خیزشهای بدیع در بستر مذاکرات مجلس اول
تلاش برای فهمی جدید از مناسبات قدرت
معلوم است مقصود این اشخاص این است که مجلس از کار بیفتد ولی ما برحسب تعهدی که کردیم تا جان داریم از وظیفه خود دست نخواهیم کشید.
میرزا فضلعلی آقا تبریزی
میرزا فضلعلی آقا تبریزی یکی از علمای آذربایجان و چهرههای گمنام تاریخ مشروطیت ایران است. وی پسر حاج میرزا عبدالکریم ملاباشی پسر میرزا ابوالقاسم ایروانی الاصل پسر میرزامحمد کلانتر از ساکنان تبریز و از علما و فضلا و ادبای آن شهر بوده و در سال ۱۲۷۸ ه. ق در تبریز چشم به جهان گشود و در سال ۱۳۳۴ ه. ق بهواسطه بیماری که داشت برای معالجه خود به لندن و هلند رفت و تا سال ۱۳۳۶ ه.
معلوم است مقصود این اشخاص این است که مجلس از کار بیفتد ولی ما برحسب تعهدی که کردیم تا جان داریم از وظیفه خود دست نخواهیم کشید.
در دوره اول مجلس شورای ملی در سال 1324 ه.ق بهعنوان نماینده علمای آذربایجان از طرف شیخیه به تهران آمد. وی یک عالم امامی که فقه و اصول را نزد میرزا محمدحسن زنوزی و حاج میرزا محمدعلی ملاباشی فراگرفت و تفسیر و کلام را نزد پدرش آموخت و برای کسب دانش بیشتر به عتبات سفر کرد و در سال 1307 ه.ق با کسب درجه اجتهاد از محضر فاضل شربیانی و فاضل ایروانی اردکانی و شیخ زینالعابدین مازندرانی به تبریز بازگشت و به تدریس اصول و فقه و تالیف کتاب حدائقالعارفین پرداخت. با توجه به اینکه میرزا فضلعلی آقا کتب زیادی به رشته تحریر در آورده بود متاسفانه از وی آثار زیادی بر جا نمانده است. محمدعلیتربیت مولف «دانشمندان آذربایجان» آثار وی را «حدائقالعارفین به جامعیت آیات و اخبار و با تفسیر و شرح آنها که در ابواب کتاب کافی و من لایحضرالفقیه و تهذیب و استبصار و وافی و بحار و رسائل است و خاتمه حاوی مقدمات مزبوره با بسطی در ذکر کتب اسلامی خاصه شیعه امامیه در چند مجلد ولی نسبت به بعضی مجلدات راجع به آیات ناتمام مانده و ریاضالازهار که سفینه و کشکول مانند است در سه جلد و سفرنامه اروپا و شرح قصیده اسماعیل حمیری و دیوان اشعار عربی و فارسی» برمی شمرد. البته تنها به برخی نامهها و دست نوشتههایی که از طرف رجال وقت دریافت کرده یا مکتوبنامههایی که _ توسط استاد غلامحسین میرزا صالح گردآوری شدهاند _ خود وی برای دیگران ارسال کرده دسترسی وجود دارد و همچنین مشروح مباحثات و مذاکرات ایشان طی مدتی که نماینده علمای آذربایجان در مجلس شورای ملی بود، در دسترس محققان و مورخان است.
میرزا فضلعلی آقا تبریزی در تداوم «بحرانِ در آگاهی ایرانی» که پس از جنگهای ایران و روسیه، میان گروههایی از کارگزاران و نخبگان ایجاد و سدهای پس از آن همه عرصههای حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران را در برگرفت قرار داشت و شکافی در «نظام مفاهیم سنت» ایجاد کرد و به تبع این بحران دور نمینمود که تداخل و برخوردی بین جهان سنت و دنیای جدید بهوجود نیاید، چه بسا در اکثر ساحتها به شهادت مذاکرات مجلس اول به جدالهای جدی برمیخوردند و رفع این چالشها و راه برون رفت آنها تنها از عهده میرزا فضلعلیها و طالبوفها برمیآمد که بیشترین تمرکز را (با اینکه استعفا داد) روی مسائل حقوقی داشتند. میرزا فضلعلی «در شمار علما و عقلای تراز اول و مشروطهخواهی هوادار مردم، اما معتدل و خواستار حکومت قانون بود.» با رجوع به مذاکرات مجلس اول وضعیت و سطح آگاهی مردم و نمایندگان آنان از پدیدهای اجتماعی و همچنین ابتدایی بودن مجلس _ولی محل عمومی نزاعی ناپایدار که دیری است به تاخیر افتاده بود_ میتوان یک عمر غفلت تاریخی و نیندیشیدن در مناسبات سیاسی- اجتماعی جامعهای را که سالها بود از سایر دول عقب مانده است دریافت. گفتوگوهای طولانی و پر سروصدا، «عدم آشنایی کامل نمایندگان با نظام پارلمانی، احساس ناپایداری در برابر تحریکات دشمنان پارلمانی از داخل و خارج هر دو، روش خصمانه دولت، رقابت شخصی نمایندگان موجبات آشفتگیهایی را برای مجلس فراهم کرد.»
