رسانههای ایران از سنگنبشته تا روزنامه
گروه تاریخ و اقتصاد: امروزه مطبوعات در زمینه مسائل تحلیلی، سرعت در اطلاعرسانی، حرکت و پیشبینی برخی از وقایع و رویدادها و ارائه آگاهیهای لازم به جامعه برای بالا بردن حساسیت مردم نسبت به واقعیت اجتماعی نقش بسزایی دارند. در قانون مطبوعات آمده است که مطبوعات عبارتند از: نشریاتی که بهطور منظم با نام ثابت و تاریخ و شماره ردیف در زمینههای گوناگون خبری، انتقادی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، کشاورزی، فرهنگی، دینی، علمی، فنی، نظامی، هنری، ورزشی و نظایر اینها منتشر میشود. از سنگنبشتهها و جنگنامههای سلاطین هخامنشی، ساسانی و سلسلههای پادشاهان قدیم که پیروزیها و وقایع مهم را بر آنها حک میکردند که بگذریم، در آغاز سده پنجم هجری به روزگار سلطان محمودغزنوی در غزنین روزنامهای به نام «ایام» وجود داشته است.
گروه تاریخ و اقتصاد: امروزه مطبوعات در زمینه مسائل تحلیلی، سرعت در اطلاعرسانی، حرکت و پیشبینی برخی از وقایع و رویدادها و ارائه آگاهیهای لازم به جامعه برای بالا بردن حساسیت مردم نسبت به واقعیت اجتماعی نقش بسزایی دارند. در قانون مطبوعات آمده است که مطبوعات عبارتند از: نشریاتی که بهطور منظم با نام ثابت و تاریخ و شماره ردیف در زمینههای گوناگون خبری، انتقادی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، کشاورزی، فرهنگی، دینی، علمی، فنی، نظامی، هنری، ورزشی و نظایر اینها منتشر میشود. از سنگنبشتهها و جنگنامههای سلاطین هخامنشی، ساسانی و سلسلههای پادشاهان قدیم که پیروزیها و وقایع مهم را بر آنها حک میکردند که بگذریم، در آغاز سده پنجم هجری به روزگار سلطان محمودغزنوی در غزنین روزنامهای به نام «ایام» وجود داشته است.
ترکان عثمانی کلمه «وقایع» را که جمع «واقعه» به معنی رویداد است به جای روزنامه به کار بردند، چنانکه قدیمیترین روزنامهای که در سال ۸۰۳ در اسلامبول تاسیس شد، «تقویم وقایع» نام داشت. در هندوستان «کاغذ اخبار» مانند «مرآتالاخبار، شمسالاخبار، سیدالاخبار» و نظایر آنها را به کار بردند. عربها آن را ورقه خبریه، اوراق حوادث و رساله خبریه نامیدند. در مصر و لبنان کلمه جریده، مجله و صحیفه را مانند «الصفاحه» به کار گرفتند.
در ایران، در آغاز کلمه «اخبار» و «کاغذ اخبار» به کار رفت و اولین تصویر در نشریه میرزا صالح که نخستین نمونه محسوب میشد به تقلید از هندیان به کار رفت، اما در موقع تاسیس روزنامه رسمی دولتی، در زمان وزارت امیرکبیر کلمه «وقایع» را مانند نام «دارالفنون» از عثمانیها گرفتند و با اضافه کردن کلمه اتفاقیه «وقایعاتفاقیه» نامیدند. به تدریج کلمه روزنامه که در معانی مشابه دیگری معمول بود در برابر ژورنال فرانسه متداول و دارای مفهوم تازهای شد. روزنامهنگاری در ایران بهصورت امروزی، از زمان ناصرالدین شاه آغاز و روزنامه هفتگی وقایع اتفاقیه که در سال سوم سلطنت وی، یعنی به سال ۱۱۹۰ هـ. ق زیر نظر میرزاتقیخان امیرکبیر منتشر شد نخستین روزنامه ایران بود.
در سال ۱۲۷۷ هـ. ق. روزنامه دولت علیه ایران که نشریهای مصور بود زیر نظر صنیعالدوله انتشار یافت. بعدها این روزنامه به نام «روزنامه دولتی» خوانده شد. انتشار این روزنامه تا سال ۱۳۲۴ هـ. ق با عنوان «ایران» ادامه داشت و بعد از مدتی وقفه، دگر بار به سال ۱۳۲۹ هـ. ق به نام «روزنامهرسمی دولت ایران» انتشار یافت. در سال ۱۲۸۳ هـ. ق روزنامه دیگری به نام «روزنامهملتی» در تهران پخش شد و مقصود این بود که روزنامه مزبور از روزنامه دولتی کاملا متمایز باشد. نخستین شماره آن در یازدهم محرم ۱۲۸۳ و آخرین شماره آن در بیستم جمادیالاخر ۱۲۸۷ انتشار یافته است.
