سودای ناممکن شاه اسماعیل
این در حالی بود که شاه اسماعیل برای پیروزی، نیاز به جنگیدن نداشت. چرا که سراسر فلات آناتولی تا شهر انگوریه (آنکارای امروزی) شیعهنشین بودند و به ندایی از طرف شاه اسماعیل علیه امپراتوری عثمانی سر به شورش برمیداشتند. مورخان تعداد سپاه عثمانی را تا رقم ۴۰۰ هزار نفر که خیلی اغراقآمیز به نظر میرسد ذکر کردهاند. به هر حال تقریبا قطعی است که شمار سپاهیان از ۱۰۰ هزار نفر بیشتر بوده است. سپاهی مجهز به سلاحهای آتشین و توپخانهای سنگین و قدرتمند به همراه یگانهای ینیچری (چریک نو). چریکهایی که همگی فرزندان مسیحیانی بودند که عثمانیها آنها را به زور از خانوادههایشان جدا کرده و با ایدئولوژی امپراتوری عثمانی و وفادار به سلطان عثمانی تربیت کرده بودند. ۱۲ هزار سرباز مجهز به سلاح آتشین و شمشیری بلند و ساتور مانند به نام تلوار و با چهرههایی سرخ رنگ، با هدف انداختن ترس در دل سربازان دشمن و نیز برای اینکه سربازان خودی متوجه زخمی شدنشان نشوند، صورتهایشان را رنگ میکردند.
تعدادشان همانند سپاه جاویدان هخامنشیان همواره ثابت بود و آنان از سن ۱۸ تا ۳۰ سالگی در ارتش عثمانی خدمت میکردند. بنابراین ناچار باید در طول این ۱۲ سال خدمت آنقدر کشتار و غارت بکنند تا قادر باشند بعد از بازنشستگی در تکه زمینی که سلطان در شام و دمشق به آنها اهدا میکرد بقیه عمرشان را سپری کنند. سربازانی که حتی شنیدن نامشان لرزه بر اندام تمام دشمنان عثمانی میانداخت. اما در این طرف، در اردوگاه سپاه ایران درباره شیوه جنگ دوگانگی و اختلاف نظر وجود داشت. بیشینه سرداران عقیده داشتند که باید با جنگهای پارتیزانی وارد نبرد شد و ارتباط سپاه دشمن را با عقبه آن قطع کرد و سپس آن را نابود نمود. تنها یک تن از سرداران با این توجیه که این روش دون شأن ایرانی است معتقد بود باید با دشمن روبهرو شد. شاه اسماعیل هم که از شکستناپذیری خود دچار غرور شده بود و خود را برگزیده میدانست نظر دوم را برگزید. ارتش ایران چه در زمان حکومت آققویونلوها و چه در جریان واگذاری جزیره هرمز به پرتغالیها به توپخانه مجهز شده بود ولی پیرو همین نظر ایرانیها استفاده از توپ و سلاحهای آتشین در جنگ را ناجوانمردانه میدانستند و سپاه را با توپخانه تجهیز نکرده بودند!
سپاه ایران شامل ۱۷ هزار سواره و ۱۰ هزار پیاده نظام تالشی بود و هر سرباز تالشی به همراه خود یک سگ جنگی داشت. سپاهی ۲۷ هزار نفره که باز هم به دلیل غرور بیش از حد شاه اسماعیل و اینکه برای جنگ و به منظور سربازگیری فراخوانی عمومی نداده بود در برابر سپاه عظیم عثمانی بسیار کوچک مینمود. این در حالی بود که شاه اسماعیل، بهعنوان مرشدکامل اگر اشاره میکرد صدهاهزار تن جان بر کف از سراسر ایرانزمین برای جنگیدن و جانبازی در راه ایران حاضر میشدند.
- هوشنگ طالع، به نقل از یک گفتوگو
ارسال نظر