دانش‌آموزان امروز فعالان آینده اقتصادی هستند. این نکته‌ای بدیهی است که هر متفکر اقتصادی به آن واقف است.

اما جزئیات این نکته بدیهی، چندان بدیهی نیست و نیازمند وضوح‌بخشی مفهومی و تحقیقات تجربی است. یک تحلیل‌گر اقتصادی وقتی به پدیده‌ای چون آموزش می‌نگرد، می‌تواند با چارچوب تحلیلی که به آن مسلط است، سوالاتی را بپرسد و به دنبال پاسخ آنها باشد. این پرونده کشکول‌مانند سعی می‌کند برخی از این سوالات را مطرح و پاسخ‌های احتمالی را بررسی کند.

آیا آموزش، تاثیرات اجتماعی - اقتصادی خاصی دارد؟ مقاله «آیا سیاست آموزشی، یک سیاست‌گذاری خلاقانه است؟» سعی می‌کند لااقل بخش کوچکی از این اثرات را نشان دهد؛ این البته مشتی‌ است نمونه خروار؛ هدف ما این بوده که نشان دهیم چه تحقیقات دقیقی فقط پیرامون این سوال ساده وجود دارد. مقاله «آثار کاهش بودجه آموزش» همین مساله را از دیدگاه سلبی بررسیده و در واقع بر آثار منفی حذف شده در اثر آموزش تکیه دارد؛ این مقاله البته سیاست روز جهان یعنی ریاضت اقتصادی را نیز در گوشه چشم دارد و در واقع توصیه می‌کند که کاهش بودجه در کجاها خطرناک‌تر است.

دو مقاله دیگر «بر حسب درصد بپردازید» و «آزمون معلمان»، به این سوال پاسخ می‌دهند که چه طور می‌توان وضعیت آموزشی را مورد ارزیابی قرار داد. مقاله نخست دقیق‌تر و دومی عمومی‌تر است. اما هر دو نکته‌بینی‌های خاصی دارد که می‌تواند مورد توجه سیاست‌گذار داخلی باشد.

و در نهایت «آموزه‌هایی درباره آموزگاری» یک تقدیرنامه است برای همه معلمان زحمتکش؛ این بار از زبان نویسنده روزنامه معروف نیویورک‌تایمز.