چاکر را معاف فرمایند!
گروه تاریخ و اقتصاد: در استرآباد قحطی و گرانی شده، پانصدتومان مقروض شدم. ترس آن دارم که آخـر عمـر است زیر دین مردم دنیا را وداع گویم. استدعا از عدالت و انصاف اولیای سفارتخانه سـنیه عظیمه بهیه انگلیس مینماید سه فقره عرض چاکر را هر یک سهلتر و تکلیف شاق نیست یکی را قبول بفرمایند: مقدم، خانه و باغچه در استرآباد دارم هفتصدتومـان تمـام شـده، آن خانه را پیشکش و تقدیم دولت ابدمدت فخیمه انگلیس مینماید که برای ورود و خروج صاحب منصبان و مسافران که در استرآباد تشریف فرما بشوند، مکان و منزلی باشد کـه بـه سهولت در آن سرزمین گذر کنند، چاکر هم سرایدار آن خانه باشد پانصدتومـان مرحمـت شود که به قروض خود دهد.
گروه تاریخ و اقتصاد: در استرآباد قحطی و گرانی شده، پانصدتومان مقروض شدم. ترس آن دارم که آخـر عمـر است زیر دین مردم دنیا را وداع گویم. استدعا از عدالت و انصاف اولیای سفارتخانه سـنیه عظیمه بهیه انگلیس مینماید سه فقره عرض چاکر را هر یک سهلتر و تکلیف شاق نیست یکی را قبول بفرمایند: مقدم، خانه و باغچه در استرآباد دارم هفتصدتومـان تمـام شـده، آن خانه را پیشکش و تقدیم دولت ابدمدت فخیمه انگلیس مینماید که برای ورود و خروج صاحب منصبان و مسافران که در استرآباد تشریف فرما بشوند، مکان و منزلی باشد کـه بـه سهولت در آن سرزمین گذر کنند، چاکر هم سرایدار آن خانه باشد پانصدتومـان مرحمـت شود که به قروض خود دهد. عرض ثانی آنکه پانصدتومان مرحمت شود سالی صدتومان از مواجب کسر شود تا مدت پنج سال ادا شود. عرض ثالث در صورتی که اضافه مواجب مرحمت نشود، بنده زاده حسینقلیخان را در عوض قبول فرمایند در جای چـاکر بـرود بـه استرآباد که مواجب کفایت مخارج را بکند، چاکر را معاف فرمایند برود به ولایت غربت و بعیده، فکری و تقلایی برای قروض خود بکند...
- از نامه محمدتقی آقا - نماینده کنسول انگلیس در استرآباد - به نمایندگی سیاسی بریتانیا، 18 ژانویه و 15 مارس 1897
ارسال نظر