تقاضای مشروطه
گروه تاریخ و اقتصاد: تجار خواهش کردند عریضه در این خصوص نوشته و روانه شود. امین دربار که قلم به دست گرفته بنای نوشتن گذاشت تجار خودشان به زبان آمدند که استدعای مشروطه شود. به محض آنکه مرحمت فرمودند تمام مفاسد رفع میشود. اینجا مباحثه و مجادله زیاد شد. اولا در این عریضه که نوشتهاند ابدا خودشان اسمی نبردهاند. ثانیا مشروطه و آن هرجومرج اسباب اینهمه انقلاب شد. ثالثا اگر شاه آن عریضه پنج هزار مهری را و آن عریضهجات ولایات را بیرون آورده در مقابل این عریضه بگذارند ما چه جواب بدهیم. کسی هم که اینجا نیامده و نگفته.
گروه تاریخ و اقتصاد: تجار خواهش کردند عریضه در این خصوص نوشته و روانه شود. امین دربار که قلم به دست گرفته بنای نوشتن گذاشت تجار خودشان به زبان آمدند که استدعای مشروطه شود. به محض آنکه مرحمت فرمودند تمام مفاسد رفع میشود. اینجا مباحثه و مجادله زیاد شد. اولا در این عریضه که نوشتهاند ابدا خودشان اسمی نبردهاند. ثانیا مشروطه و آن هرجومرج اسباب اینهمه انقلاب شد. ثالثا اگر شاه آن عریضه پنج هزار مهری را و آن عریضهجات ولایات را بیرون آورده در مقابل این عریضه بگذارند ما چه جواب بدهیم. کسی هم که اینجا نیامده و نگفته. آنوقت تجار یعنی همان سیدجعفر بیانی کرد که من از صبح تا حال به کنایه و اشاره یکی دو مرتبه گفتم حالا واضح میگویم:
آکسیدان
حالا قدری از فرنگستان بنویسم. آئروپلن در آمریکا گرفتار «آکسیدان» (سانحه) شد. از هفتاد و پنج فیت متر رایت مخترع با یک نفر صاحبمنصب آمریکایی به زمین افتادند. خود رایت زخمی شد لیکن آن صاحبمنصب مرد. بالن «ریپلیک» فرانسه هم شش ساعت و بیست دقیقه در هوا به اختیار حرکت کرده و بدون هیچ سانحهای به زمین آمد.
شکایت قصابها
دویست نفر قصاب یکجا از صدمه کمپانی عارض بودند. این کمپانی روی قصابهای بیانصاف ما را سفید کرده میگویند سیصد هزار تومان در این چند ماه دخل بردهاند. قریب یک ماه هم اهل طهران گوشت بهقدر کفایت نداشتند، بلکه در نهایت عسرت و تنگی بودند. بهقدری این امتیازنامه را غلط دادهاند که انسان حیرت میکند، ابدا جزا و جریمه ندارد. اگر گوشت بود چنین و چنان کمپانی بکند، نبود جزا و جریمه در آن نیست. این ده نفر تاجر معتبر به مراتب از آن مردمان بیسروپا بیشتر دزدی و تقلب میکنند. هر شرکتی هر کمپانی از ایرانی تشکیل شد همه این قسم بود. پنجاه نفر زن با کلانتر مشهور از بابت مطالبه مقرری و مواجب خود، جمعی از صرافها هم از بابت مطالبات و بروات دیوانی. جنجال و قال زیادی بود. هر شکل میشود سر مردم بیکلاه است، عرضرس نیست.
راهآهن حجاز
یکی از اخبار که به درد ما مسلمین میخورد رسیدن راهآهن حجاز است به مدینه منوره. این راهآهن از بیروت شروع و در جده ختم میشود. به اعانه کل مسلمانهای روی زمین ساخته شده که بیشتر اعانه را عثمانیها دادهاند. اشکال زیادی در روزنامه از ورود راهآهن به مدینه منوره بود. مختار بیک مباشر راه در حضور مردم نطقی میکند که حضرت رسول(ص) اجازه نمیداد که راهآهن وارد شهرش بشود قبل از آنکه سلطان آزادی به مردم خود بدهد. انشاءالله به مکه معظمه هم به زودی خواهد رسید. تمام مسجد مقدس را هم با چراغ برق روشن کردهاند. راه تمام شود خیلیخیلی مسافرت مکه معظمه آسان میشود. در غیر اوقات حج هم همه وقت خواهند رفت. در حیدرآباد دکن بهواسطه طغیان رودخانه پنجاه هزار نفر تلف شده خانه و کاشانه مردم همه خراب شده است. یکشنبه ۶ شوال- صبح شاهزاده عمیدالدوله اینجا آمد. از چوب خوردن وکیلالدوله که خودش حاضر بود حکایت کرد. شاه که از اندرون بیرون آمد معلوم بود خلق خوشی ندارند و اوقاتشان بسیار تلخ است. یک سر به همان اتاق مدور تشریف بردند. صدر اعظم هنوز نیامده بود.
