نگاهی به کتاب «دولت و جامعه در ایران» دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان
الگوی سنتی تغییرات تاریخی در ایران
فریماه فلاحی: آثار و مطالعات انجام شده موجود درباره دولت، سیاست و جامعه ایران غالبا براساس نظریههایی انجام شده است که برای مطالعه جامعه اروپایی پدیده آمدهاند و همین مساله باعث ناکامی نظریههای مختلف درباره برخی پدیدهها و رویدادهای تاریخی و اجتماعی ایران شده است.
دکتر همایون کاتوزیان با توجه به این واقعیت، نظریهای جدید و متفاوت در این زمینه ارائه داده است که تفاوت پیوسته استبداد و هرج و مرج را ویژگی تاریخ سیاسی ایران میشمارد. در کتاب «دولت و جامعه در ایران» این نظریه بهطور مفصل و کامل، با تحلیل شواهد تطبیقی از تاریخ ایران و اروپا در زمینه چگونگی مالکیت، قانون مشروعیت عصیان، تحرک اجتماعی و.
فریماه فلاحی: آثار و مطالعات انجام شده موجود درباره دولت، سیاست و جامعه ایران غالبا براساس نظریههایی انجام شده است که برای مطالعه جامعه اروپایی پدیده آمدهاند و همین مساله باعث ناکامی نظریههای مختلف درباره برخی پدیدهها و رویدادهای تاریخی و اجتماعی ایران شده است.
دکتر همایون کاتوزیان با توجه به این واقعیت، نظریهای جدید و متفاوت در این زمینه ارائه داده است که تفاوت پیوسته استبداد و هرج و مرج را ویژگی تاریخ سیاسی ایران میشمارد. در کتاب «دولت و جامعه در ایران» این نظریه بهطور مفصل و کامل، با تحلیل شواهد تطبیقی از تاریخ ایران و اروپا در زمینه چگونگی مالکیت، قانون مشروعیت عصیان، تحرک اجتماعی و... تبیین شده است. کاتوزیان این نظریه را بهعنوان الگوی جامعهشناسی تاریخی ایران که در مورد رویدادهای پایان قرن نوزدهم ایران به کار بسته میشود و شواهد فراوانی از رویدادهای این دوره نسبتا کوتاه (انقراض قاجار و استقرار پهلوی)در تایید وجود دارد، ارائه میکند. درواقع این نظریه در فهم و تحلیل وقایع و تحولات سیاسی ایران در این برهه تاریخی بسیار راهگشا است.
کتاب کاتوزیان دربرگیرنده دو اثر عمیق است. در یک جلد؛ یکی از آنها مطالعهای است. درباره دولت و جامعه در ایران بهطور کلی و با توجه خاص به دورهای که با قتل ناصرالدینشاه قاجار در سال ۱۸۹۶/ ۱۲۷۵ آغاز میشود و به پایان حکومت رضاشاه پهلوی در اوایل دهه ۱۹۴۰ میلادی سال ۱۳۲۰ شمسی ختم میشود. دیگری گزارش و تحلیل دقیق و مستندی از قرارداد ۱۹۱۹/ ۱۲۹۸ و کودتای ۱۹۲۱/ ۱۲۹۹ است.
ارتباط دو اثر با یکدیگر آشکار است و درواقع دومی در دل متن اولی جای میگیرد.
نویسنده در پیشگفتار کتاب تاکید میکند که بررسی پر طول و تفصیلی در مورد قرارداد و کودتا تنها بهعنوان بخشی از مطالعه دولت و جامعه در ایران در دو دوره موردنظر ضرورت نداشت؛ اما وجود انواع روایتها و تفسیرهای ضد و نقیض درباره این قضایا مطالعه آن را برای تحلیل جامع دولت و جامعه در این دوره ضروری میساخت.
کل امر سابقهای دیرینه در تالیفات نویسنده درباره تاریخ و جامعه و سیاست و ادبیات و اقتصاد سیاسی ایران دارد. نویسنده تدوین نظریه حکومت استبدادی را در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ در مطالعاتی در دو زمینه اصلاحات ارضی و کشاورزی در ایران و اقتصاد ایران بهعنوان کشور صادرکننده نفت در جامعه نفتی آغاز کرده است.
