مشروطه از کجا آمد
۱۴ مردادماه سالروز صدور فرمان مشروطیت است. چنین برمیآید که واژه مشروطه از لغت عربی (شرط) برگرفته شده باشد؛ لیکن برخی آن را ماخوذ از واژه فرانسوی (Chart=فرمان) دانستهاند. اما درحقیقت این واژه معادلی است برای لغت انگلیسی (Constitution= مشروط به قانون). آنچه روشن است میرزاحسین خان سپهسالار؛ سفیر ایران در عثمانی؛ برای نخستین بار در سال ۱۲۸۵ هجری قمری از این واژه در گزارشی یاد کرد و پس از آن بود که به تدریج این لغت مصطلح شد.
به نظر میآید که همگان مشروطه را مساوی با حکومت دموکراتیک میدانستهاند و تنها برخی از سنت گرایان بودند که مشروطه را سامانهای فرنگی و غیردینی فرض میکردند.
۱۴ مردادماه سالروز صدور فرمان مشروطیت است. چنین برمیآید که واژه مشروطه از لغت عربی (شرط) برگرفته شده باشد؛ لیکن برخی آن را ماخوذ از واژه فرانسوی (Chart=فرمان) دانستهاند. اما درحقیقت این واژه معادلی است برای لغت انگلیسی (Constitution= مشروط به قانون). آنچه روشن است میرزاحسین خان سپهسالار؛ سفیر ایران در عثمانی؛ برای نخستین بار در سال ۱۲۸۵ هجری قمری از این واژه در گزارشی یاد کرد و پس از آن بود که به تدریج این لغت مصطلح شد.
به نظر میآید که همگان مشروطه را مساوی با حکومت دموکراتیک میدانستهاند و تنها برخی از سنت گرایان بودند که مشروطه را سامانهای فرنگی و غیردینی فرض میکردند. آنچه بهطور کلی میتوان گفت این است که ایرانیان و بهویژه نخبگان درجستوجوی رمز پیشرفت کشورهای توسعه یافته؛ متوجه حاکمیت قانون در آن کشور و موفقیت روزافزون آنان شدند؛ بنابراین فریاد برای استقرار نظامی قانونمند و مردمسالار سر دادند.
نویسندگان ایرانی و خارجی در تحلیل علل بروز جنبش مشروطیت عوامل داخلی و خارجی متعددی را برشمردهاند؛ از جمله کسانی چون ناظم الاسلام کرمانی؛ کسروی؛ ملک زاده؛ حائری و... به عللی چون تاثیر قیام تنباکو؛ شکستهای سیاسی و نظامی دولت؛ بازتاب حوادث خارجی نظیر شکست روسیه در نبرد با ژاپن؛ قتل ناصرالدین شاه؛ تحولات فکری و فرهنگی و... اشاره کردهاند. کسانی چون لمپتن؛ ایوانف؛ پاولویچ؛ سایکس و... بر تاثیر مراودات ایران و غرب؛ جریان روشنفکری؛ انتشار انقلابی گری از روسیه؛ برخورد نظام فئودالی و بورژوازی؛ تلاش و اتحاد شهرنشینان و... تاکید داشتهاند. اما به غیر از اینان میتوان علل بسیاری را در تحلیل جنبش مشروطه لحاظ کرد.
ازجمله: ۱- تاثیر شرایط گذشته یعنی سیر تحولاتی که باعث واکنش مردم در برابر استبداد محوری سلطنت در ایران شد؛ بهویژه رویارویی برخی جناحها در برابر حاکمیت منجمله اشراف قدرت طلب که پایههای حکومت مطلقه را از اواخر عصر ناصری تضعیف نمودند. ۲- تحول آرام سیاسی یعنی ایجاد فضای باز سیاسی و تسریع فعالیتهای آرام ناراضیان با یاری نرمدلی مظفرالدین شاه (با ایجاد انجمنهای مخفی و چاپ روزنامه و...) ۳- شرایط جهانی در آستانه قرن بیستم یعنی بازتاب روند اصلاح طلبی و دموکراتیزه شدن در بسیاری از کشورهای جهان که ایران را نیز باید درگیر میساخت. ۴- افزایش احساسات ملی و تحرکات اجتماعی یعنی بی اعتمادی ملت به دولت به خاطر ناتوانی در برابر مداخلات استعمارگران. در حقیقت؛ صرفنظر از شرایط زمانه و احساس ضرورت تغییر اوضاع داخلی؛ زمینه خودآگاهی مردمی به تدریج در حال ایجادشدن بود.
با این اوصاف؛ اولین گام برای سازماندهی مبارزه ایجاد انجمنهای مخفی بود که با دو هدف اصلاح حکومت و مبارزه با نفوذ بیگانه شکل گرفت. درابتدا؛ گروهی از کارگزاران حکومتی و تحصیلکردهها بودند که به طرح آرا و عقاید نوین پرداختند. در ۱۲۷۴ هجری قمری؛ میرزا ملکم خان (فراموشخانه) یا نوعی تشکیلات مخفی شبیه لژهای فراماسونری غرب بنیان نهاد که هدفش ترویج اندیشههای لیبرالی در ایران بود.
- بخشی از یک مقاله به قلم امیر نعمتی لیمائی
ارسال نظر