توصیف کارون و مسیرهای آن در سفرنامههای خارجی
رودخانه تجارت
عباس قنبری عدیوی
علی حسینپور
«جان مکدونالد کینر» از جمله سیاحان انگلیسی است که دو قرن پیش در سال ۱۸۱۰ میلادی در سمت معاون سیاسی سر جان ملکم همراه هیات انگلیسی وارد تهران شد.
او به منظور آگاهی حکومت هند بریتانیا از موقعیت جغرافیایی، اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران به برخی مناطق کشور - از جمله خوزستان- سفر کرد و نتیجه مطالعات و مشاهدات خود را در اینباره در کتابی با عنوان «Gographical of the Persian Empire» نوشته است (امیری، ۱۳۶۹: ۳۱۸).
«کینر» درباره مسیر جریان کارون و شاخههای آن چنین نوشته است:
«کارون.
عباس قنبری عدیوی
علی حسینپور
«جان مکدونالد کینر» از جمله سیاحان انگلیسی است که دو قرن پیش در سال ۱۸۱۰ میلادی در سمت معاون سیاسی سر جان ملکم همراه هیات انگلیسی وارد تهران شد.
او به منظور آگاهی حکومت هند بریتانیا از موقعیت جغرافیایی، اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران به برخی مناطق کشور - از جمله خوزستان- سفر کرد و نتیجه مطالعات و مشاهدات خود را در اینباره در کتابی با عنوان «Gographical of the Persian Empire» نوشته است (امیری، ۱۳۶۹: ۳۱۸).
«کینر» درباره مسیر جریان کارون و شاخههای آن چنین نوشته است:
«کارون... در ۲۲ فرسخی جنوب غربی اصفهان از زردکوه و همان کوهی که از طرف دیگرش زایندهرود جاری است، به نام کُرنگ سرچشمه میگیرد. این رودخانه پس از آنکه چند رشته آب دیگر از ارتفاعات لرستان دریافت میکند به سوی شوشتر و بند قیر جریان پیدا میکند و در هشت فرسخی جنوب شوشتر به آب زال [دز] میپیوندد و آنگاه به سوی جنوب و محلی به نام سابله مقر شیخ سلیمان[شیخ سلمان] سر دودمان شیوخ کعب، یعنی همان خرابههایی که در سی مایلی مقر بصره در عرض جغرافیایی ۳۰ درجه و ۳۲ دقیقه شمالی قرار گرفته، سرازیر میگردد.
کارون در اینجا به دو رشته تقسیم میشود که یک رشته از طریق قپان روانه دریا و دیگری در مسیری به نام حفار جریان پیدا میکند و پس از طی مسافتی حدود چهارده مایل به طرف [اروند رود] و دیگری به نام بهمنشیر به سوی دریا سرازیر میگردد. کارون رودخانه بزرگی است و در بعضی جاها پهنای آن به سیصد یارد (هر یارد ۹۱/ ۴ سانتیمتر)زیاده میگردد و کشتیهایی با ظرفیت بیست و پنج تن میتوانند تا نقطهای به نام «کشتیبند» چهار مایلی شوشتر در آن رفت و آمد نمایند(همان: ۳۲۱- ۳۲۲). «... در دو طرف کنارههای رود کارون از تلاقی آب زرد تا هشت فرسخی شوشتر و تا حدود خرابههای سابله(غیر از اهواز و چند روستای کوچکتر مانند ویس و ...) تماما سرزمینی خشک و غیر قابل کشت میباشد. این مناطق دارای بیشهزارهای زیادی است که جانوران درندهای مانند شیر و گراز وحشی به تعداد زیادی در آنجا یافت میشود و ضمنا باتلاقهای متعددی نیز در این مناطق بین قپان و دریا و دورق [شادگان] و کارون وجود دارد...» ( همان: ۳۲۰- ۳۲۱)
لایارد نیز از جمله افراد انگلیسی است که در صد و هفتاد سال پیش به ایران آمده بود و در طی سالهای۱۸۴۲- ۱۸۴۰ م در جنوب ایران مشغول یک سلسله فعالیتهای سیاسی بود و چند بار برای انجام ماموریتهای خود از خوزستان به عراق رفته و بازگشت. او در سال ۱۸۴۰م به خوزستان وارد شد و به حضور محمدتقی خان، خان مقتدر ایل بختیاری رسیده بود (پور بختیار، ۱۳۸۴: ۱۳۴). او در طی اقامت خود در مناطق بختیاری، اطلاعات مفیدی درباره آنان جمعآوری کرده است. لایارد در کنار سایر مطالب خود، درباره کارون و شهرهای مسیر این رود مطالبی را نگاشته است، از جمله اینکه وی درباره شوشتر و اهمیت این شهر چنین نوشته است:
«شوشتر در میان دو شعبه از رودخانه(قابل کشتیرانی) کارون قرار گرفته که یک رشته آن رودخانه اصلی کارون و دیگری یک کانال بسیار قدیمی موسوم به گرگر است. این رودخانه از میان کوهستانهایی سرچشمه میگیرد که شاهراه خوزستان به اصفهان و مناطق مرکزی ایران از دامنههای آن میگذرد و شوشتر با داشتن چنین خطوط ارتباطی یکی از شهرهای مهم تجاری و بازرگانی ایران به شمار میآید»(لایارد، ۱۳۷۶: ۱۹۱). لایارد نیز مانند جان مکدونالد کینر به وجود شیر و شکار آن در بیشهزارهای کارون اشاره کرده و چنین آورده است: «در نواحی رامهرمز و کنارههای کارون شیر یافت میشود و اغلب در جست و جوی شکار به میان درهها و اطراف دامنهها و بعضی اوقات به قلل و ارتفاعات جبال لرستان صعود میکنند. در طول اقامتم در قلعه تل شاهد شکار چند شیر در این نواحی بودهام...» (همان: ۱۴۴).
«سرپرسی سایکس» از جمله افسران انگلیسی بود که در سال ۱۸۹۳م به ایران مسافرت کرد و با تلاش فراوان تحقیقات بسیار مفیدی درباره تاریخ و جغرافیای ایران داشته که در سفرنامه او انعکاس یافته است. سایکس کارون را همان کوهرنگ میداند و نوشته است که:
«کارون که تحریف شده کوهرنگ است تنها رودخانهای است در ایران که قابل کشتیرانی میباشد و سرچشمه آن در کوههای بختیاری است. این رودخانه پس از گردش پر پیچ و خمی در بالا دست بستر خود که در این موقع(۱۹۰۰ میلادی) از طرف برادران لینچ پلی روی آن نصب شده در شمال شوشتر در بیابان سر درآورده و به دو قسمت میگردد. رودخانه اصلی «شطیط» و ترعه (کانال)آن که به همان عرض است «آب گرگر» نامیده میشود. این دو نهر در «بند قیر» با یکدیگر تلاقی نموده و در ملتقای آنها، نهر «آب دیز» که یکی از شعب مهم کارون است تشکیل میگردد. مره تا شوشتر از روی «شلیله» واقع در روی آب گرگر که محل ورود کشتیها است مجرای کج و معوجی بهطول هشتاد میل بهاهواز امتداد دارد. از محآب دویست میل و از خشکی حدود یکصد و چهل میل راه است...»(سایکس، ۱۳۶۳: ۲۸۲- ۲۸۳)
«جُرج ناتانیل کُرزُن» (متولد ۱۹۲۵- ۱۸۵۹) - لُرد و سیاستمدار بریتانیایی و نایبالسلطنه هند به سال ۱۸۹۹میلادی - نیز در کتاب «ایران و قضیه ایران»، به کارون و آسیابهای شوشتر اشاره داشته است و مینویسد:
«در کتابهای معتبر جغرافیا کارون را یگانه رودخانه قابل کشتیرانی ایران نام بردهاند و آن از کوههای پیچیده مغرب اصفهان سرچشمه میگیرد... این رودخانه از شرق به غرب جاری است و از میان گردنهها و دشتهای بلند میگذرد تا در تپههای شمالی شوشتر ظاهر و از آنجا با انحراف شدیدی به سمت جنوب جاری شود و بعد از آراستن این شهر [شوشتر] با آسیابهایی که در تاریخ باعث اشتهار آن گردیده است... جریان مارپیچی خود را در صحراهای رسوبی که تا [اروندرود] و خلیجفارس امتداد دارد تعقیب میکند و در بین راه نهربند قیر و آب دز یا رودخانه دزفول به آن میپیوندد و قدری پائینتر جریان رودخانه به واسطه آبشار معروف اهواز قطع و بدین جهت در کار کشتیرانی مانعی ایجاد میشود. [خرمشهر] بندری در کنار این رودخانه است که در مصب که چهل میل پایینتر است، با آب مشترک فرات و دجله در فاو وارد خلیجفارس میشود» (کرزن، ج۲، ۱۳۷۳: ۴۰۲).
