بزرگراه تاریخی تجارت نمایی از بازار بزرگ کرمانشاه-1287ش

یوسف‌علی اباذری سیاوش قلی‌پور شهر قدیمی کرمانشاه که در منابع تاریخی به‌عنوان «قره میسین» از آن یاد شده است بارها تغییر مکان داده است (اُوبن ۱۳۶۲؛ بیگلری ۱۳۷۴؛ سلطانی ۱۳۷۰؛ کلارک، ۱۹۶۹). قبل از حکومت زندیه این شهر در کنار رودخانه قره‌سو واقع بود اما حکام زند به علت خصومتی که با سلسله صفوی و دست‌نشاندگان آنها نظیر خاندان زنگنه داشتند این شهر را نابود کردند. سکنه نیز شهر را ترک و به اطراف و اکناف گریختند. «گروهی به سه دهکده فیض‌آباد، چنانی و برزه دماغ در مجاورت رودخانه آبشوران روی آوردند و در آنجا شهری را بنا نهادند که شهر جدید کرمانشاه نامیده شد و نام سه دهکده مذکور نیز بر محله‌های شهر همچنان باقی ماند» (برومند‌سرخابی، ۱۳۸۷: ۱۶۷). حکام زند کم کم به عمران و آبادانی این شهر توجه کردند. حکمرانان عهد قاجار نیز در رونق تجارت و ساخت بناهای عمومی نقش بسزایی داشتند.

«شیوه تولید اقتصادی ایالت کرمانشاه در قرن ۱۹ همچون دیگر ایالت‌های ایران پیشاسرمایه‌داری بود و بر رابطه روستا و شهر تاثیر می‌گذاشت. در این زمان در کل فلات ایران، روستاها مکان اصلی تولید بودند و جمعیت زیادی را در خود جای می‌دادند. تولید روستایی مبتنی بر کشاورزی و وابسته به زمین بود و نظام ارباب رعیتی شدیدا از این وابستگی حمایت می‌کرد.» ۸۰ درصد از تولید داخلی در بخش کشاورزی تولید می‌شد و به همین دلیل نقش تولیدی شهرها (شامل انواع صنایع دستی و پیشه‌وری) چندان مهم نبود. بنابراین شهرها مکان تجارت داخلی و دربردارنده نطفه تجارت خارجی بودند درحالی‌که روستاها همچنان متکی به شیوه‌های کهن بودند» (حسامیان، ۱۳۷۷: ۳۹ـ ۳۸).

به خاطر نبود راه‌های مواصلاتی و وسایل حمل‌ونقل سریع امکان شکل‌گیری بازار یکپارچه‌ای در سطح کشور وجود نداشت، زیرا کالاها به راحتی جابه‌جا و مبادله نمی‌شدند و در نتیجه امکان انباشت سرمایه فراهم نمی‌شد. در هر منطقه‌ای یک شهر بزرگ همراه با مناطق روستایی اطراف آن یک «اقتصاد محلی» را شکل می‌دادند. گاهی اتفاق می‌افتاد که شهرهای مجاور نیز با این حوزه تجاری داد و ستد می‌کردند اما بازار یکپارچه‌ای را تشکیل نمی‌دادند. اوژن‌اُوبن در سال ۱۹۰۷ گزارش می‌دهد: «حوزه جاذبه تجاری کرمانشاه چندان وسیع نیست. قبلا دیدیم که اقتصاد و اوضاع بازارهای نواحی شمال غربی ایران به روسیه وابسته است. اهالی مرکز و جنوب ایران چشمان خود را به خلیج‌فارس دوخته‌اند. برای کرمانشاه جز بازارهای ایالت خودش و لرستان و قسمتی از همدان و ملایر جای دیگری باقی نمی‌ماند» (اُوبن، ۱۳۶۲: ۳۴۰).