کاتوزیان در این اثر نخست مفصلترین و جامعترین صورت از نظریه حکومت استبدادی (دولت استبدادی و جامعه استبدادی) را با تحلیل و شواهد تطبیقی از تاریخ ایران و اروپا در زمینه چگونگی مالکیت «قانون، مشروعیت، عصیان، تحرک اجتماعی و... بیان کرده است. سپس نظریه حکومت استبدادی را بهعنوان الگوی جامعهشناسی تاریخی ایران در مطالعه رویدادهای پایان قرن نوزدهم تا سال ۱۹۴۷/ ۱۳۲۰ به کار بسته است. این دوره نسبتا کوتاه، شواهد فراوانی برای نظریه استبداد ایرانی فراهم میآورد و این نظریه نیز به نوبه خود درک تاریخی- تحلیلی وقایع و تحولات اجتماعی و سیاسی بعدی در ایران قرن بیستم را آسانتر میکند.
دوره مورد تحقیق در این کتاب (انقراض قاجار و استقرار پهلوی) در درازنای تاریخ ایران، دورهای بسیار منحصربهفرد است زیرا این دوره شاهد طغیان و انقلاب، کودتا، جنگهای داخلی و خارجی، هرج و مرج و حاکمیت استبداد بوده است.
نویسنده با مثال زدن یک نمونه از سوء قصد به جان حکام (محبوب یا منفور) در تاریخ ایران (سوء قصد میرزا رضا کرمانی نسبت به قتل سلطانی چون ناصرالدین شاه) میگوید که قدمت عصیان در تاریخ ایران به روزگار داریوش کبیر و خشایارشا برمیگردد. وی در ادامه این بحث میگوید که در آن دوران سابقه نداشته است که انقلابی با این هدف رخ دهد که حکومت استبدادی را سرنگون کند تا حکومت قانون را جانشین آن سازد. هرج و مرج همیشه پیامد سقوط حکومت استبدادی بوده، اما هیچگاه به نام آزادی - چه رسد به قانون- توجیه نشده بود و هرگز شکل کشمکشهای پارلمانی و ویرانگر و رویارویی قوای مقننه و مجریه را به اسم حکومت مشروطه و تفکیک قوا به خود نگرفته بود.
هرج و مرج ناشی از سقوط حکومت استبدادی سرانجام با روی کار آمدن حکومت قوی که در عرض مدت کوتاهی دولت استبدادی دیگری پدید آورده بود پایان یافته بود، ولی هیچگاه به اسم نجات میهن از سقوط و اضمحلال، عقب نیفتادن از قافله تمدن و رسیدن به ترقی و تجدد به پایان نرسیده بود. دوره مورد مطالعه در این کتاب نیز با همان الگوی سنتی تغییرات تاریخی در ایران، یعنی چرخه حکومت کاملا تازهای که نتیجه برخورد تجربه سنتی کشور با تجربه اروپایی متجدد، مدرن، پویاتر و نیرومندتر است، مطابقت دارد و به همین دلیل است که الگوی کهن در اشکالی ظاهر میشود که سابقهای در تاریخ اروپای جدید ندارد. انقلاب برای استقرار قانون، هرج و مرج به نام آزادی و احیای رژیم قدیم به خاطر وطن و تجددطلبی.
کتاب کاتوزیان تلاشی است برای نشان دادن منطق این تلفیق استثنایی بین عناصر قدیم و اشکال جدید در شکلگیری تاریخ معاصر ایران.
قرارداد ۱۹۱۹ / ۱۲۹۸ و کودتای ۱۹۲۱ / ۱۲۹۹ اجزای مهمی از این روند بودند اما توجه خاص به این دو یا دلایل خاص هم داشته است:
یکی اینکه این پدیدهها مساله هرج و مرج در این دوره را در بستر نقش واقعی و میانی قدرتهای خارجی و از جمله غلبه کامل نظریه جدید توطئه در صحنه سیاست ایران را به نقطه اوج خود میرسانند. این نظریه هم نتیجه انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ بود و هم محصول سرخوردگیهایی که (پس از کودتا و سلطنت) بر اثر ایجاد رژیم دیکتاتوری و حکومت استبدادی پدید آمد. دیگر اینکه مطالعه تفصیلی و جامعی نه در مورد قرارداد و نه درباره کودتا انجام نگرفته بود و به دلیل تاثیر فراوانی که در سیاست و تاریخ معاصر ایران گذاشته بودند، ضرورت داشت که تحلیلی براساس مدارک و شواهد تاریخی صورت بپذیرد تا مطلب برای همه علاقهمندان روشن شود.
