مشروطه عثمانی مراسم اتحاد مشروطه‌خواهان،جمعیت اتحاد و ترقی عثمانی وهیات علمیه نجف‌اشرف

گروه تاریخ و اقتصاد: کتاب مشروطه عثمانی پژوهشی درباره تحولات اصلاحی و تلاش‌های مشروطه‌خواهانه در عثمانی قرن ۱۹ است.

اما مباحث این کتاب از دوره‌های عقب‌تر آغاز شده است، یعنی از عصر لاله بحث آغاز می‌شود که آغاز جریان‌های اصلاح‌طلبانه در دوره عثمانی است و تداوم پیدا می‌کند و در نهایت به دوره تنظیمات و مشروطه اول و مشروطه دوم ختم می‌شود.

ما در تاریخ عثمانی چند نقطه عطف داریم که می‌توان گفت یک پیچ زمانی در تحولات فکری عثمانی به‌وجود آورد. یکی از آنها عصر لاله (از ۱۷۱۸ تا ۱۷۳۰ معاصر با دوران سلطنت احمد سوم) است که بحث اصلاحات در قالب طرح پرسش‌ها درگرفت. همین‌طور جلو می‌آییم تا به دوره تنظیمات یعنی ۱۸۳۹ می‌رسیم که بحث‌های جدی‌تر و نهادینه‌تری در حوزه اصلاحات درمی‌گیرد و این تحولات منجر به شکل‌گیری نهادهای مدرن می‌شود. مجموعه‌ای از بوروکرات‌ها و دیوان‌سالارهای عثمانی این جریان را پیش‌می‌بردند و سلطان عثمانی محمود دوم در رأس این جریان اصلاحی قرار داشت. در سال ۱۸۷۶ مشروطه اول در دوره عثمانی اتفاق می‌افتد که منجر به اعلام قانون اساسی و شکل‌گیری پارلمان توسط بوروکرات‌های عثمانی می‌شود، اگرچه مشروطه اول با موانعی روبه‌رو و دچار چالش‌هایی شد، اما نمی‌توان تاثیر آن را در تاریخ عثمانی انکار کرد. برای نخستین‌بار در جهان اسلام قانون اساسی اعلام شد و بنیاد و اساس قانون اساسی در آینده در مشروطه دوم نیز حفظ شد. یعنی مشخص بود که این قانون اساسی اندیشیده شده نوشته شده بود. نقش مدحت پاشا، دولتمرد برجسته عثمانی در این زمان هم در مشروطه اول عثمانی و هم در تدوین قانون اساسی انکارناپذیر است و به‌عنوان پدر مشروطه اول عثمانی از او یاد می‌شود.

با توجه به نقشی که این دولتمرد در مشروطه دارد در کتاب به او توجه ویژه‌ای شده است. در یک فصل به‌طور مفصل به اندیشه سیاسی او پرداخته شده. فقط از زاویه کاری که انجام شده، مشاهده کردم که مدحت‌پاشا در عثمانی و در ترکیه امروزی آدم شناخته‌شده‌ای است. او فعالیت‌های اقتصادی داشته و موسس بانک کشاورزی در عثمانی است. او آدمی است که از جهات مختلف حائز اهمیت است. او یک دولتمرد است، اما به یک وجه از شخصیت او توجه نشده است و آن هم اندیشه سیاسی او بود. من سعی کردم آن ویژگی را مورد توجه قرار دهم و به نظر من این نوشته در ترکیه انجام نشده بود. یعنی چنین تحقیقی در رابطه با اندیشه سیاسی ایشان صورت نگرفته بود. علت این مساله که من کتاب مشروطه عثمانی را نوشتم یک دغدغه جدی بود و از این قرار بود که معمولا در مناسبات ایران و عثمانی یا ایران و ترکیه جدید احساس می‌کردم خیلی به تاریخ سیاسی توجه می‌شود و این تاریخ سیاسی یک جاهایی ما را به بن‌بست می‌کشاند؛ زیرا ما تاریخ را می‌خوانیم که وضعیت حال را بهبود ببخشیم. زمانی که نویسندگان و محققان ایران و ترک کنار هم قرار می‌گیرند و بحث در رابطه با تاریخ سیاسی درمی‌گیرد گاهی به کدورت‌هایی می‌انجامد. من سعی کردم روی نقطه اشتراک دست بگذارم یعنی تاریخ فکر.