«هانری رنه دالمانی» سیاح فرانسوی قبل از سفر دوم خود به ایران در سال ۱۹۰۷ میلادی در فرانسه دیداری با سردار اسعد بختیاری داشته است و به تشویق او پس از آمدن به ایران در اکتبر همان سال به برخی از مناطق بختیاری سفر کرده بود (پور بختیار، ۱۳۸۴: ۱۴۹) که بازتاب این سفر در سفرنامه وی به نام «از خراسان تا بختیاری» آمده است. رنه دالمانی درباره وضع جغرافیایی بختیاری چنین نوشته است:
«نام بختیاری به ناحیه واقع در شرق کوه ریگ یعنی درههای بالای رودخانه کارون و شعباتش اطلاق میگردد که محل سکونت عشایر بختیاری است». (رنه دالمانی، ۱۳۷۸: ج۲:۶۸۴). او همچنین درباره آبها و رودخانههای سرزمین بختیاری پس از اشاره به زایندهرود، درباره رود کارون چنین نوشته است:
«در طرف غرب بختیاری رودخانه دز جریان دارد که شعب متعدد آن پیش از ریختن در رود کارون درههای مجاور اشترانکوه را آبیاری میکنند و سرانجام در بخش مرکزی و جنوبیترین بخش خاک بختیاری رودخانه کارون و شعب متعدد آن از جمله دز، درکش ورکش، آب سبز و دینارود [دینارران؟] جاری است که بخشهای مهمی از خاک بختیاری را آبیاری میکنند. کارون سرانجام مستقیما به طرف جنوب جریان پیدا میکند و به دلتای دجله و فرات میریزد»(همان: ۶۸۶).
«الیزابت مکبن روز» بانوی سیاح انگلیسی در سال ۱۹۰۹میلادی وارد چهار محال و بختیاری شد و مدت زیادی در بین مردم بختیاری بهسر برد و از نزدیک با طرز زندگی و آداب و رسوم بختیاریها آشنا شد(پور بختیار، ۱۳۸۴: ۸۸). او نیز در برخی از مطالب و نوشتههای خود به کارون اشاره داشته و نوشته است:«...بزرگترین رودخانههای این منطقه عبارتند از دز، کارون و زایندهرود؛ دو رودخانه اخیرالذکر از کوهرنگ سرچشمه میگیرند که یکی از آن دو یعنی کارون به طرف جنوب سرازیر و در آنجا به خلیجفارس میریزد و دیگری (زایندهرود) نیز از طرف شرق به سوی اصفهان جریان دارد. رودخانههای دز و کارون با فشار، راهی از درون صخرهها بازکرده و در بستر دورههایی به عمق چهار هزار تا هشت هزار پا به مسیر خود ادامه میدهند(مکبنروز، ۱۳۷۳: ۵۷). «نه یا ده رودخانه در این منطقه [گرمسیر] به کارون میپیوندند. آب این رودخانهها به علت اختلاط و امتزاج با املاح سنگ آهکی تلخ و غیرقابل شرباند. طغیان رودخانهها بیشتر در زمانی آغاز میشود که هوا رو به گرمی میرود و برفها به تدریج ذوب میشوند. آب این رودخانهها هنگام طغیان به مدت سه یا چهار روز به ارتفاع پنجاه تا شصت پا افزایش مییابند و بعد به تدریج فروکش میکنند. آب در محدوده گرمسیرات بختیاری فراوان است...»(همان:۵۸)
شرح چگونگی اولین کشتیرانی در رود کارون از دیدگاه لایارد
لایارد پس از ورود به خوزستان درباره عبور از رودخانه کارون با کشتی «آشور» چنین نوشته است:
«...قبل از ترک بغداد، مایل بودم برای بررسی و امکان ایجاد روابط تجاری و بازرگانی بین ایران و انگلیس، با یکی از کشتیهای تجاری کمپانی هند شرقی که در آبهای دجله رفت و آمد میکردند، خود را از آبراه کارون به شوشتر برسانم و از لحاظ کشتیرانی عمق و بستر این رودخانه را مساحی نمایم. قبلا ناوبان «سلبی» با کشتی «نیتو کریز» ثابت کرد که آبراه کارون قابل کشتیرانی است و کمی پیش از آن، یعنی در سال ۱۸۳۶، ماژور «اسکتورت» یکی از افسران تحت فرمان «کلنل چیزنی» با یک کشتی به ظرفیت «نیتو کریز» از طریق کارون خود را به اهواز رسانید، لیکن در حوالی اهواز وجود بقایای یک آببند قدیمی، مانع عبور کشتی بهسوی شوشتر میشد. این سد مخروبه که به «بند اهواز» موسوم است در ازمنه گذشته جهت استفاده کشاورزی و آبیاری، بر روی کارون احداث شده بود.
من عقیده داشتم که با یک کشتی به ظرفیت «نیتو کریز» میتوان به آسانی از «بند اهواز» عبور کرد و خود را به آبراه گرگر و شوشتر رسانید. «کلنل تایلور» نماینده انگلیس مقیم بغداد، با گرمی از پیشنهاد من استقبال کرد. ناوبان «سلبی» نیز تمایل خود را جهت انجام این سفر دریایی ابراز کرد... ما بغداد را در آخر فوریه با کشتی «آشور» به ظرفیت نیتو کریز ترک نمودیم و اوایل مارس وارد آبراه کارون شدیم... بهعلت بارندگیهای زیاد در ارتفاعات لرستان آب کارون به حد بیسابقهای طغیان کرده بود و ما با تجربهای که از قبل داشتیم بدون هیچ مشکلی وارد اهواز شدیم و سوخت کشتی را نیز از بیشههای اطراف رودخانه تامین نمودیم.
در اثر طغیان رود کارون، «بند اهواز» زیر آب فرو رفت و در میان شکافها و صخرههای بزرگ، گردابهای مخوفی به وجود آمده بود و عبور از کارون در آن موقع خالی از خطر نبود... در بالای اهواز، تمام زمینهای بالای رودخانه زیر آب بود، کشتی به علت فشار رودخانه به کندی پیش میرفت... پس از دو روز وارد «بند قیر» شدیم. در بند قیر، آب «گرگر» و رودخانه دزفول به «کارون» ملحق میشوند، این رودخانهها به خاطر رسوباتی که با خود حمل میکنند، از محل باتلاقی تا مسافتی طولانی، با سه رنگ مختلف دیده میشوند. کارون که کانال مرکزی را تشکیل میدهد قرمز رنگ و آب گرگر مثل شیر سفید و رودخانه دزفول کمی سیاه به نظر میرسید» (لایارد، ۱۳۷۶: ۳۱۵- ۳۱۷)
«مهراب امیری» تلاش لایارد را برای کشتیرانی در کارون نتیجهبخش دانسته و نوشته است:امید و آرزوی لایارد برای کشتیرانی در کارون سرانجام به نتیجه رسید. چهل و شش سال بعد از ورود «آشور» به آبراه کارون، یعنی در سال ۱۸۸۸ میلادی «سر درومندولف» سفیر انگلیس در تهران موفق شد فرمان آزادی کشتیرانی در کارون را از ناصرالدینشاه بگیرد که متن فرمان آن به این صورت است:«دولت علیه ایران نظر به وسعت تجارت و آبادی مملکت خود و ترقی فلاحت خوزستان و اهواز قرار داده است که کشتیهای تجاری عموم دولتها بدون استثناء علاوه بر کشتیهای بادبانی که سابقا در کارون عبور و مرور میکردند، در رود کارون از [خرمشهر] الی سد اهواز به حمل و نقل مالالتجاره مشغول باشند، ولی مشروط است بر اینکه از سد