بناهای آباد و ویران نمایی از شمس‌العماره - معماری مربوط به دوره قاجار

معصومه هادی

کارشناس ارشد تاریخ

تنوع اقلیمی حاکم بر گستره جغرافیایی ایران موجب پدید آمدن صورت‌های گوناگونی از زندگی اجتماعی در این پهنه سرزمینی شده است. زندگی شهری به عنوان یکی از سه صورت اصلی زندگانی اجتماعی در ایران، نقش بسزایی در تاریخ این کشور ایفا کرده است. شهر و زندگانی در بافت کالبدی شهرهای ایران نیز در نقاط مختلف جغرافیایی- چه در عرض‌های بالا یا پایین و چه در کویر، ساحل دریا و کوهستان- به گونه‌ای متفاوت بوده است؛ چنان که در شکل شهر، مصالح مورد استفاده برای احداث بناها، نوع نقشه‌ریزی، ساختن سقف و بسیاری دیگر از ریزه‌کاری‌های بناسازی، تاثیر اقلیم را به عینه می‌توان دید.

شهرهای اوایل قاجار با توجه به این خصیصه از تفاوت‌هایی برخوردار بودند؛ بنابر گفته سیاحان، شهرها بناهای گوناگون و متفاوت از همدیگر داشته‌اند و شکل مساکن و تاسیسات عمومی در بعضی از نقاط با همدیگر متفاوت بودند. اما آنچه پرمسلم می‌نماید آن است که بر شهر و شهرسازی در ایران یک اصل کلی حاکم بوده است؛ بسیاری از شهرها برای ساخت منازل از خشت خام و ملاط کاهگل استفاده کرده، سقف را با چوب، کاه، شاخه و انبوهی از خاک برمی‌آوردند. به غیر از بعضی تفاوت‌ها در استفاده از مصالح، شکل بنا، اندازه طبقات و نقشه‌های اجرای بنا، در بسیاری از شهرهای ایران مصالح ساخت و ساز از یک نوع همسان بوده است. بن‌تان که در اوایل سلطنت فتحعلی‌شاه به ایران آمده و از شهرهای بسیاری در کشور دیدن کرده است تفاوت چندانی در مصالح مورد استفاده برای ساخت و ساز ابنیه را مشاهده نکرده و در این باب گفته است: «خانه‌های تبریز مانند همه شهرهای ایران از خشت خام ساخته شده است.»۱ در مقابل این چنین کلی‌نگری و تعمیم‌دهی که بی‌اساس هم نبوده است، می‌توان نظر ملکم را به عنوان تصدیقی در تفاوت میان شکل شهرها و طرز بنای ساختمان‌ها و بازارها بیان کرد که گفته است: «تهران از نظر ابعاد از شیراز بزرگ‌تر است اما از نظر ظرافت خانه‌ها، بازارها و باغ‌ها به هیچ وجه با شیراز قابل قیاس نیست.»۲

در باب چگونگی بنیان نهادن شهر در ایران موریه گفته است: «شهرهای خود را با نقشه همسان بنیان می‌نهند: نخست کاخ، سپس میدان، بعد مسجد و دست آخر بازار را می‌سازند.»۳

در اوایل عصر قاجار به ندرت یا حتی اصلا شاهد احداث شهر جدیدی نبوده‌ایم و این گفته موریه فقط می‌تواند در باب ایجاد بناهای تازه در درون شهر- به جای بناهای ویران شده و مغفول مانده صحت داشته باشد. به علت این عدم ترمیم بناهای در حال تخریب و سعی در ایجاد بناهای نو در مکانی دیگر شهرهای ایرانی اوایل عصر قاجار از کالبدی قالبی و متحدالشکل برخوردار نبوده‌اند و اشاراتی در باب «نامنظم ساخته شدن»(۴) شهرها در سفرنامه‌ها آمده است.

شهرها در اوایل عصر قاجار- همچون سده‌های پیشین برای محافظت از هجوم دشمنان، به وسیله باروهایی که دور شهر کشیده می‌شدند و در آنها برج‌هایی تعبیه می‌کردند، محصور می‌شده‌اند. آمد و شد به درون شهرها تنها از چند دروازه‌ای که در درون باروی شهر وجود داشته، امکان پذیر بوده است؛ آن‌چنان که از سخنان گفته شده سیاحان برمی‌آید شهرهای ایران اوایل عصر قاجار از باروهای محکم و استواری برخوردار نبوده‌اند و در سفرنامه‌ها سخن از «خرابی‌ باروها» (۵) بسیار آمده است. دولتمردان عصر قاجار هیچ در جهت تعمیر و مرمت برج و باروی شهرها برنیامده‌اند و بسیاری از شهرها از این لحاظ امنیت کافی نداشته و از نظر دفاعی بی‌پناه بوده‌اند.

