ثروت بر پایه قدرت نه صناعت!
گروه تاریخ و اقتصاد: «زندگی ایران به سیاست و جنگ بیشتر از مسائل اقتصادی بستگی داشت و ثروت آن سرزمین بر پایه قدرت بود، نه بر پایه صناعت؛ به همین جهت پایههای دستگاه دولتی متزلزل بود، و به جزیرهی کوچکی مینمود که در وسط دریای وسیعی باشد و بر آن دریا حکومت کند و این حکومت و تسلط، بنا و بنیاد طبیعی نداشته باشد.
سازمان شاهنشاهی، که بر این مجموعه تسلط داشت، از نیرومندترین سازمانها و تقریبا منحصربهفرد بود. بر رأس این سازمان شخص شاه قرار داشت، و چون شاهانی در زیر فرمان او بودند، به نام «شاهشاهان» یا «شاهنشاه» خوانده میشد و جهان قدیم به این لقب اعتراضی نداشت، تنها یونانیان شاهنشاه ایران را «باسیلئوس»، یعنی «شاه» میخواندند.
گروه تاریخ و اقتصاد: «زندگی ایران به سیاست و جنگ بیشتر از مسائل اقتصادی بستگی داشت و ثروت آن سرزمین بر پایه قدرت بود، نه بر پایه صناعت؛ به همین جهت پایههای دستگاه دولتی متزلزل بود، و به جزیرهی کوچکی مینمود که در وسط دریای وسیعی باشد و بر آن دریا حکومت کند و این حکومت و تسلط، بنا و بنیاد طبیعی نداشته باشد.
سازمان شاهنشاهی، که بر این مجموعه تسلط داشت، از نیرومندترین سازمانها و تقریبا منحصربهفرد بود. بر رأس این سازمان شخص شاه قرار داشت، و چون شاهانی در زیر فرمان او بودند، به نام «شاهشاهان» یا «شاهنشاه» خوانده میشد و جهان قدیم به این لقب اعتراضی نداشت، تنها یونانیان شاهنشاه ایران را «باسیلئوس»، یعنی «شاه» میخواندند.
قدرت کاملا در دست شاه بود و کلمهای که از دهان وی بیرون میآمد کافی بود که هر کس را، بدون محاکمه و توضیح، به کشتن دهد ـ این راه و رسمی است که بعضی از دیکتاتورهای زمان حاضر نیز در پیش گرفتهاند؛ گاهی نیز به مادر یا زن سوگلی خویش این حق فرمان قتل صادر کردن را تفویض میکرد. کمتر، از میان مردم و حتی اعیان مملکت، کسی را جرات آن بود که از شاه خردهگیری یا وی را سرزنش کند؛ افکار عمومی، در نتیجه ترس و تقیه، هیچگونه تاثیری در رفتار شاه نداشت. هرگاه شاه فرزند کسی را در برابر چشم وی، با تیر میزد، پدر ناچار در برابر شاه سرفرود میآورد و مهارت او را در تیراندازی ستایش میکرد؛ کسانی که به امر شاه تنشان در زیر ضربههای تازیانه سیاه میشد، از مرحمت شاهنشاه سپاسگزاری میکردند که از یاد آنان غافل نمانده است.»
- ویل دورانت، تاریخ تمدن
ارسال نظر