کاتوزیان در فصل اول کتاب به بررسی حکومت استبدادی؛ نظریه تطبیقی دولت سیاست و جامعه در ایران میپردازد. با یادداشت کوتاهی به استقبال از پرسشهای روششناختی میرود که از همان ابتدا ممکن است پیش بیاید.
بهعنوان مثال این پرسش که چرا رفاه فزاینده و رشد اقتصادی ظاهرا سریع در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ منجر به طغیان عمومی جامعه برای ساقط کردن حکومت شد. ولی در این یادداشت با ذکر دلایل روششناختی معقولی توضیح میدهد که چرا و چگونه در این مورد به نظریه تازهای نیاز است. نظریهای که در پیکره علوم اجتماعی موجود بگنجد و بتواند ویژگی هر دو نوع جامعه را تبیین و تحلیل کند.
در پایان فصل نیز این نظریه را در مورد جریانهای اجتماعی و سیاسی عمده ایران در قرن بیستم به کار میبندد و کارآیی آن را در تبیین وقایع و افکار نشان میدهد.
کاتوزیان در این اثر با تزهای اولیه و پارهای از احکام که در دیگر آثارش آنها را بهصورت معضل تشریح کرده است، درباره مفاهیم قانون، مشروعیت تمرکز و... بحث میکند به گونهای که در انتها به این نتیجه میرسیم که:
۱- ایران در طول تاریخ همواره دولت و جامعهای استبدادی بوده است که در آن دولت، طبقات اجتماعی، قانون، سیاست و مانند آن، صورتی متفاوت با آنچه در تاریخ اروپا مشاهده شده و نظریهپردازان اروپایی تبیین و تحلیل کردهاند، داشته است.
۲- دولت خود مالک سیستم زمینهای کشاورزی فراوان و گوناگونی بود. خیلی از اراضی را نیز به اشخاص واگذار میکرد که معمولا یا از اعضای خانواده سلطنتی بودند یا از مقامات دولتی و بلندپایگان؛ نه قراردادی، مالکیت خصوصی را تضمین میکرد و نه حق توارث خود به خودی وجود داشت. نظامهای مقاطعهکاری مالیاتی جورواجوری وجود داشت که در زمانها و مکانهای مختلف متفاوت بود.
۳- در ایران طبقات اجتماعی همیشه وجود داشتهاند و وجوه تمایز آنها در پستهای رسمی و مشاغل حرفهای نوع مالکیت و ضرورت و درآمد بوده است؛ درباریان، وزرا و دیوانیان، روحانیان، تجار، کسبه، صنعتگران، کارگران، دهقانان و... ولی نوع رابطه آنها با دولت و نیز با یکدیگر اساسا متفاوت با نوع آن در اروپا بوده است.
۴- ایران همیشه سرزمین کسب و تجارت بوده است «واژههای فارسی بازار و بازرگان به اندازه تجارت داخلی و خارجی در ایران قدمت دارند. در متون کهن فارسی شواهد فراوانی از فعالیتهای گسترده بانکی و تسهیلات اعتباری بسیاری پیش از پیدایش آنها در اروپا به چشم میخورد.
۵- در اروپا دولت کمابیش وابسته و نماینده طبقات اجتماعی بوده. هرچه طبقه جایگاه بالاتری داشت، دولت بیشتر به آن وابسته بود و بیشتر منافعش را نمایندگی میکرد، بر عکس در ایران طبقات به دولت وابسته بودند. هرچه طبقه اجتماعی جایگاه بلندتری داشت، وابستگیاش به دولت بیشتر بود.