اهواز به بالا تجاوز نکنند، زیرا که از سد به بالا مخصوص به کشتیهای بادبانی و تجاری خود و دولت ایران و تبعه دولت ایران است و حقالعبوری هم که دولت ایران قرار داده است، در [خرمشهر] ادا کنند و حامل اشیایی که قدغن دولت ایران است، نباشند و بیشتر از اندازه که برای گرفتن و گذاشتن بارهای تجاری لازم است توقف نکنند- به جهت استحضار آن جناب زحمت داده. مورخه ۲۴ شهر صفر ۱۳۰۶»
(همان: ۳۲۲ یادداشت مترجم)
«ایزابلا بیشوب» یکی از مسافران تیزبین و نکتهسنج قرن نوزدهم در رابطه با گسترش فعالیتهای کشاورزی و بازرگانی در کرانههای کارون پس از آزادی کشتیرانی در رودخانه در سال ۱۸۸۸ مینویسد: «تغییرات مهمی در جهت بهبود وضع مردم و سکنه دهات صورت گرفته است... مالیاتها کمتر شد، در عوض زراعت و کشاورزی در گوشه و کنار توسعه یافت...»
- بخشی از یک مقاله، به نقل از سایت «انسانشناسی و فرهنگ.»
فهرست منابع و مآخذ:
- افشار سیستانی، ایرج (۱۳۸۲)گردشگری و میراث فرهنگی استان چهار محال و بختیاری: جاذبههای طبیعی، تاریخی، فرهنگی، هنری و زیارتی، تهران: قلم آشنا.
- امان، دیتر(۱۳۶۷) بختیاریها: عشایر کوهنشین ایرانی در پویه تاریخ، ترجمه سیدمحسن محسنیان، [مشهد]: موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
- امیری، مهراب(۱۳۶۹) ده سفرنامه یا سیری در سفرنامههای جهانگردان خارجی راجعبه ایران، «موقعیت جغرافیایی امپراتوری ایران از[سفرنامه] ماک دونالد کینر(بخش دهم)» تهران: وحید.
- پور بختیار، غفار(۱۳۸۴) بختیارینامه: پژوهشی در تاریخ و فرهنگ قوم بختیاری، تهران: پازیتیگر.
- دو بُد، کلمنت آگوستوس بارون(۱۳۷۱) سفرنامه لرستان و خوزستان، ترجمه محمدحسین آریا، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
- دیولافوا، ژن(۱۳۷۸) سفرنامه مادام دیولافوا: ایران و کلده دارای ۳۳۶ کلیشه و گراورهای زیبا، ترجمه و نگارش(مترجم همایون سابق) تهران: قصهپرداز.
- راولینسون، سر هنری(۱۳۶۲) سفرنامه سرهنری راولینسون(گذر از ذهاب به خوزستان)، ترجمه سکندر اماناللهی بهاروند، تهران:آگاه.
- رنه دالمانی، هانری(۱۳۷۸) از خراسان تا بختیاری، ترجمه غلامرضا سمیعی، جلد دوم، تهران: طاوس.
- سایکس، سرپرسی(۱۳۶۳) سفرنامه ژنرال سرپرسی سایکس یا ۱۰ هزار میل در ایران، ترجمه حسین سعادت نوری(با تجدید نظر و حواشی و تعلیقات و فهارس) [بیجا]:لوحه.
- کرزن، جرج ناتانیل(۱۳۷۳) ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، جلد دوم، چاپ چهارم، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
- گارثویت، جن. راف(۱۳۷۵) بختیاری در آیینه تاریخ، ترجمه مهراب امیری، تهران: آنزان.
- گی لسترنج(۱۳۳۷) جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- لایارد، هنری استون(۱۳۷۶) سفرنامه لایارد: نبرد محمدتقی خان بختیاری با حکومت قاجاریه، ترجمه مهراب امیری، چاپ دوم، تهران: سهند.
ارسال نظر