مازاد کشاورزی توسط کدخدای روستا از کشاورزان ستانده می‌شد. سپس به بازار سنتی کرمانشاه ارسال و در آنجا داد و ستد می‌شد. «در بازارهای کرمانشاه تجارت و دادوستد محصولات و فرآورده‌های محلی از قبیل غلات، گندم، جو، میوه، صمغ و تریاک با رونق تمام جریان دارد. علاوه بر آن کالاهایی از آنجا صادر می‌گردد که مقداری کالای خارجی نیز در زمره آنها است و بازار گرمی دارد» (جکسن، ۱۳۸۲: ۲۶۹)؛ بنابراین بنیان اقتصادی کرمانشاه مبتنی بر مازاد کشاورزی مناطق روستایی اطراف خود بود. به بیان دیگر نیروی محرکه خود را از آنها می‌گرفت و همین امر سبب می‌شد که با مناطق روستایی اطراف خود ارتباط فراوانی داشته باشد و تجارت چندانی با شهرهای اطراف نظیر بوشهر، شیراز، تهران یا اصفهان صورت نداشته باشد.

مهاجرت روستا به شهر به دو دلیل عمده به‌صورت وسیعی صورت نمی‌گرفت. اول، مازاد کشاورزی در حد مشخص و محدودی بود بنابراین کرمانشاه ظرفیت بیشتری برای پذیرش جمعیت نداشت. دوم، شیوه تولید روستایی رونق داشت و جاذبه‌های شهر بیشتر از روستا نبود. این موارد بیانگر آن بودند که سازمان فضایی شهر کهن نمی‌توانست تغییر پیدا کند زیرا جابه‌جایی جمعیت رخ نمی‌داد. بنا به گزارش سیاحان در این دوره جمعیت کرمانشاه حدودا بین ۳۰ تا ۵۰‌هزار نفر ذکر شده است که این میزان طی قرن ۱۹ تقریبا ثابت بوده است.

تجارت خارجی در قرن ۱۹در کرمانشاه شکل گرفت زیرا شرایط بین‌المللی به سمتی پیش می‌رفت که این شهر را به یکی از گره‌های تجاری ایران تبدیل می‌کرد.«از زمانی که ارتباط با اروپا بازارهای بغداد را توسعه داده است، برای تبادل کالا با شهر مزبور، طبیعی‌ترین میدان عرضه و راه صدور کالا مسیر کرمانشاه است» (اُوبن، ۱۳۶۲: ۳۳۹). به این دلیل در دوره قاجاریه گمرک غرب کشور از همدان به کرمانشاه انتقال یافت و این شهر گره تجاری میان ایران و کشور عثمانی شد و از رونق تجاری قابل توجهی برخوردار گشت. درآمد گمرک کرمانشاه از پشتوانه‌های ارزی دولت به شمار می‌رفت و برای پرداخت دیون دولت بریتانیا اختصاص می‌یافت. چنان‌که پرایس سرکنسول وقت بریتانیا در سال ۱۸۹۹ می‌نویسد: «در ایران امروز کمتر شهری را می‌توان یافت که با وجود ظلم و تعدی حکام محلی و بدی و ناامنی جاده‌ها از لحاظ تجارت به رونق کرمانشاه باشد» (رابینو، ۲۰۶ به نقل از سلطانی، ۱۳۷۱: ۵۳۹). اُوبن می‌نویسد: «بعضی اوقات تا بیست هزار حیوان بارکش در عرض یک ماه از چهل کاروانسراهای شهر عبور می‌کنند» (اُوبن، ۱۳۶۲: ۳۴۰). علاوه بر رونق تجاری این شهر، موقعیت ارتباطی آن که در مسیر عتبات عالیات قرار گرفته بود بر رفت‌وآمد دائمی قافله‌ها افزوده بود. «کلیه راه‌های زمینی که زائران ایران، قفقاز، افغانستان و آسیای‌مرکزی را به مکان‌های مقدس می‌رسانند همه از کرمانشاه می‌گذرند. بعضی افراد تعداد زائران را حدود شصت هزار نفر تخمین می‌زنند. بیشتر آنها از قفقاز (۱۵۰۰۰نفر) و آذربایجان می‌آیند» (همان، ۳۴۰). رونق تجاری مذکور و قرار گرفتن در مسیر کاروان‌های زیارتی تغییری در سازمان فضایی شهر کهن ایجاد نکرد زیرا عمده درآمد گمرک و زائرین به حکام محلی و دولت مرکزی می‌رسید. هیچ گروه اجتماعی جدیدی در قبال رونق تجاری مذکور رشد نکرد. فقط تجار بازار سنتی کار خود را بسط و توسعه دادند. همچنین هیچ مکانِ جدیدی غیر از بازار و کاروانسرا ساخته نشد. به همین خاطر شهر کهن سال‌های سال به یک شکل بود و تغییر چندانی پیدا نمی‌کرد.

