بیماری تاجر و عامی

علیرضا مجیدی: بیماری وبا را «مرض موت» یا «مرگامرگی» نامیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. وبا از خصوصیات سرزمین‌های عقب‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتاده و از عوامل عقب‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماندگی است. از جهتی زاده فقر است و از جهتی موجد فقر، قحطی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد و به دنبال قحطی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید. معمولا دامنگیر مردمی است که از وسایل مقدماتی بهداشت و تامین اجتماعی برخوردار نیستند. از نظر اقتصادی، وبا عاملی است عمده در کاهش میزان جمعیت فعال و کاهش میزان تولید. از نظر سیاسی تاثیر آن در تغییر مسیر تاریخ انکارناپذیر است. ویلیام مکنیل در کتابی که چند دهه پیش تحت عنوان «وباها و مردم» منتشر کرد، می‌نویسد:

«تاریخ سیاسی هر مملکت، پیروزی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و شکست‌‌‌‌‌‌‌‌‌هایش با سطح زندگی و تندرستی مردمان آن مملکت تناسب مستقیم دارد و مورخین از درک این رابطه غافل مانده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. این گفته درباره جامعه گذشته ایران صدق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. وبا از امراض بومی ایران بود تقریبا همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ساله در سال یک بار شیوع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌یافت و رشته زندگی و فعالیت اجتماعی را تا اندازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای فلج می‌‌‌‌‌‌‌‌‌ساخت.»

بیماری وبا که در انگلیسی cholera خوانده می‌شود از واژه یونانی kholera به معنی صفرا مشتق شده است. گمان می‌رود که منشأ باستانی این بیماری از هند و دلتاهای رود گنگ باشد. شرایط بهداشتی بد در آنجا و استفاده از آب استخرهای آلوده‌ای که آب در آنها ساکن بود، باعث شد که از عهد باستان، موارد این بیماری در هند رایج شود.

این بیماری نخست از طریق راه‌های تجاری خشکی و دریایی در سال ۱۸۱۷ به روسیه رسید. سپس از روسیه به موازات پیشرفت‌های فناوری در این کشور و مبادلات تجاری، به اروپا و سپس آمریکای شمالی رسید.

در یک فاصله زمانی ۱۵۰ ساله می‌توانیم همه‌گیری یا اپیدمی عمده این بیماری را ذکر کنیم:

- همه‌گیری اول در قسمت بنگال هند بین سال‌های ۱۸۱۷ تا ۱۸۲۴ رخ داد. بیماری از هند به جنوب شرقی آسیا و سپس چین و ژاپن و خاورمیانه و جنوب روسیه رسید.

- همه‌گیری دوم بین سال‌های ۱۸۲۷ تا ۱۸۳۵ رخ داد و عمدتا آمریکا و اروپا را متاثر کرد. دلیل آن هم پیشرفت‌های فناوری و میزان زیاد مبادلات تجاری و مهاجرت‌های گسترده‌ای بود که رخ می‌داد.

- همه‌گیری سوم بین سال‌های ۱۸۳۹ تا ۱۸۵۶ بود و به شمال آفریقا و جنوب آمریکا هم رسید و به خصوص در برزیل غوغا کرد.

-همه‌گیری چهارم بین سال‌های ۱۸۳۶ تا ۱۸۷۵ رخ داد و منطقه زیر صحرای بزرگ آفریقا را گرفتار کرد.

- همه‌گیری‌های پنجم و ششم به ترتیب بین سال‌های ۱۸۸۱ تا ۱۸۹۶ و ۱۸۹۹ تا ۱۹۲۳ رخ دادند. این دو آمار مرگ و میر کمتری داشتند، چون در این زمان باکتری وبا کشف شده و راه پیشگیری از آن مشخص شده بود.

اما متاسفانه در مصر، ایران، هند و فیلیپین وبا در همین زمان به طرز گسترده‌ای شایع شد و افراد زیادی به‌خاطر ابتلا به آن درگذشتند.

- آخرین همه‌گیری در سال ۱۹۶۱ در اندونزی گزارش شد و به‌خاطر ظهور گونه جدیدی بود که همان El Tor است. این گونه هنوز هم در کشورهای در حال توسعه شیوع می‌یابد.

از قرن نوزدهم به بعد، بیماری وبا باعث مرگ ده‌ها میلیون نفر شده است. در روسیه به تنهایی بین سال‌های ۱۸۴۷ تا ۱۸۵۱، بیش از یک میلیون نفر به‌خاطر ابتلا به آن مردند. طی همه‌گیری دوم ۱۵۰ هزار آمریکایی کشته شدند. بین سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۲۰، ۸ میلیون هندی به‌خاطر وبا درگذشتند.

در سال ۱۸۵۴ تحولی رخ داد، در این زمان فردی به نام جان اسنو متوجه اهمیت آب‌های آلوده در ابتلا به بیماری وبا شد. او پزشکی بود که کارهای زیادی در زمینه بیهوشی و بهداشت انجام داد. او را پدر دانش اپیدمیولوژی مدرن می‌دانند.

