جامه‌های ژنده بر پیکر گدایان

گروه تاریخ و اقتصاد: اینجا محل اصلی تجمع گدایان است. اگر چارلز لم (نویسنده و محقق انگلیسی سده هجدهم) به اصفهان مسافرت کرده بود احتیاج پیدا نمی‌کرد که مقاله خود را تحت عنوان «تأسف از زوال دوران گدایان در پایتخت» به رشته تحریر درآورد.

تحسین وی از ملبوس گدایان در حقیقت تشریحی از جامه گدایان اصفهان است. وی می‌گوید جامه ژنده که زبان ملامت‌بار فقر و تنگدستی است همان جامه گدایان و نشانه موقری است از حرفه آنان. جامه‌ای است که از گدایان که انتظار می‌رود با آن در انظار ظاهر شوند. این جامه هیچ وقت از رسم نمی‌افتد و هرگز کسی از گدا چشم ندارد که جامه عزا دربر کند. او از هر رنگ که بخواهد می‌پوشد و از کسی بیم ندارد.

در دنیا تنها فردی است که مجبور نیست وضع ظاهر را مورد مطالعه قرار دهد؛ هیچ‌کس درباره مذهب یا سیاست از او چیزی نمی‌پرسد. او تنها آزاده‌ای است که در دنیا وجود دارد. در اصفهان انسان متعجب می‌شود که جامه‌هایی بدان ژندگی چگونه بر پیکر گدایان می‌چسبد. بعضی از کودکان متکدی به‌کلی از پوشیدن لباس خودداری می‌کنند.

ولی شگفت اینجا است که هر چند منظره این مردودین اجتماع با همه نقایص جسمانی و زخم‌ها و بیماری‌های وحشت‌انگیز که دارند بسیار رقت‌انگیز و نامطبوع است؛ باز فقر و بدبختی در کشورهای پرآفتاب کمتر وحشت‌زا است. شاید تاثیر نور خورشید وضع رقت‌بار آنها را کمتر می‌نماید یا اینکه قلوب مردم کشورهای مغرب زمین را سخت می‌سازد. ولی چنانچه یک روز در اصفهان باران ببارد (به‌ندرت چنین اتفاقی رخ می‌دهد) انسان هنگام مواجه شدن با گدایان باید صورت خود را بپوشاند چه در این گونه موارد وضع اسف‌آور و رقت‌باری دارند. گدایان ایران در فصل زمستان وضع بسیار بدی پیدا می‌کنند. تقریبا سه سال قبل در اصفهان سرمای زمستان به قدری شدت یافت که درهای مساجد را هنگام شب باز می‌گذاشتند تا آنها مکانی برای خفتن داشته باشند. گذشته از گدایان، رفتاری که با سگان ولگرد می‌شود موجب رقت و تاثر مغرب زمینی‌ها می‌گردد.

- منبع: سفرنامه فرد ریچاردز، فردریک چارلز ریچاردز مترجم: مهین دخت صبا. ناشر: علمی و فرهنگی.