البته با ایراد این نقصهای دیرینه میتوان رگههایی از «تعقل جدید اجتماعی» را در مشروح مذاکرات دید که چندی پیش از آن، لایه نازکی از این تعقل جدید در دارالسلطنه (آذربایجان) شکل گرفته بود که در پی «آسایش عامه» بود و به نوعی مبانیترقیاش میتوان نامید، که با دامنهای گستردهتر و محتوایی پرمایهتر در مجلس اول و همچنین سایر مجالس در ادوار بعدی نمود پیدا کرد. مجلسی که «در تدبیر امور مملکت و اجرای امور به مجرای قانون» اختیار داشت. «چو مشروطه شد پایه سلطنت/ فزونی دهد مایه سلطنت/ سپس پخته گردد همه کار خام/ بگیرد هم آن دولت از نو قوام.»نطقهای میرزا فضلعلی آقا در مذاکرات مجلس برتری خاصی نسبت به سایر وکلای حاضر در مجلس داشت و نقشی تسهیلکننده و راهگشا در گرههایی که در جریات مباحث در میگرفت ایفا میکرد. میرزا فضلعلی تبریزی از آن جهت برتری نسبت به سایر نمایندگان داشت که بر «کتب کلاسیک» و همچنین از الزامات دنیای جدید در غرب آگاهی نسبی بههم رسانده بود. مادامی که وکلا از مبحث اصلی خارج میشدند و به بیراهه میرفتند آنها را به موضوع اصلی بازمیگرداند و میگفت که «از بحث اصلی منحرف شدیم، بحث ما در مورد این بود که...» و ادامه مبحث را پی میگرفت و به ریشه مباحثات توجه بسیار داشت.
دکتر سیدجواد طباطبایی طی تحقیقاتی مبسوط بر مغفول بودن این چهره در تاریخ معاصر ایران که مباحثی اساسی را با میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی در حوزه حقوقی صورت دادهاند، کمنظیر بودن و پر اهمیت بودن آنها در دو کتاب «مکتب تبریز» و «حکومت قانون» تاکید موکد کردهاند و به شرح و بسط مبانی فکری آنها در تداوم بحث خود پرداخته است. مجلس اول (مادر مشروطیت ایران) _ به تعبیر سیدحسن تقیزاده _ در اتاق بزرگ یعنی تالار بهارستان منعقد میشد و وکلا در چهار صف مربع روی زمین مینشستند. طی چند ماه اول بهصورتی ظاهرا ناپایدار بود گرچه مجلسی مبتدی، اما یک مرکز انقلابی درجه اول و پرشور و پرکار نیز بود. به واسطه راهیابی «مفاهیم نوآیین» که چندی قبل از آن وارد واژگان ادبیات سیاسی ایران شده بود از یکطرف درصدد تلاش برای همگام شدن با الزامات دنیای جدید برآمدند و از طرفی دیگر محور حرکت خود را در پی حفظ و ایجاد سازگاری این مفاهیم نوآیین با قوانین شریعت قرار دادند. به گفته دکتر طباطبایی «میرزا فضلعلی آقا از موضعی دقیق و معقول نسبت به قوانین مطروحه در صحن مجلس برخوردار بود.» وی در تسهیل گره مشکلاتی که در بین نمایندگان مردم بهوجود میآمد تبحر خاصی داشت بر کتب کلاسیک تسلط شایانی داشت و سعی وی در نزدیک کردن مفاهیم قدیم به جدید نیز مشهود بود. وی مورد احترام بسیاری از آزادیخواهان و روشنفکران بود و با عناصر افراطی ناسازگار بود و آگاهانه اقدامات آنها را به ضرر نظام جدید تلقی میکرد.