شهرهای ایران در اوایل عصر قاجار نیز همان نظم و ترکیب قرون پیش را داشته‌اند. ارگ شاهی، مقر حاکم حکومتی در مرکز شهر واقع بوده و از آنجا ماموران حکومتی اداره و نظم شهر را کنترل می‌کرده‌اند. همچون برج و باروی شهرهای ایران در اوایل قاجار نیز ارگ‌ها از لحاظ شکل ظاهری و مقاومت ضعیف بوده و بسیاری از آنها نیمه ویران بوده‌اند؛ اگر چه گاهگاهی از «زیبایی ارگ شاهی» (۶) سخنانی در سفرنامه‌ها نقل شده است. در مرکز شهر مساجدی برای اجرای فرایض دینی وجود داشته‌اند و در نواحی غیر مرکزی نیز مساجد به چشم می‌آمده‌اند. در شهرها تعدادی تکیه نیز برای برگزاری مراسم عزاداری احداث می‌شده‌اند. از آ‌نجا که سیاحان خارجی نمی‌توانسته‌اند به داخل مکان‌های مذهبی مسلمانان قدم بگذارند، توصیف دقیقی از این اماکن از سوی آنها صورت نگرفته و فقط به بیان شکل ظاهری و برشمردن تعداد آنها کفایت کرده‌اند. به طوری که کنت دوسرسی یادآور می‌شود: «تعداد مساجد زیاد می‌باشد ولی از نظر ساختمانی جالب» نیستند. (۷)

بازار شهرها در اکثر سفرنامه‌ها به‌عنوان مکان‌هایی غیربهداشتی و مخروبه توصیف شده‌اند که هیچ نوعی از نظافت در آنها رعایت نمی‌شده است، «پست و کثیف»۸ بوده‌اند و همواره از آنها به علت تردد ستوران و مردم، گردوخاک به آسمان بلند می‌شده است و هنگام بارندگی نیز کف آنها گل‌آلوده می‌شده است، اما وجود چنین مشکلات و معایبی موجب راکد شدن بازار تجارت و صنعت نشده و از رونق و سرزندگی بسیاری از آنها سخن رفته است. از اجناس و تولید کالا در بازار شهرها در منابع مورد استفاده به اندازه سایر موضوعات سخن گفته نشده است. عمده توجه سیاحان به کارکرد اجتماعی بازارها و نقش آنها در برقراری تعامل اجتماعی میان مردمان با همدیگر بوده است.

صبح با گشوده شدن حجره‌ها، دکانداران کالاهای خود را در معرض دید عموم قرار داده و هر یک به کار خود مشغول می‌شده‌اند. صنعتگران و پیشه‌وران به انجام دادن حرفه خود مشغول شده و با مشتریان خود به گفت‌و‌گو در باب کالا، کیفیت و قیمت آن می‌پرداخته‌اند. باربران سرگرم جابه‌جا کردن بارها می‌شده‌اند. تجار و عمده‌فروشان بر قیمت‌ها و علل و دلایل افزایش و کاهش آنها مذاکره می‌کرده‌اند. داروغه و بیگلربیگی‌ها از هر صنف و راسته‌ای دیدن می‌کرده و اوضاع را در نظارت خود داشته‌اند. غلامان مشغول خرید کالا برای خانه ارباب بوده و برای خود انعام‌هایی نیز دریافت می‌کرده‌اند. بقال‌ها و قصاب‌ها از حجره‌های پرمشتری بوده‌اند. زنان با پوشش‌های سیاه‌رنگ و همسان خود به خرید کالا مشغول بوده و از حجره‌ای به حجره دیگر سرک می‌کشیده‌اند. صرافان برات‌ها را تبدیل می‌کرده و جواهرات و پول گرو می‌گرفتند. بر در هر مغازه‌ای چند نفر جمع می‌شده و به دادوستد اخبار شهر و نقل حکایات و شایعات مشغول می‌شدند و از همه چیز و همه کس و هر موضوع سخن به میان می‌آمد. با فرا رسیدن وقت نماز مساجد از مردمان پر و بازارها خالی می‌شده‌اند. پس از ادامه نماز دوباره فعالیت‌ها شروع می‌شد. با غروب آفتاب مغازه‌ها قفل شده و امنیت آنها توسط عسس‌ها تامین می‌شده است. هیچ کس حق نداشته که شب را در درون مغازه خود بخوابد و اگر عسس‌ها با افراد مشکوکی روبه‌رو می‌شده، وی را بازداشت کرده و مورد تفتیش و ضرب و جرح قرار می‌داده‌اند.۹