مازاد اقتصادی از طریق تمایزات طبقاتی در فضای اجتماعی نمود می‌یابد. به این معنا که قشرهای برخوردار از منابع مادی، مکان‌های بهتری را از آن خود می‌کنند و فقرا به مکان‌های نامناسب‌تری رانده می‌شوند. این پدیده در کاشان قدیم رخ داده بود و شهر به «دو ناحیه اعیان‌نشین و فقیرنشین تقسیم شده بود» (حائری، ۱۳۷۷: ۱۷۲)؛ اما در کرمانشاه چنین پدیده‌ای اتفاق نیفتاد و ثروتمندان و فقرا در کنار هم زندگی می‌کردند (بنگرید به کلارک و کلارک، ۱۹۶۹)؛ به عبارت دیگر تمایزات اجتماعی این شهر (که مبنای فضای اجتماعی هستند) متاثر از بازار آن و مازاد اقتصادی نبودند و بیشتر مبتنی بر روابط و ساختار خویشاوندی عمل می‌کردند.

بنابراین اگر شیوه تولید کهن ایالت کرمانشاه در قرن ۱۹ تاثیری بر جابه‌جایی جمعیت و پیرو آن تغییرات فضایی نداشت پس فضای اجتماعی این شهر تحت تاثیر چه عواملی بود؟ به نظر می‌رسد آموزه‌های دینی و تمایز قومی فضای اجتماعی این شهر را ایجاد کرده‌اند. سه‌گانه دیالکتیکی لوفبور به خوبی می‌تواند جایگاه این عوامل و تعامل آنها در شکل‌گیری فضای اجتماعی را روشن سازد.

بازنمایی فضایی

بازنمایی فضا به شکل ساخت‌وساز و از طریق معماری و شهرسازی بروز می‌کند و نقش مهمی در تولید فضای اجتماعی دارد؛ بنابراین باید از خود بپرسیم که بازنمایی فضایی شهر قدیمی کرمانشاه چگونه است؟ قطعا در این دوره نظم عقلانی مبتنی بر طرح فن‌سالاران و برنامه‌ریزان شهری وجود نداشته است. نقشه، طرح، مفاهیم و دانش مدون (همچون طرح جامع و یا طرح تفصیلی) در مورد ساخت‌وساز در کرمانشاه موجود نیست که بیانگر بازنمایی فضا در این دوره باشد. همچنین بنا یا عمارتی قابل توجه با طراحی پیچیده‌ در این شهر وجود نداشته است. جکسن که در این دوره از کرمانشاه دیدن کرده است گزارش می‌دهد: «از معماری، شهر بنایی که جالب توجه سیاحان باشد ندارد. اغلب ساختمان‌های آن از زمان‌های نسبتا اخیر است. چندین میدان و بنای عمومی در شهر هست که اهمیت چندانی ندارد» (جکسن، ۱۳۵۲: ۲۶۸). این بدان معنی نیست که بازنمایی فضایی در هیچ کدام از شهرهای اسلامی قدیمی در شکل‌گیری فضای شهری نقش نداشته‌اند. به نظر می‌رسد اصفهان در این زمینه نمونه خوبی از شهرهای اسلامی باشد که بازنمایی فضایی مدونی در مورد آن وجود دارد (بنگرید به حبیبی، ۱۳۸۷). وضعیت دیگر تمدن‌های باستانی متفاوت است. لوفبور معتقد است که بازنمایی فضا در جوامعی نظیر جامعه چاوین در پرو وجود داشته است. نقشه‌های معابد و کاخ‌ها گویای بازنمایی فضایی این جامعه است. همچنین آگورای[۲۸] یونان باستان دارای نقشه‌ها، مفاهیم و اندیشه‌های مرتبط با ساخت‌وساز بوده است. آنها «آگورایشان را بر اساس یک طرح مربع شکل که دارای سرسراهای بسیار وسیع بود می‌ساختند» (ویتریویوس، ۱۹۹۹: ۶۴).

