پیرامون یورو ویژن ۲۰۱۲
باکو در بهترین روزهای خود
منبع: اکونومیست
۹ سال از آخرین باری که در باکو بودم، میگذرد و در ذهن من، مرکز این شهر نسبت به گذشته، از یک مشت صخره پرگرد و خاک به سبد درخشندهای از جواهر تبدیل شده است. ساعت سه بامداد است و جاده فرودگاه تا مرکز شهر با ساختمانهای زیبا آراسته شدهاند.
مترجم: معزالدین خیرآبادی
منبع: اکونومیست
۹ سال از آخرین باری که در باکو بودم، میگذرد و در ذهن من، مرکز این شهر نسبت به گذشته، از یک مشت صخره پرگرد و خاک به سبد درخشندهای از جواهر تبدیل شده است. ساعت سه بامداد است و جاده فرودگاه تا مرکز شهر با ساختمانهای زیبا آراسته شدهاند. ساختمانهایی که نمای سر در آنها با هنرمندی و البته با ولخرجی نورپردازی شده و توجه را به سوی خود جلب میکنند. راننده تاکسی من با اشاره به ساختمانها میگوید: «این هتلی جدید است»، «این مرکز تجاری... این قبلا یک موزه بود و حالا یک وزارتخانه است». ما برج و باروی قدیمی شهر را دور میزنیم، از روی یک خیابان سنگ فرش شده که از کنار ساختمان بسیار بزرگ حکومتی ریاست جمهوری میگذرد، عبور میکنیم. به راست و به سوی تالار زرد رنگی که محل اجرای کنسرتهای ارکسترسمفونی باکو است میپیچیم و سپس دوباره به شکل زیگزاگ مسیر را ادامه میدهیم.به سرعت شاهکار نورافشانی شده تمام میشود و ما در خیابان هستیم. در جایی که حتی چراغهای معمولی هم کار نمیکنند. به نظر میرسد، اینجا دهکده «پوتمکین» است. حالا ما در باکوی واقعی هستیم. البته نه کاملا. جلوتر از ما دو برج با شمایلی عجیب قد کشیدهاند: این دو برج با نمای شیشهای خود تقریبا در تاریکی شب غیرقابل رویت هستند، و تخمین اندازه آنها غیرممکن است. اما به نظر میرسد که آنها به اندازه برجهای دوقلوی ۱۱۰ طبقه نیویورک باشند. در حال حاضر، ما درست زیر این دو برج هستیم و من میتوانم ببینم که این دو برج شاید ۴۰ طبقه داشته باشند و البته سه تا هستند که مثل برگهای بزرگ برخی گیاهان عجیب صحرایی در هم پیچ خورده و به سوی آسمان بالا رفتهاند. شاید این برجها، «برجهای شعله باکو» باشند، مجموعهای
چند منظوره که یکی از پروژههای جاهطلبانه آذربایجان به شمار میرود. پروژههایی که منابع مالی آنها از محل اقتصاد شکوفاشده نفت و گاز تامین میشوند.
پیروزی آذربایجان در مسابقات یورو ویژن سال گذشته که این کشور را میزبان مسابقات امسال کرد (فینال این مسابقات در ۲۶ مه ۲۰۱۲ برگزارشد) به نظر شانسی طلایی برای نمایش دادن ماحصل رونق نفتی آذربایجان است. بر اساس یک ارزیابی از بخشهای مختلف بودجه دولت توسط «آنلاین ترنزیشن»، هزینه رسمی برگزاری مسابقات یورو ویژن در باکو ۷۶ میلیون دلار و به عبارتی دوبرابر هزینه گرانترین یورو ویژن قبلی در مسکو بوده است، اما هزینه واقعی در پروژههای مرتبط شامل ساخت سالن برگزاری مسابقات (کریستالهال) بین ۲۷۷ میلیون تا ۷۲۱ میلیون دلار بوده است.
اینک اما سوال این است که با آراستن خود به زیورآلات آیا آذربایجان به تمایلات خود برای ستایش شدن میرسد یا اینکه روشنگری بیشتری درباره وضعیت حقوق بشری ضعیف این کشور، نابرابری مشهود ثروتش، فسادش یا انزوای فزاینده بینالمللیاش صورت میگیرد. در زمان پرواز به آذربایجان، با مرد جوانی در هواپیما آشنا شدم که از دانشگاهی که تحصیل میکند، به کشورش بازمیگشت. او به من گفت که برای این که پس از پایان تحصیلش در مقطع لیسانس به سربازی فراخوانده نشود، باید رشوهای در حدود ۵۰ هزار دلار بپردازد. در همین حال، افرادی که به سربازی فراخوانده میشوند، برای اینکه به لب مرز با ارمنستان - کشوری که نزاع طولانی مدتی با آذربایجان دارد- اعزام نشوند، باید ۵ هزار دلار رشوه بپردازند.
او همچنین اظهار کرد که از نوشتن چنین مطالبی روی شبکه اجتماعی فیس بوک پرهیز میکند،
چرا که آذربایجانیهایی که چنین کاری کردهاند، به محض بازگشت به کشور مورد استنطاق و بازجویی قرار گرفتهاند. او ادعا کرد که گروهی از افسران گمرک پایین پلکان هواپیما میایستند تا به هنگام پایین آمدن ما، آشوبگران شناخته شده را شناسایی کنند.
با این حال، هنوز حکومت آذربایجان امیدوار و خوشبین است. در مسیر آمدن به هتل، راننده تاکسی با اشاره به یک کارگاه ساختمانی در سمت راست جاده گفت: اینجا استادیوم المپیک با ظرفیت ۶۴ هزار نفر است. با تعجب پرسیدم: «مگر قرار است باکو میزبان بازیهای المپیک باشد؟» راننده خنده طعنهآمیزی کرد و گفت: «ما داریم برای میزبانی آماده میشویم. روزی مقدر خواهد شد که ما میزبان باشیم. درست است؟»
ارسال نظر