در زمان مظفرالدین شاه، روزنامه «معارف» که وابسته به انجمن معارف بود، انتشار یافت و ریاست عالیه این انجمن را شاه به عهده داشت. بعد از استقرار مشروطیت چهار روزنامه مجلس، ندای وطن، حبلالمتین و صبح صادق منتشر شد.
روزنامهها و مجلههایی که در دوران مشروطیت به سبک فکاهی منتشر شدند نقش مهمی در توسعه مطبوعات ایفا کردند. مهمترین این نشریهها کشکول، حشراتالارض، بهلول، شیدا و... بودند و نشریه صوراسرافیل از نظر مطالب فکاهی مقام اول را داشت. نویسنده متون چرند و پرند صوراسرافیل، علامه میرزا علیاکبرخان قزوینی معروف به دهخدا بود. از روزنامههایی که در خارج ایران منتشر میشد و به علت آزادیخواهی مدیرانشان، ورود آنها به داخل کشور ممنوع میشد، «اختر» به مدیریت آقامحمدطاهر تبریزی، «قانون» به مدیریت میرزا ملکمخان و «حبلالمتین» به مدیری شیخ احمد روحی را میتوان نام برد.
در دوره مشروطیت، بیداری افکار عمومی به سرعت اوج گرفت و روزنامهها نفوذ عظیمی در تجدید حیات اندیشههای مردم داشتند. روزنامههای مجلس، صوراسرافیل و ایران نو، شرافت، ثریا و پرورش که به قلم میرزا علیمحمدخان شیبانی کاشانی نگاشته میشد نفوذ زیادی در افکار عمومی داشتند. از روزنامههای ادبی، تربیت، ادب و بهار از نشریههای تراز اول محسوب میشدند و در این میان فقط سه نشریه اقیانوس،ای ملاعمو و فکر مدافع استبداد بودند. پرتیراژترین (۱۰ هزار نسخه) روزنامههای ایران در دوران مشروطیت روزنامه «مجلس» بود که مذاکرات مجلس را منتشر میکرد.
در دوره دوم مشروطیت قطع روزنامههای روزانه بزرگتر شد، اما تیراژ آن کاهش یافت. تعداد روزنامههای ایران در سال ۱۳۲۵ ه. ق ۸۴ مورد بود و در سال ۱۳۲۸ ه. ق این رقم به ۳۶ و در سال بعد به ۳۳ مورد تقلیل پیدا کرد.
روزنامههای مهم دوره احمدشاه عبارت بودند از: ایران نو، شرق، برق، رعد، استقلال ایران، مجلس، کوکب ایران، ستاره ایران، کاوه، نوبهار ایران، شفق، تجدد، آزادستان. روزنامههایی که توسط زنان منتشر میشد، عبارت بودند از دانش، شکوفه، زبان زنان و نامه بانوان.
در جنگ جهانی اول که در دولت عثمانی به اتحاد مثلث پیوست، روس و انگلیس از شمال و جنوب در صدد تجاوز و تعرض به ایران بودند و کشتار دسته جمعی و ویرانی و تجاوز به حقوق ملت را که پیش از آغاز جنگ جهانی در تبریز، رشت و مشهد آغاز شده بود به بهانه مقتضیات جنگ، تجدید و تشدید کردند. روزنامهها که بعد از افتتاح مجلس سوم، آزادی از دست داده در کودتای ۱۲۹۹ را دوباره به دست آورده بودند در مورد اینکه کشور هدف تعرض سربازان بیگانه و در معرض دخالت نامحدود روس و انگلیس قرار گرفته بود، در تحریک عناصر ملی و تشویق طرفداران حزبی خود از سیاست تغییر پایتخت و مقاومت در مقابل تهاجمات خارجی بسیار موثر بودند.
روزنامههای حبلالمتین و یادگار انقلاب و خیرالکلام و نسیم شمال در میان ترس و وحشت و اضطراب موجود، در رشت منتشر میشدند. با اینکه پس از مدتی کوتاه قیام جنگلیها و انتشار روزنامه جنگل تا حدی توانست به این وحشت پایان بخشد، اما باید یادآور شد که اغلب روزنامههای ایران در دوران چهار ساله جنگ بینالمللی متاثر از سیاست خارجی دول صاحب نفوذ در ایران یعنی آلمان، روس و انگلیس بودند. روزنامه کاوه در همین زمان به مدیریت سید حسن تقیزاده در برلن منتشر میشد. روزنامههای دیگری که انتشار آنها از قبل تا این عصر ادامه داشت عبارت بودند از بهلول، ادب، بهار، مجلههای آفتاب، علمی، پارس و فردوسی.
بعضی از این مطبوعات تا عصر پهلوی دوم ادامه داشت که معروفترین آنها کیهان، اطلاعات، رستاخیز، ایران نوین، صبح امید و مجلههای فردوسی، سیاه و سفید، امید ایران، توفیق (مجله فکاهی)، کیهان هفتگی، جوانان، اطلاعات هفتگی و زن روز بودند که با سقوط پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی برخی از آنها دیگر منتشر نشدند.
منبع: تاریخ ایرانی
ارسال نظر