گفتهها - ۱۷ دی ۹۴
گروه تاریخ و اقتصاد: پس از استقرار همه ارکان حکومتی کشور در تهران قدیم، تسلیحات نظامی متناسب با امکانات و مقتضای روز مانند دیگر فناوریهای صنعتی در این شهر متمرکز شد و شکل و شمایل پایتخت ایران را دگرگون ساخت. از پادگانها و مراکز صنعتی و زاغههای مهمات گرفته تا رسیدگی به امور اداری و مالی این مجموعه، هر یک در شناسایی تاریخ شهری اهمیت بسزایی دارد. حاج محمد عرب از مدیران سابق صنایع نظامی ایران در خاطراتش به تحول صنایع نظامی اشاره کرده است:
«ساختمان اداره تسلیحات در میدان توپخانه در محلی به نام قورخانه واقع شده و مرکز اصلی هم میدان شهدای فعلی نزدیک چهارصد دستگاه بود.گروه تاریخ و اقتصاد: پس از استقرار همه ارکان حکومتی کشور در تهران قدیم، تسلیحات نظامی متناسب با امکانات و مقتضای روز مانند دیگر فناوریهای صنعتی در این شهر متمرکز شد و شکل و شمایل پایتخت ایران را دگرگون ساخت. از پادگانها و مراکز صنعتی و زاغههای مهمات گرفته تا رسیدگی به امور اداری و مالی این مجموعه، هر یک در شناسایی تاریخ شهری اهمیت بسزایی دارد. حاج محمد عرب از مدیران سابق صنایع نظامی ایران در خاطراتش به تحول صنایع نظامی اشاره کرده است:
«ساختمان اداره تسلیحات در میدان توپخانه در محلی به نام قورخانه واقع شده و مرکز اصلی هم میدان شهدای فعلی نزدیک چهارصد دستگاه بود. درصدی از نیروی انسانی شاغل در زمینه فشنگسازی، مرکز نیرو و آزمایشگاه آلمانی بودند. حملونقل آن روز برای کارکنان دشوار بود که برای رفع این مشکل سرویسهای ویژهای قرار دادند. ما به ناچار ساعت 4 صبح در زمستان و تابستان از خانه بیرون آمده و سوار سرویس میشدیم تا در صبحگاه ساعت 6 حاضر باشیم.» در اداره تسلیحات ارتش نیروهایی با سابقه کار از دوره قاجار و اوایل پهلوی، داستانهای جالب و بسیار جذاب و آموزنده را از وقایع آن دوران برای ما نقل کردند؛ از جمله یکی از کارکنان سابق برای ما نقل کرد: «رضاشاه هفتهای یک بار و بهطور معمول پیاده از پادگان هنگ سوار فوزیه برای بازدید به کارخانه مهماتسازی میآمد. در یکی از بازدیدها رضا شاه متوجه ماشینی شد که تازه از خارج وارد شده بود و بر اثر بارش باران نقاطی از آن زنگ زده بود. رضاشاه بلافاصله رئیس آنجا، مهندس مطهرنیا را احضار کرد و 3 بار بر سر او زد. او زانو زد اما رضاشاه زیر چانهاش زد و دهانش پر از خون شد. رضاشاه که بسیار مستبد و مالدوست بود به او گفت: تو میدانی که من اینها را چطور تهیه میکنم؟ من این مالیات را از پیرزن رختشوی و نخ ریس تا ثروتمندترین آدم جمع میکنم و تو اینطور از آن مواظبت میکنی! سپس او را از کارخانه بیرون انداخت.»
ارسال نظر