نبود سند معتبر و مدونی در موردِ بازنمایی فضا در شهر کهن کرمانشاه بدان معنی نیست که این بعد از سه‌گانه لوفبور در تولید فضای شهر کهن تاثیرگذار نبوده است. بازنمایی‌های فضایی این شهر متاثر از جهان‌شناسی اسلامی است که خود را هم در مقیاس کلان (شهرسازی) و هم در مقیاس خرد (بنای مساجد و تکایا) نشان داده است. در جهان‌شناسی اسلامی عالم سلسله مراتبی است و از عناصر متعددی نظیر زمین، عالم زیرین، عالم برین، آسمان و سقف گنبدی آن (با ستارگان ثابت و سیارگان متحرک) تشکیل شده است که در راس آن پروردگار عالم قرار دارد که تمام کائنات، هستی خود را از او می‌گیرند و مرکز ثقل جهان است. مصداق بیرونی این کیهان‌شناسی، شهری است که دارای مرکز است. مرکزی که در آن ابژه‌ها، ابنیه‌های تاریخی و نهادهای حساس و بااهمیت نظیر ارگ حکومتی (مرکز اداری و حکومت شهر)، مساجد و بازار (مرکز اصناف) قرار دارند و بسیاری از مراسم آیینی (مناسک دینی و یادمان‌های تاریخی و سیاسی) در آنجا برگزار می‌شود.

ارگ حکومتی

ارگ حکومتی کرمانشاه محل زندگی والی بود که از طرف حکومت مرکزی تعیین می‌شد. ارگ حکومتی تقریبا محله جداگانه‌ای را تشکیل می‌داد که توپخانه نام داشت (بنگرید به نقشه ۱). میدان مشق (سربازخانه) و زرادخانه همراه با خانه اشراف‌زادگان در کنار ارگ قرار داشتند. ارگ حکومتی دارالخلافه ناصری شهر تهران توسط دیوار و خندق از بقیه محله‌ها جدا شده بود اما در کرمانشاه چنین دیوارکشی غیرقابل نفوذی وجود نداشت.

فتحعلی شاه قاجار پسر ارشد خود محمدعلی میرزای دولتشاه را به‌عنوان والی کرمانشاه انتخاب کرد. او مردم را متحد ساخت و دو افسر فرانسوی به‌نام‌های کور و دوو را برای نظم دادن به نیروهای نظامی به کار گرفت. باکینگهام، پژوهشگر کمپانی هند شرقی پس از بازدیدی که در سال ۱۸۱۶ از شهر کرمانشاه داشت، می‌نویسد:

«کمتر از نیم قرن پیش کرمانشاه دهکده‌ای بزرگ بود که ساکنان آن را کشاورزان و دامداران تشکیل می‌دادند، یک قصبه مرزی در مقابل پاشای بغداد. این شهر از هنگامی‌که محمدعلی میرزا به حکومت آنجا تعیین شد و مستقر گردید رو به آبادی و توسعه نهاده است. طبق گزارش روسو (کنسول فرانسه در بغداد) جمعیت کرمانشاه در سال ۱۸۰۷ در حدود ۱۶ هزار تا ۱۸هزار نفر بوده است. امروز (۱۶ سپتامبر ۱۸۱۶) به ۳۰ هزارنفر رسیده است و همه روزه امور ساختمانی و عمرانی آن روبه افزایش است. من جمعیت این شهر را نصف بغداد تخمین می‌زنم. حاکم کرمانشاه از قدرتمندترین فرمانروایان ایران است که بر منطقه پهناوری حکومت می‌کند» (به نقل از سرخابی، ۱۳۸۸: ۱۶۹).

