مال‌التجاره‌های طلا و یخ

راه‌های تجارت شمال یا تجارت وارانگی‌ها هم به سبب وجود مسکوکات فراوان در آن یا به دلیل نزدیکی به رودخانه‌های بزرگ اروپای شرقی که از آن برای رفت و آمد استفاده می‌شد، شناخته شده است.

متاسفانه در مورد توزیع این یافته‌ها اطلاعات بسیار اندکی باقی مانده است. به نظر می‌رسد که برای رفت و آمد به شمال، از رودخانه دن و ولگا استفاده می‌کردند. مبالغ گزافی از مسکوکات اسلامی شرقی در سده سوم و چهارم هجری از این راه به روسیه، لهستان و سواحل دریای بالتیک، به اسکاندیناوی تا شمال اروپای مرکزی، انگلیس و حتی ایسلند انتقال می‌یافت.

این اندوخته‌های نقره‌ای شرقی، نه فقط سکه‌ها بلکه دستبندها و غیره هم، پایه حیات اقتصادی این مناطق به خصوص سوئد بود که جزیره گتلند، مرکز این یافته‌ها، آشکارا کانون اصلی این نوع تجارت بوده است. تقریبا تمامی این سکه‌ها مربوط به سده سوم و چهارم و ۹۰ درصد آنها متعلق به سلسله سامانی در خراسان است. این یافته‌ها تصویر گویایی از اهمیت این تجارت ارائه می‌دهند. آخرین سکه‌ای که در اینجا پیدا شده، به نخستین سال‌های سده پنجم تعلق دارد. تجارت با شمال به ناگهان متوقف شده است. به نظر نگارنده، فروپاشی حکومت سامانی در سال ۳۸۹هـ و تقسیم خراسان و ماوراءالنهر بین قراخانیان در شمال و غزنویان در جنوب جیحون، باید دلیل عمده این وقفه بوده باشد. پس از آن، ماوراءالنهر به مدت چندین دهه از مراکز حیات اقتصادی سرزمین‌های اسلامی جدا شده و اجناسی که زمانی به شمال منتقل می‌شد دیگر وجود نداشت.

اما مال‌التجاره‌های سرزمین‌های شرق اسلامی شامل چه اجناسی بودند؟ در این مورد اطلاعات خوبی وجود دارد. مسلما تمامی اجناسی که به نواحی دیگر منتقل می‌شد کل محصولات یک منطقه یا شهر خاصی نبود. میزان قابل توجهی از آن، در منطقه یا در حومه مصرف می‌شد. از این رو مطالب جغرافی‌نگاران را در مورد فرق بین اجناس و کالاهای تجاری دیگر باید جدی تلقی کرد و آن را نادیده نگرفت.

کالاهای تجاری سرزمین‌های شرقی به دو طبقه تقسیم می‌شد: محصولات محلی سرزمین‌های اسلامی و مال‌التجاره‌ها و کالاهای وارد شده از سرزمین‌های دیگر. در میان محصولات می‌توان از انواع پارچه‌های شرق و شمال ایران یعنی خراسان، خوارزم و منطقه اطراف ری و قم یاد کرد. ابریشم و محصولات ابریشمی و نیز قالی از شهرهای جاده ابریشم همچون سمرقند، مرو، نیشاپور و از ری و یزد ـ مراکز عمده پارچه‌های پنبه‌ای ـ وارد می‌شد. محصولاتی از این نوع به خصوص ابریشم نه تنها به سرزمین‌های غرب اسلامی، بلکه به اروپا نیز صادر می‌شد. پوست و چرم از ماوراءالنهر (یا از راه آن) و خوارزم یا از همدان (پوست روباه و سمور) می‌آمد. از شهرهای ماوراءالنهر، آبسکون، اردبیل و قم نیز انواع تولیدات چرمی وارد می‌شد.

صابون به خصوص در بلخ وارجان به عمل می‌آمد و عطر در فارس و آذربایجان، زعفران در غرب و شمال ایران (همدان، قم، طبرستان) و نیل، بخشی در هند و بخش دیگری در مصر تولید می‌شد. افزون بر این، ایران مواد خوراکی خلافت همچون روغن کنجد، روغن حیوانی، عسل، میوه‌های تر و خشک نظیر خرما (کرمان) کشمش و شکر (خوزستان) و ادویه را تدارک می‌دید.

مرکبات هندی تا سده چهارم هجری ناشناخته بود و بعدها دیرتر از شبه‌جزیره عربستان، سوریه و مصر، در ایالات شرقی ایران رواج یافت. باید از گوسفند رمه و غله هم صحبت کرد. از ایران مقدار زیادی ماهی خشک به خصوص از نوع سگ ماهی دریای مازندران و آرال و دریاچه وان و نیز ماهی خلیج‌فارس صادر می‌شد. از میان حیوانات سواری و باری، نه اسب، بلکه شتر در درجه اول اهمیت بوده و شتر بلخی شهرتی بسزا داشته و تعداد زیادی از آنها را در سرزمین‌های شرق خلافت پرورش می‌دادند و از آنجا به نواحی دیگر صادر می‌کردند. احجار کریمه، نقره بیشتر طلا و جواهرات را به‌طور محلی استفاده می‌کردند و مواد خام آن را صادر نمی‌کردند. از سایر فلزات برای ظروف خانگی (کتری مسی و غیره) یا کارخانه‌های اسلحه‌سازی محلی استفاده می‌کردند. از چوب جنگل‌های شمال ایران و بعضی از مناطق کوهستانی برای ساخت خانه یا اشیای چوبی بهره می‌گرفتند.