تاریخ فکر نقطه اشتراک اندیشمندان ما با اندیشمندان ترکیه است. آنها هم مساله‌ای به نام اسلامیت داشتند و برای آنها به‌عنوان یک دغدغه بود که در حاکمیت و جامعه چگونه آن را مورد توجه قرار دهند. آنها یک دغدغه به نام مدرنیته داشتند و اینکه با نهادهای جدیدی که در غرب شکل می‌گیرد چگونه باید برخورد کنند. آیا باید آن را رد کنند یا اینکه آن را وارد جامعه خود کنند و مورد توجه قرار دهند و از آن به‌عنوان یک ابزار برای بهزیستی در جامعه خود استفاده کنند. آنها با مساله‌ای با عنوان چالش‌های داخل جامعه خود مثلا بحث اقلیت‌ها و اتباع غیرمسلمان و غیرترک چه می‌کنند؟ ما هم در جامعه خود شاید چنین بحث‌هایی را البته نه مانند عثمانی اما کم و بیش داشتیم. اما یک نکته دیگر که برای بنده موضوع را جذاب می‌کرد این بود که در قرن ۱۹ و ۲۰ دو جامعه عثمانی و ایرانی از حیث فکری ارتباطات و مناسبات خیلی نزدیکی دارند؛ یعنی اندیشمندان ایرانی و عثمانی با هم ارتباط دارند و رفت و آمد دارند و با هم مکاتبه دارند، یعنی انگار آنها یک هدف مشترکی را در حوزه مسائل فکری دنبال می‌کنند و باهم تبادل افکار دارند.

این دو جامعه به گونه از حیث جغرافیایی به هم کمک می‌کنند تا تحولات فکری که در ایران و عثمانی و قفقاز انجام می‌شود، به سرانجام برسد. کسانی که دنبال تحولات اصلاحی در ایران هستند به عثمانی نگاه مثبتی دارند. کسانی که در عثمانی یا در قفقاز هستند نگاه مثبتی به اندیشمندان و نوگرایان ایرانی دارند. همه آنها یک چالش جدی با ساختار سیاسی دارند. یعنی عبدالحمید دوم در ترکیه مشکلاتی را برای جریان‌های اصلاح‌طلب ایجاد می‌کند و در ایران دوره ناصری نیز این معضلات و مشکلات وجود دارد. من مشاهده کردم که شخصیتی مانند امیرکبیر که دنبال تحولات اصلاحی در جامعه ما بوده با اصلاح‌گرای بزرگ عثمانی مصطفی رشد پاشا ارتباطات تنگاتنگی دارد. یا میرزا حسین‌خان سپه سالار به‌عنوان یک دولتمرد سیاسی ایران که در یک دوره‌ای به عثمانی رفت ارتباطات تنگاتنگی با مدحت‌پاشا دارد. همچنین این روند ادامه دارد مانند ارتباط آخوندزاده و خیلی از افراد دیگر با اصلاح‌گران عثمانی. من بیشتر دوست داشتم شروع به تامل در این حوزه کنم؛ یعنی در رابطه با تاریخ فکر ایران و عثمانی تامل کنم که چگونه می‌توان به بسیاری از مسائل، چالش و پرسش‌هایی در ارتباط با غرب فکری و ترقی، که الان هم در جامعه ما وجود دارد، توجه کرد. چطور می‌توان به نهادهای مدرن با حفظ سنت‌ها روی خوش نشان داد. الان در جامعه ما هم محل بحث و گفت‌وگو و چالش است. به همین خاطر باعث شد که بنده سراغ مشروطه عثمانی بروم. نکته‌ای که بسیار قابل‌توجه بود، دیدم که در مشروطه عثمانی چالش‌ها و مسائل همان‌هایی است که مشروطه خواهان یا ضدمشروطه خواهان ما در رابطه با آن گفت وگو می‌کنند.

- به نقل از یک گفت‌وگو با دکتر حسن حضرتی استاد تاریخ دانشگاه تهران و نویسنده کتاب «مشروطه عثمانی»