بعد از مرگ این والی چندین حاکم نالایق بر سر کار آمدند و مشکلات عمده‌ای برای شهر به وجود آمد. سیل و طاعون کرمانشاه را نابود ساخت. اوژن فلاندن[۳۱] در سفرنامه خود می‌نویسد «اکنون (۱۲۵۸ـ ۱۲۵۶) کرمانشاه ویران و تجارتش کم و آن ‌هم وابسته به رفت‌وآمد زُوار کربلا است. از این شهر کاروان‌های عظیم با بارهای گرانبها به ویژه صندوق‌های درازی که حاوی نعش مردگان است که به کربلا حمل می‌شود، عبور می‌نمایند» (فلاندن، ۱۳۵۶: ۱۹۶). دوره ناصری پسر دولتشاه به‌نام امام قلی میرزای عمادالدوله، حاکم و والی این شهر شد و کرمانشاه در سایه تجارت با بغداد دوباره رونق اقتصادی پیدا کرد. «استخوان‌بندی اولیه و شاکله شهری شهر کرمانشاه که توسط دولتشاه بنیان نهاده شده بود به وسیله عمادالدوله در روند مترقی و در جهت توسعه درونی و بیرونی شهر پیگیری گردید» (کشاورز، ۱۳۸۲: ۵۵). تعمیر و توسعه بازار، تاسیس کاروانسرا، احداث عمارت عمادالدوله در کرانه چپ رودخانه قره سو و عمارت مسعودیه در محل سرچشمه طاق‌بستان از اقدامات عمادالدوله است. با انقلاب مشروطه و غارت‌های پی‌درپی ایلات توسط طرفداران مشروطه و استبداد اوضاع این شهر بار دیگر رو به وخامت نهاد.

شهر کهن کرمانشاه مکان قدرت سیاسی بود و افراد نقشی در امور سیاسی نداشتند؛ اما شهر یک واحد سیاسی خودکفا و خودفرمان نبود بلکه بخشی از سازمان مدیریتی طبقه حاکم محسوب می‌شد. والی که در ارگ حکومتی مستقر بود از طریق کدخدا بر شهر نظارت و از طریق حاکم شهر بر امر قضاوت دخالت می‌کرد. همچنین از طریق محتسب نظم عمومی را سازماندهی می‌کرد. «رابطه حکومت با مردم زیر سلطه رابطه‌ای نزدیک به نظر می‌رسید؛ زیرا احتمال داشت که کارگزاران از بین اهالی شهر انتخاب شوند و نهادهای رسمی واسطه بین کدخدایان و حاکم وجود نداشتند» (کاستللو، ۱۳۷۷: ۳۷).

بازار و اصناف

بازار کرمانشاه از رونق خاصی برخوردار بوده است؛ زیرا کرمانشاهِ دوره قاجار به گره تجاری میان ایران و کشور عثمانی تبدیل شده بود. بازار مذکور که در دوره زندیه از کنار محله فیض‌آباد توسعه یافت در ازمنه قدیم تریکه بازار نام داشته است. بازار بعدها در دوره قاجار چنان گسترش پیدا کرد که از دروازه پل سید جمعه آغاز و به دروازه چغاسرخ ختم می‌شد. قرارگیری گمرک غرب در کرمانشاه در دوره قاجاریه نقش موثری در این گسترش داشت. عناصر و فضای بازار کرمانشاه به قرار زیر بوده‌اند: بازار بزازها، بازار صندوق‌سازها، بازار بنکدارها، بازار آهنگرها، بازار زرگرها، بازار حوری‌آباد، بازار کلوچه‌پزها، بازار حلبی‌سازها، بازار صحاف‌ها، بازار مسگرها، بازار سراج‌ها، بازار ترک، بازار کلیمی‌ها، بازار چال حسن خان و بازار توپخانه. مضاف بر بازارهای فوق، وجود ۴۰ کاروانسرای عمده، تیمچه‌ها، مساجد، قهوه‌خانه‌ها، دالان‌های متعدد، چهار سوق‌ها، قیصریه، میادین و گذرها قابل ذکر است.

بخشی از یک مقاله