نشادر از ماوراءالنهر می‌آمد و نفت که هنوز ارزش سوختی آن کشف نشده بود، در باکو یا شمال عراق برای کارهای پزشکی و دارویی استخراج می‌شد. در پایان این فهرست، از برف و یخ نیز نباید غافل ماند؛ مقدار زیادی برف از کوه‌های ایران به بغداد حمل و تا تابستان در یخچال‌ها نگهداری می‌شد و از آن در خانه‌های ثروتمندان یا خلفا برای خوردن استفاده می‌شد.

تجارت داخلی سرزمین‌های شرق اسلامی در بازارهای ثابتی متمرکز بود؛ شماری از این بازارها محلی بودند، ولی تعدادی دیگر مثل بازارهای بنادر بزرگ، اصفهان، نیشاپور و هرات در حیات اقتصادی اهمیت زیادی داشتند. بنادر و نیز شهرهای بست (امروزه در جنوب افغانستان)، غزنه و کابل، بخارا و سمرقند و خوارزم مراکز تجارت بین‌المللی به شمار می‌آمدند. از این منظر سه منطقه اهمیتی در خور داشتند: هند، چین با شرق آسیای مرکزی و شرق اروپا. از هند، پارچه‌های پنبه‌ای، دستمال و حوله، ابریشم و کنف، نیل برای رنگرزی، گندم، جو، ارزن و نخود وارد می‌شد. هند در قبال این محصولات، برده (از سرزمین‌های شمالی)، اسلحه و جوشن دریافت می‌کرد. از چین، ابریشم و ظروف چینی وارد می‌شد. مسلمانان پس از پیروزی بر چینی‌ها در سال ۱۳۳ه، در نزدیکی سمرقند موفق به تولید کاغذ شدند. از این رو تولید این محصول به مدت چند قرن در بخش‌های شمال شرقی جهان اسلام متمرکز شده بود.

اهمیت تجارت با اروپای شرقی در صدور برده نهفته بود. مسکوکات نقره‌ای در موازات راه‌های تجاری این منطقه تا اسکاندیناوی و انگلیس کشف شده است. ترکان را نه فقط در سپاهی گری بلکه به دلیل زیبایی و سربه راهی، در امورخانه به کار می‌گرفتند.از اینها گذشته، قوش (برای شکار)، موم، عسل، پوست جامه و خز از کالاهای مصروف شمال بود که در جهان اسلام خواهان زیادی داشت. اسلاوها و وارانگی‌ها در مبادلات خود جامه، میوه، پنبه و ابریشم دریافت می‌کردند. مسکوکات نقره جهان اسلام همراه اشیای نقره‌ای دیگر برای ذخیره سرمایه، ارزش زیادی برای اروپاییان شرقی و شمالی داشت.

بنابراین، تجارت سرزمین‌های شرقی خلافت زیربنای محکمی برای ارتقای سطح زندگی بود و در حیات اقتصادی، سیاسی جوامع مختلف اسلامی و حکومت‌های آن عاملی عمده به شمار می‌آمد. برای شناخت این اهمیت کافی است فعالیت بازرگانان جنوب و غرب جهان اسلام را نیز به تجارت شرق و شمالی آن افزود. پس از آن است که می‌توان به نقش بغداد به‌عنوان مرکز جهان اسلام و واسطه بین بخش‌های مختلف آن پی برد. از اینها گذشته، در بغداد و سایر مراکز جهان اسلام، بازرگانان سرزمین‌های مختلف با یکدیگر ملاقات کرده و به دادوستد کالا می‌پرداختند و دانش و تجارب خود را به یکدیگر منتقل می‌کردند.

از این مسائل پیداست که در آن روزگار، خلافت عباسی امپراتوری محوری جهان برشمرده می‌شده، نه چین که خود را «امپراتوری محوری» می‌پنداشت یا حتی بیزانس و اروپای غربی که چندان به حساب نمی‌آمدند. تنها جغرافی‌نگاران مسلمان بودند که شناخت منطقی و مطلوبی از تمامی تمدن‌های جهان داشتند، چون مسلمانان همسایگان تمامی آنها ـ اروپای‌غربی و شرقی، آفریقای سیاه، هند و اندونزی، چین و آسیای مرکزی ـ بودند. به محض اینکه غرب دست به اکتشافات جغرافیایی جهان زد و مستقیما با اقوام و تمدن‌های یاد شده آشنا شد، اهمیت اقتصادی و سیاسی جهان اسلام رو به افول گذاشت و اروپا جای آن را گرفت که این امر تا به امروز ادامه دارد.

- به نقل از مقاله تجارت سرزمین‌های شرقی در سده‌های نخستین شکل‌گیری اسلام، نوشته اشپولر برتولد

ترجمه: دکتر یعقوب آژند