میرزا فضلعلی آقا تبریزی
میرزا فضلعلی آقا تبریزی یکی از علمای آذربایجان و چهرههای گمنام تاریخ مشروطیت ایران است. وی پسر حاج میرزا عبدالکریم ملاباشی پسر میرزا ابوالقاسم ایروانی الاصل پسر میرزامحمد کلانتر از ساکنان تبریز و از علما و فضلا و ادبای آن شهر بوده و در سال ۱۲۷۸ ه.ق در تبریز چشم به جهان گشود و در سال ۱۳۳۴ ه.ق بهواسطه بیماری که داشت برای معالجه خود به لندن و هلند رفت و تا سال ۱۳۳۶ ه.ق در برلن اقامت داشت و معالجاتش سودی نبخشید و همیشه نقابی سیاه داشت که قسمتی از چهره او را میپوشاند، آخرالامر نیز در سال ۱۳۳۷ ه.ق در برلن درگذشت.در دوره اول مجلس شورای ملی در سال 1324 ه.ق بهعنوان نماینده علمای آذربایجان از طرف شیخیه به تهران آمد. وی یک عالم امامی که فقه و اصول را نزد میرزا محمدحسن زنوزی و حاج میرزا محمدعلی ملاباشی فراگرفت و تفسیر و کلام را نزد پدرش آموخت و برای کسب دانش بیشتر به عتبات سفر کرد و در سال 1307 ه.ق با کسب درجه اجتهاد از محضر فاضل شربیانی و فاضل ایروانی اردکانی و شیخ زینالعابدین مازندرانی به تبریز بازگشت و به تدریس اصول و فقه و تالیف کتاب حدائقالعارفین پرداخت. با توجه به اینکه میرزا فضلعلی آقا کتب زیادی به رشته تحریر در آورده بود متاسفانه از وی آثار زیادی بر جا نمانده است. محمدعلیتربیت مولف «دانشمندان آذربایجان» آثار وی را «حدائقالعارفین به جامعیت آیات و اخبار و با تفسیر و شرح آنها که در ابواب کتاب کافی و من لایحضرالفقیه و تهذیب و استبصار و وافی و بحار و رسائل است و خاتمه حاوی مقدمات مزبوره با بسطی در ذکر کتب اسلامی خاصه شیعه امامیه در چند مجلد ولی نسبت به بعضی مجلدات راجع به آیات ناتمام مانده و ریاضالازهار که سفینه و کشکول مانند است در سه جلد و سفرنامه اروپا و شرح قصیده اسماعیل حمیری و دیوان اشعار عربی و فارسی» برمی شمرد. البته تنها به برخی نامهها و دست نوشتههایی که از طرف رجال وقت دریافت کرده یا مکتوبنامههایی که _ توسط استاد غلامحسین میرزا صالح گردآوری شدهاند _ خود وی برای دیگران ارسال کرده دسترسی وجود دارد و همچنین مشروح مباحثات و مذاکرات ایشان طی مدتی که نماینده علمای آذربایجان در مجلس شورای ملی بود، در دسترس محققان و مورخان است.
میرزا فضلعلی آقا تبریزی در تداوم «بحرانِ در آگاهی ایرانی» که پس از جنگهای ایران و روسیه، میان گروههایی از کارگزاران و نخبگان ایجاد و سدهای پس از آن همه عرصههای حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران را در برگرفت قرار داشت و شکافی در «نظام مفاهیم سنت» ایجاد کرد و به تبع این بحران دور نمینمود که تداخل و برخوردی بین جهان سنت و دنیای جدید بهوجود نیاید، چه بسا در اکثر ساحتها به شهادت مذاکرات مجلس اول به جدالهای جدی برمیخوردند و رفع این چالشها و راه برون رفت آنها تنها از عهده میرزا فضلعلیها و طالبوفها برمیآمد که بیشترین تمرکز را (با اینکه استعفا داد) روی مسائل حقوقی داشتند. میرزا فضلعلی «در شمار علما و عقلای تراز اول و مشروطهخواهی هوادار مردم، اما معتدل و خواستار حکومت قانون بود.» با رجوع به مذاکرات مجلس اول وضعیت و سطح آگاهی مردم و نمایندگان آنان از پدیدهای اجتماعی و همچنین ابتدایی بودن مجلس _ولی محل عمومی نزاعی ناپایدار که دیری است به تاخیر افتاده بود_ میتوان یک عمر غفلت تاریخی و نیندیشیدن در مناسبات سیاسی- اجتماعی جامعهای را که سالها بود از سایر دول عقب مانده است دریافت. گفتوگوهای طولانی و پر سروصدا، «عدم آشنایی کامل نمایندگان با نظام پارلمانی، احساس ناپایداری در برابر تحریکات دشمنان پارلمانی از داخل و خارج هر دو، روش خصمانه دولت، رقابت شخصی نمایندگان موجبات آشفتگیهایی را برای مجلس فراهم کرد.»