اعلان دیگر
«به عموم اهالی شهر از تجار و کسبه و غیره اعلان میشود هرگاه بستن دکاکین بهواسطه بعضی انتشارات است حفظ انتظامات شهر از مال و عیال و اطفال آنها به عهده بریگاد قزاق است. اشخاصی که بر ضد انتظامات شهر رفتار مینمایند در کمال سختی از آنها مجازات خواهد شد. امضا: «بریگاد سوار قزاق اعلیحضرت همایونی.»از این اعلان معلوم میشود مردها حفظشان با خودشان است. باری تا میدان توپخانه رفتیم. آنجا در تلگرافخانه مخصوص که زنجیر عدل نوشیروانی ما شده بود و اعلان کردند هرکس تظلمی دارد دو ساعته جوابش آمده احقاق حقش میشود. در صورتی که جواب بیست و سه روزه و سی روزه از باغ شاه به شهر نمیرسید، آن هم وزیر عدلیه برسد، وزیر مالیه قراری بدهد بود.منصورالدوله، سالار اعتضاد و شاهزاده حسین پسر خاله را دیدم صدا زده کالسکه سالار هم حاضر بود سوار شده از خیابان لالهزار بالا رفتیم. رفتن و مراجعت این اطلاعات حاصل شد.
- برگرفته از «روزنامه خاطرات عینالسلطنه»، تالیف قهرمانمیرزا عینالسلطنه، به کوشش مسعود سالور، ایرج افشار. مشخصات نشر: تهران: اساطیر، ۱۳۷۴ -جلد سوم
مشروطه بدون شیطنت و لامذهبی
دیشب حاجی محمد اسمعیل و مفاخر الملک، آقا سید حسین قمی و جمعی را حاضر کرده بودند مرا هم دعوت نموده بودند. گفتند شاه میخواهد مشروطه بدهد و فرمودهاند نشسته قراری بگذارید که باز آن مطالب بیمعنی و آن شیطنتها به میان نیاید، لامذهبیها نباشد. امروز هم قرار شد صنیعالدوله و جمعی دیگر از طبقه نوکرباب را حاضر کنند و نتیجه گرفته شود. اما این دو نفر مطرود و مبغوض ملت هستند. میخواهند توسط آنها صورت نگرفته باشد. لهذا مرا گفتند خدمت حضرت والا برسم کاری بکنم توسط این مجلس انجام بگیرد. صاف و ساده میگویم مرحمت شده اما شما کمکی کنید توسط مجلس بشود نه بهواسطه آن دو نفر. گفتند این صحبت جداگانه است. چند نفری گفتند مشکل است و شاید دروغ گفته باشند. بعد اصرار کردند و قسم خوردند که حقیقت دارد. آنوقت گفته شد به محض آنکه شاه اجازه مرحمت کند باز همان آش است و همان کاسه. اگر حالا چند ولایت شلوغ است آنوقت یک مرتبه همهجا شلوغ میشود. ضدیت و دشمنی هم که آنوقت ظاهرا در میانه نبود امروز مزید آن شده است.
آکسیدان
حالا قدری از فرنگستان بنویسم. آئروپلن در آمریکا گرفتار «آکسیدان» (سانحه) شد. از هفتاد و پنج فیت متر رایت مخترع با یک نفر صاحبمنصب آمریکایی به زمین افتادند. خود رایت زخمی شد لیکن آن صاحبمنصب مرد. بالن «ریپلیک» فرانسه هم شش ساعت و بیست دقیقه در هوا به اختیار حرکت کرده و بدون هیچ سانحهای به زمین آمد.