۶- قانون به معنی مجموعه ضوابطی که حد و مرزی برای اعمال قدرتطلبی تعیین کند و آن را قابل پیشبینی کند، در کار نبود، جایی که حقی نباشد از قانون هم خبری نیست. به عبارت دیگر جایی که تفاوتی بین قانون و اراده دلبخواهی قانونگذار وجود نداشته باشد، مفهوم قانون زائد میشود. این معنای استبداد یا حکومت دلبخواهی است.
۷- چون قانون وجود نداشت، از سیاست هم خبری نبود. سیاست در ایران همان تکرار مکرراتی بود که حتی اعضای بدویترین و ابتداییترین اجتماعات انسانی (مثل قبیله و خانوارها) نیز برای پیشبرد منافعشان به آن میپردازند، یعنی همان تبادلات اجتماعی جوامع ابتدایی.
۸- در ایران بر اثر استمرار حکومت استبدادی، دگرگونیهایش بزرگتر و نوسانهای آن بیشتر از آن بود که در تاریخ اروپا مشاهده میشود. بنابراین فقدان نهادهای اجتماعی منسجم و بادوام مهمترین عوامل نبود قانون، تحرک اجتماعی فراوان و... بود.
۹- مسائل مرتبط با یکدیگر در تعیین مشروعیت حکومت و جانشینی سلطنت تاثیر داشتند. دولت از آنجا که مستقل از طبقات و فوق جامعه بود، مشروعیتی را که دولتهای اروپایی داشتند، نداشت و فقدان مشروعیت باعث میشد که مساله جانشینی نامعین باشد.
۱۰- گذشته از مساله مرافعات جزایی و مدنی که شاه و مقاماتش نفعی در آنها نداشتند، نبود دستگاههای قضایی مستقل در ایران سبب پدید آمدن این سنت شد که سران کشور، نزدیکان شاه یا والی و حتی روحانیان بلندپایه برای نجات جان و مال کسانی که قربانی بدگمانی یا خشم سلاطین مستبد میشدند، میانجیگری کنند. سنت بستنشینی نیز ناشی از این قضیه بود.
۱۱- سلاطین مستبد و حکومتهای استبدادی گاهی براثر کودتاهای درباری، شورشهای مردمی یا هجومهای خارجی سرنگون میشدند.
۱۲- تاریخ حکومت استبدادی آکنده است از کودتاهای درباری، شورشهای گهگاهی و انقلابهای عمومی که گاهی به نتیجه رسیدهاند و گاهی شکست خوردهاند.
۱۳- تراکم قدرت استبدادی لزوما موجب تمرکز دستگاه اداری دولت نمیشد.
بررسی اصل و منشا دولت استبدادی
کاتوزیان بعد از مطرح کردن این تزهای اولیه یادداشتی درباره ایران قرن بیستم میآورد. انقلاب مشروطه را بهعنوان اولین قیام عمومی در تاریخ ایران معرفی میکند که تنها درصدد ساقط کردن یک دولت استبدادی خاص نبوده، بلکه برنامه مثبت روشنی هم داشت که عبارت بود از، از میان برداشتن حکومت استبدادی و جایگزین کردن آن با حکومت قانون در قالب سلطنت مشروطه.
در پیوست این فصل تحلیل مارتین هریس از اوضاع سیاسی ایران در سال ۱۹۶۴ را میآورد که تحلیلی خواندنی و قابلتامل است. فصل دوم کتاب با عنوان «آزادی و لجامگسیختگی در انقلاب مشروطه» مطرح میشود. در این فصل تحلیلی از انقلاب مشروطه (یعنی علل و عوامل و نتایج آن) در پرتو نظریه دولت و جامعه ارائه میشود.
کاتوزیان معتقد است انقلاب مشروطه طغیانی بود از خیل طغیانهای تاریخ ایران بر ضد دولت استبدادی کهن که همه طبقات شهری به درجات مختلف در آن شرکت کردند و حتی یک طبقه در برابر آن نایستاد. اما این انقلاب یک تفاوت مهم و مشخص با قیامهای قبلی داشت و آن هم آموختههای مردم از تجارب اروپاییان بود. در نتیجه نه فقط علیه حکومت استبدادی موجود، بلکه برضد نفس نظام استبدادی بود و خواستهاش قانون و چیز دیگری که مترادف آن تصور میشد، آزادی بود.