البته با ایراد این نقصهای دیرینه میتوان رگههایی از «تعقل جدید اجتماعی» را در مشروح مذاکرات دید که چندی پیش از آن، لایه نازکی از این تعقل جدید در دارالسلطنه (آذربایجان) شکل گرفته بود که در پی «آسایش عامه» بود و به نوعی مبانیترقیاش میتوان نامید، که با دامنهای گستردهتر و محتوایی پرمایهتر در مجلس اول و همچنین سایر مجالس در ادوار بعدی نمود پیدا کرد. مجلسی که «در تدبیر امور مملکت و اجرای امور به مجرای قانون» اختیار داشت. «چو مشروطه شد پایه سلطنت/ فزونی دهد مایه سلطنت/ سپس پخته گردد همه کار خام/ بگیرد هم آن دولت از نو قوام.»نطقهای میرزا فضلعلی آقا در مذاکرات مجلس برتری خاصی نسبت به سایر وکلای حاضر در مجلس داشت و نقشی تسهیلکننده و راهگشا در گرههایی که در جریات مباحث در میگرفت ایفا میکرد. میرزا فضلعلی تبریزی از آن جهت برتری نسبت به سایر نمایندگان داشت که بر «کتب کلاسیک» و همچنین از الزامات دنیای جدید در غرب آگاهی نسبی بههم رسانده بود. مادامی که وکلا از مبحث اصلی خارج میشدند و به بیراهه میرفتند آنها را به موضوع اصلی بازمیگرداند و میگفت که «از بحث اصلی منحرف شدیم، بحث ما در مورد این بود که...» و ادامه مبحث را پی میگرفت و به ریشه مباحثات توجه بسیار داشت.
دکتر سیدجواد طباطبایی طی تحقیقاتی مبسوط بر مغفول بودن این چهره در تاریخ معاصر ایران که مباحثی اساسی را با میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی در حوزه حقوقی صورت دادهاند، کمنظیر بودن و پر اهمیت بودن آنها در دو کتاب «مکتب تبریز» و «حکومت قانون» تاکید موکد کردهاند و به شرح و بسط مبانی فکری آنها در تداوم بحث خود پرداخته است. مجلس اول (مادر مشروطیت ایران) _ به تعبیر سیدحسن تقیزاده _ در اتاق بزرگ یعنی تالار بهارستان منعقد میشد و وکلا در چهار صف مربع روی زمین مینشستند. طی چند ماه اول بهصورتی ظاهرا ناپایدار بود گرچه مجلسی مبتدی، اما یک مرکز انقلابی درجه اول و پرشور و پرکار نیز بود. به واسطه راهیابی «مفاهیم نوآیین» که چندی قبل از آن وارد واژگان ادبیات سیاسی ایران شده بود از یکطرف درصدد تلاش برای همگام شدن با الزامات دنیای جدید برآمدند و از طرفی دیگر محور حرکت خود را در پی حفظ و ایجاد سازگاری این مفاهیم نوآیین با قوانین شریعت قرار دادند. به گفته دکتر طباطبایی «میرزا فضلعلی آقا از موضعی دقیق و معقول نسبت به قوانین مطروحه در صحن مجلس برخوردار بود.» وی در تسهیل گره مشکلاتی که در بین نمایندگان مردم بهوجود میآمد تبحر خاصی داشت بر کتب کلاسیک تسلط شایانی داشت و سعی وی در نزدیک کردن مفاهیم قدیم به جدید نیز مشهود بود. وی مورد احترام بسیاری از آزادیخواهان و روشنفکران بود و با عناصر افراطی ناسازگار بود و آگاهانه اقدامات آنها را به ضرر نظام جدید تلقی میکرد.
محسن فیضاللهی
ارسال نظر