شکایت قصابها
دویست نفر قصاب یکجا از صدمه کمپانی عارض بودند. این کمپانی روی قصابهای بیانصاف ما را سفید کرده میگویند سیصد هزار تومان در این چند ماه دخل بردهاند. قریب یک ماه هم اهل طهران گوشت بهقدر کفایت نداشتند، بلکه در نهایت عسرت و تنگی بودند. بهقدری این امتیازنامه را غلط دادهاند که انسان حیرت میکند، ابدا جزا و جریمه ندارد. اگر گوشت بود چنین و چنان کمپانی بکند، نبود جزا و جریمه در آن نیست. این ده نفر تاجر معتبر به مراتب از آن مردمان بیسروپا بیشتر دزدی و تقلب میکنند. هر شرکتی هر کمپانی از ایرانی تشکیل شد همه این قسم بود. پنجاه نفر زن با کلانتر مشهور از بابت مطالبه مقرری و مواجب خود، جمعی از صرافها هم از بابت مطالبات و بروات دیوانی. جنجال و قال زیادی بود. هر شکل میشود سر مردم بیکلاه است، عرضرس نیست.
راهآهن حجاز
یکی از اخبار که به درد ما مسلمین میخورد رسیدن راهآهن حجاز است به مدینه منوره. این راهآهن از بیروت شروع و در جده ختم میشود. به اعانه کل مسلمانهای روی زمین ساخته شده که بیشتر اعانه را عثمانیها دادهاند. اشکال زیادی در روزنامه از ورود راهآهن به مدینه منوره بود. مختار بیک مباشر راه در حضور مردم نطقی میکند که حضرت رسول(ص) اجازه نمیداد که راهآهن وارد شهرش بشود قبل از آنکه سلطان آزادی به مردم خود بدهد. انشاءالله به مکه معظمه هم به زودی خواهد رسید. تمام مسجد مقدس را هم با چراغ برق روشن کردهاند. راه تمام شود خیلیخیلی مسافرت مکه معظمه آسان میشود. در غیر اوقات حج هم همه وقت خواهند رفت. در حیدرآباد دکن بهواسطه طغیان رودخانه پنجاه هزار نفر تلف شده خانه و کاشانه مردم همه خراب شده است. یکشنبه ۶ شوال- صبح شاهزاده عمیدالدوله اینجا آمد. از چوب خوردن وکیلالدوله که خودش حاضر بود حکایت کرد. شاه که از اندرون بیرون آمد معلوم بود خلق خوشی ندارند و اوقاتشان بسیار تلخ است. یک سر به همان اتاق مدور تشریف بردند. صدر اعظم هنوز نیامده بود.
اعلان دیگر
«به عموم اهالی شهر از تجار و کسبه و غیره اعلان میشود هرگاه بستن دکاکین بهواسطه بعضی انتشارات است حفظ انتظامات شهر از مال و عیال و اطفال آنها به عهده بریگاد قزاق است. اشخاصی که بر ضد انتظامات شهر رفتار مینمایند در کمال سختی از آنها مجازات خواهد شد. امضا: «بریگاد سوار قزاق اعلیحضرت همایونی.»از این اعلان معلوم میشود مردها حفظشان با خودشان است. باری تا میدان توپخانه رفتیم. آنجا در تلگرافخانه مخصوص که زنجیر عدل نوشیروانی ما شده بود و اعلان کردند هرکس تظلمی دارد دو ساعته جوابش آمده احقاق حقش میشود. در صورتی که جواب بیست و سه روزه و سی روزه از باغ شاه به شهر نمیرسید، آن هم وزیر عدلیه برسد، وزیر مالیه قراری بدهد بود.منصورالدوله، سالار اعتضاد و شاهزاده حسین پسر خاله را دیدم صدا زده کالسکه سالار هم حاضر بود سوار شده از خیابان لالهزار بالا رفتیم. رفتن و مراجعت این اطلاعات حاصل شد.
- برگرفته از «روزنامه خاطرات عینالسلطنه»، تالیف قهرمانمیرزا عینالسلطنه، به کوشش مسعود سالور، ایرج افشار. مشخصات نشر: تهران: اساطیر، ۱۳۷۴ -جلد سوم
ارسال نظر