در فصل سوم کتاب به تجزیه و تحلیل هرج و مرج مشروطیت میپردازد. بسیار دقیق و مفصل دلایل این هرج و مرج را بررسی و واکاوی میکند و همراه با شواهد و اسناد موجود از آن مساله را تبیین میکند.
در این فصل قضیه مورگان شوستر خزانهدار کل وقت در تهران را به خوبی تشریح و ارزیابی میکند. ظهور ناسیونالیسم در ایران را بررسی میکند و معتقد است ریشههای بسیاری از رویدادهای ایران در دهههای پس از انقلاب مشروطه در دو ویژگی مجزا ولی مرتبط دولت و جامعه از سال ۱۹۰۹/ ۱۲۸۸ نهفته بود: هرج و مرج داخلی و مداخله خارجی و البته عامل سوم، کشمکشی بود که بر تجدد یا نوسازی و خصوصا اینکه به چه ترتیبی، به چه معنایی و به چه سرعتی میتوان آن را به دست آورد، جریان داشت.
در انتهای این فصل دستاوردهای مثبت انقلاب مشروطه را بیان میکند، دستاوردهایی که پیشرفتهای بیشتر و سریعتر را در دوره رضاشاه فراهم آورد و تا اندازهای به دلیل آنکه مطلوبیت آنها چندان مورد اختلاف نبود ولی بیشتر به این دلیل که تراکم و تمرکز قدرت، تعقیب سریع این اهداف را بسیار آسانتر کرد.
قرارداد ۱۹۱۹ را در فصل چهارم و پنجم با تمام زوایای پنهان و آشکارش با جزئیات، اهداف، پیامدها و... بررسی و تحلیل میکند.
تکیه اصلی نویسنده بر اسناد و مدارک تاریخی معتبر و مستند است. نقش کرزن را نیز در این میان بررسی کرده و در ادامه سقوط وثوقالدوله، خیابانی و مشیرالدوله را ارزیابی میکند.
در فصل هفتم، زمینههای ایجاد کودتا و نقش افراد داخلی و خارجی در آن را بسیار مفصل و جزء به جزء تشریح میکند.
کاتوزیان در انتهای کتاب به بررسی دوران حکومت رضاخان میپردازد و میگوید: سالهای ۱۹۱۸-۱۹۲۱/ ۱۲۹۷-۱۳۰۰ شاهد اوج هرجومرج دوره پس از انقلاب مشروطه بودهایم. سالهای ۱۹۲۱-۱۹۲۵/ ۱۳۰۰-۱۳۰۴ دوره حاکمیت دوگانه و جنگ قدرت بین سه گرایش عمده بود:
الف) نیروهای هرج و مرجطلب
ب) ضد مورد اول، نیروهای طرفدار دیکتاتوری (و سپس حکومت استبدادی)
ج) مشروطهخواهان اعم از محافظهکار و دموکرات که خواهان نظمی بدون حکومت استبدادی بودند، اما راه دستیابی به آن را نمیدانستند و دائم با هم در جدال بودند.
وی نکتهای مهم بیان میکند که دقیقا الگوی تاریخ ایران است و آن سرعت تبدیل هرجو مرج به فرمانبرداری در این برهه تاریخی است و تاکید میکند یکی از مشخصات جامعه استبدادی ایران این بود که حکومت استبدادیاش امروز جاودانی به نظر میرسید و فردا سرنگون میشد؛ فردایی که به دلیلی مردم احساس میکردند سررشته کارها از دستشان بیرون رفته است. به همین ترتیب هرج و مرجی که ممکن بود دهها سال بهدرازا کشیده بشود، هنگامی که اراده اش پیدا میشد امکان داشت که تقریبا به آنی پایان پذیرد و نمونه برجستهاش را آغامحمدخان به نمایش گذاشته بود که دهها سال هرج و مرج و تفرقه را در عرض چند سال از بین برده بود.
حکایت شیخ خزعل بهعنوان آخرین سنگر مقاومت و بررسی زوایای آن و انقراض قاجاریه پایانی منسجم است بر این کتاب.
منبع: دولت و جامعه در ایران
انقراض قاجار و استقرار پهلوی
دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان
ترجمه حسن افشار، انتشارات مرکز
ارسال نظر