شهرها به‌وسیله خیابان‌های نه چندان بزرگی تقسیم می‌شده‌اند و محلاتی متفاوت‌الشکل به‌وجود می‌آمده‌اند. هر محله به صنف و قوم خاصی اختصاص می‌یافته است. در درون نیز محلات به‌وسیله کوچه‌های تودرتو و خاکی به قطعاتی کوچک‌تر تقسیم می‌شده‌اند. در مرکز هر شهری و نقاط گوناگون آن، میدان‌هایی وجود داشته است که خیابان‌ها را قطع می‌کرده و امکان برقراری ارتباط آسان را به وجود آورده است.

از دیگر اماکن عمومی در شهرها حمام‌ها بوده‌اند که بسیار در سفرنامه‌ها از آنها سخن رفته است. حمام‌ها که در نقاط گوناگون سطح شهر پراکنده بوده‌اند، هم به عنوان یک مکان عمومی و کانون تعامل اجتماعی عمل می‌کرده و هم جایی بوده که در‌ آن مردمان به نظافت خود می‌پرداخته‌اند. مردمان عادی دسته جمعی به حمام‌های عمومی روی می‌آوردند، ولی اعیان و اشراف حمام‌های خصوصی‌ برای خود داشته‌اند و در آنها به استحمام می‌پرداخته‌اند. حمام را قبل از ظهر در اختیار مردان قرار می‌داده‌اند و بعدازظهر به زنان اختصاص داشت. مردمان درون حمام‌ها به آرایش نیز می‌پرداخته‌اند و مردان «معمولا در حمام ریش خود را رنگ می‌کرده‌اند.» ۱۰

در سالن‌های گرم نیز دلاکان به مشت‌ومال دادن افراد سرگرم‌ بوده‌اند. گرمابه‌های عمومی محل ملاقات افراد میانه حال جامعه بوده و بیگانه و آشنا در آنجا با همدیگر و اطرافیان خود مشغول سخن گفتن و سخن شنیدن می‌شده‌اند. در حمام‌ها چپق دود کرده و قلیان می‌کشیده و قهوه‌ای می‌خورده‌اند. در داخل حمام خبرها را به همدیگر انتقال داده و از اوضاع باخبر می‌شده‌اند. زنان در حمام به دید و بازدید پرداخته و از وضع خانواده‌های خود می‌گفته‌اند. گاهی در میان زنان اختلافاتی موجود بوده که در داخل حمام به‌وسیله گیس‌سفیدها حل‌وفصل می‌شده است.۱۱

اما حمام‌ها نیز همچون سایر اجزای شهر در اوایل عصر قاجار از وضعیت خوبی برخوردار نبوده‌اند و همواره از خرابی، نقصان و سوءکارکرد آنها یاد شده است. بسیاری از سیاحان از لحاظ بهداشتی حمام‌های شهر را غیراستاندارد دانسته و از پایین بودن سطح بهداشت و نظافت در آنها صحبت کرده‌اند. سولتیکف که در زمان فتحعلی‌شاه به ایران مسافرت کرده بود، پس از مراجعت به یکی از این حمام‌ها، آب آنها را بسیار بد توصیف کرده و گفته‌ است که استحمام در آن مشکل است.۱۲

البته باید در نظر داشت که وجود منابع آب کافی و سوخت برای گرم کردن آب به صورت همه‌روزه، در رعایت بهداشت و عدم به جا آوردن آن تاثیر داشته است. در بعضی از شهرها آب به مقدار کافی موجود نبوده و در بسیاری نیز سوخت به اندازه لازم موجود نبوده است. در کنار بازار و در نزدیک دروازه‌های شهر کاروانسراهایی موجود بوده که تجار در آنها به مبادله کالا مشغول بوده و دادوستد، واردات و صادرات کالاها را برعهده داشته‌اند. رابطه‌ای بین بازار و کاروانسراها برقرار بوده و تامین کالای بازار از طریق کاروانسراها انجام می‌شده است. ۱۳

شهرها به‌وسیله راه‌های ارتباطی به همدیگر متصل می‌شده‌اند و ورود محصولات و مسافران شهرهای اطراف و عشایر و روستاییان به درون شهرها از این راه‌ها میسر و ممکن بوده است؛ برای زیارت نیز از این راه‌ها استفاده می‌شده است. در اوایل عصر قاجار، که کشور در حال پشت‌سر گذاشتن خرابی‌های ناشی از منازعات حکومت‌های پیشین بود، راه‌های کشور از وضع خوبی برخوردار نبوده‌اند. مسافرت از این راه‌ها به سختی صورت می‌گرفته است. غالب راه‌ها فاقد علامت‌های نشانه‌گذاری بوده‌اند و این امر موجب می‌شده است که افراد در بسیاری از مواقع از راه به بیراهه افتاده و سر از جاهای دیگر درآورند. هیچ‌کدام از راه‌های بین شهری مناسب مسافرت از طریق ارابه نبوده و برای کاروانیان نیز بسیار سخت بوده است که با کالاهای سوار بر ستوران خود به سرعت به طی طریق بپردازند. از لحاظ امنیتی، راه‌ها در زمان ثبات داشتن تاج وتخت، از امنیت کافی برخوردار بوده‌اند و مسافران و سیاحان به راحتی و بدون بیم از راهزنان و سارقان در آنها قدم می‌نهاده‌اند. اولیویه که در زمان محمدشاه به ایران سفر کرده تا با دولت ایران قراردادی تجاری برای کشورش فرانسه منعقد کند، وضع راه‌ها را از لحاظ امنیتی خوب دانسته و ابراز رضایت کرده و گفته است: «بیمی از دزد و راهزن نداشتیم، زیرا از هنگامی که محمدشاه صاحب سلطنت ایران شده است، به آسودگی تمام در مملکت ایران می‌شود مسافرت کرد.» ۱۴

از لحاظ مکان‌های استراحتی نیز اوایل عصر قاجار بسیاری از راه‌ها فاقد اماکن اینچنینی بوده‌اند و در هیچ کدام از آنها به غیر از کاروانسرا، مکانی دیگر برای رفع خستگی و به سرآوردن شب در اختیار کاروانیان نبوده است. اگر مسافری از نقطه‌ای از مملکت به گوشه‌ای دیگر سفر می‌کرده است باید این نکته را در نظر می‌داشته است که «درطول راه هیچ میهمانخانه، مسافرخانه و قهوه‌خانه‌ای»۱۵ برای استراحت پیدا نمی‌کرده است.

پاورقی:

۱- آگوست بن تان، سفرنامه آگوست بن تان، ترجمه منصوره اتحادیه (تهران: بی‌نا، ۱۳۵۴)، ص۷۲.

۲- ویلیام هالینگبری، روزنامه سفر هیات سرجان ملکم، ترجمه امیر هوشنگ امینی، (تهران: انتشارات اسرا، ۱۳۶۳)، ص ۷۱.

۳- جیمز موریه، سفرنامه جیمز موریه، جلد دوم، برگردان ابوالقاسم سری (تهران: انتشارات توس، ۱۳۸۶)، ص ۲۴۰.

۴- هالینگبری، ص ۷۹.

۵- جیمز بیلی فریزر، سفرنامه فریزر معروف به سفر زمستانی، ترجمه منوچهر امیری (تهران: انتشارات توس، ۱۳۶۴)، ص ۱۱۸.

۶- اولیویه، تاریخ اجتماعی اقتصادی ایران در دوران آغازین قاجار، ترجمه محمد طاهر میرزا، تصحیح و حواشی دکتر غلامرضا ورهرام (تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱)، ص۶۸.

۷- کنت دوسرسی، ایران در ۱۸۴۰- ۱۸۳۹ م (۱۲۵۶- ۱۲۵۵ ه.ق)، ترجمه احسان اشراقی (تهران؛ انتشارات سخن، ۱۳۹۰)، ص ۱۴۸.

۸- موریه، جلد دوم، ص ۳۰۷.

۹- گاسپارد دروویل، سفرنامه‌دروویل، مترجم جواد محیی (تهران: انتشارات گوتنبرگ، ۱۳۸۷)، ص ۸۵-۸۲.

۱۰- گاسپارد دروویل، سفرنامه دروویل، مترجم جواد محیی (تهران: انتشارات گوتنبرگ، ۱۳۸۷)، ص ۸۵-۸۲.

۱۱- الکسیس سولتیکف، مسافرت به ایران، ترجمه محسن صبا (تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۳)، ص ۷۵.

۱۲- همان، ص ۷۵.

۱۳- آلفونس تره‌زل، یادداشت‌های ژنرال تره‌زل در سفر به ایران، به اهتمام ژ. ب. دوما، ترجمه عباس اقبال (تهران: فرهنگسرا، ۱۳۶۱)، ص ۵۹.

۱۴- اولیویه، ص ۴۱.

۱۵- کلمنت اوگاستس دوبد، سفرنامه لرستان و خوزستان، ترجمه محمدحسین آریا (تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۸)، ص ۱۴.