آن زمان هنوز عامل بیماری و راه انتقال آن به درستی شناخته نشده بود، فقط تئوری‌هایی در مورد انتقال آلودگی از طریق «هوای بد و آلوده» وجود داشت.

اما جان اسنو آنقدر زیرک بود که با ثبت موارد بیماری روی نقشه متوجه شیوه انتقال بیماری شود. او موارد جدید بیماری را به صورت نقطه‌هایی روی نقشه شهر لندن ثبت کرد و متوجه شد که یک تلمبه آب عمومی در خیابان «برودویک»، عامل بیماری را منتقل می‌کند.

جالب است بدانید که هنوز به نشان قدردانی از این پزشک و کار بزرگی که کرد، این تلمبه آب در خیابان برودویک حفظ شده است!

رابرت کخ-پزشک آلمانی- برای اولین بار در سال ۱۸۸۳ میلادی باکتری وبا را جداسازی و شناسایی کرد. این باکتری، سی سال پیش از آن، به دست کالبدشناس ایتالیایی فیلیپ پاسینی جدا و شناسایی شده بود ولی نتایج کارهای وی ناشناخته بود.

در زمانی که هنوز عامل بیماری و شیوه پیشگیری و درمان بیماری مشخص نبود، کشتی‌هایی که در آنها یکی از سرنشینان مبتلا به بیماری بود، پرچم قرنطینه که زرد رنگ بود روی عرشه خود برمی‌افراشتند. هیچ یک از سرنشینان نمی‌توانست تا زمان به سر آمدن قرنطینه که معمولا بین ۳۰ تا ۴۰ روز بود، وارد خشکی شود.

گسترش وبای بزرگ ۱۲۳۶ در ایران بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌سابقه بود. در خلیج فارس روزی ۱۵۰۰ نفر را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشت و چون به ناچار اجساد را به دریا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌ریختند، بیماری گسترش می‌یافت. طوری که بعد از رسیدن به شیراز، در عرض تنها ۴ هفته، دوسوم شهروندان آن، مردند. سیاحی انگلیسی این بیماری را بیماری دانسته است که همه را مبتلا کرده؛ از تاجر تا مردم عادی و عامی.

این وبا از شیراز به مرکز ایران رسید، در سراسر مملکت «از صدهزار تن افزون بکشت.»

- در ۱۲۵۰ باز وبا آمد. به همین سال طاعون هم به کردستان زد.

- در ۱۲۵۲ وبای سختی در سراسر ایران شایع شد.

- در ۱۲۶۹ وبا دوباره در تهران عود کرد. لیکن نسبت به سال‌‌‌‌‌‌‌‌‌های قبل چندان شدتی نداشت. در روزهای اول، روزانه ۶۰ الی ۷۰ نفر تلف شدند. در شعبان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماه به روزی ۱۳۰ نفر رسید. همان‌‌‌‌‌‌‌‌‌گاه نوشتند: «چون‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که ۴۶ روز است این ناخوشی در تهران است، باید موافق قاعده ایام سابق در این روزها ان‌شاءالله تمام بشود. در این ولایت هر وقت بروز کرده است، بیشتر از ۵۰ روز یا ۲ ماه طول نکشیده است.» اما در رمضان هنوز روزانه ۱۵ الی ۱۶ نفر را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشت. آخر رمضان به روزی ۳۰ نفر رسید. مردم تهران به قم پناه بردند. در این شهر خانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای که از زوار خالی باشد، باقی نماند و از شدت جمعیت، روی قبرستان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها چادر زدند و بدین طریق تهرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها ناخوشی را با خود به قم و کاشان بردند. در ماه صفر از همین وبا در تبریز روزی ۵۰ تا ۶۰ نفر مردند. برف و باران آمد و ناخوشی تخفیف یافت.

- در ۱۲۷۳ وبای سخت دیگری به همه ولایات ایران افتاد. کنت‌‌‌‌‌‌‌‌‌دوگوبینو که در این سال در تهران به سر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌برد، نوشت: «هر کس دو پا داشت و می‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانست فرار نماید برای حفظ جان خود از پایتخت گریخت. مردم چنان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌مردند که گویی برگ از درخت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌ریزد، من تصور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم که بیش از یک سوم سکنه شهر تهران در اثر وبا مردند.» از تهران هم نوشتند: «در شهر ما و شمیران به جز خبر ناخوشی وحشت خبری نیست… از صفحه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کن تا ساحت سوهانک زیادتر از بیست‌‌‌‌‌‌‌‌‌سی‌‌‌‌‌‌‌‌‌هزار نعش آورده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند.» حاکم بروجرد گزارش داد: «از قراری که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌نویسند و مذکور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، این ناخوشی در همه بلاد ایران بروز یافته.» بعد از تهران، در خراسان و قم و کاشان شدت کرد. یزد را هم گرفت و در فارس و قشلاقات فارس قریب ۲۰هزار نفر را کشت. وضع تبریز چنان بود که اگر جنگ هم شده بود این‌‌‌‌‌‌‌‌‌گونه ویرانی نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد.»

- در ۱۲۸۴ وبای شدید دیگری همه شهرهای ایران را گرفت. در همان سال طبق برآورد دکتر طولوزان حدود یکصدهزار نفر به‌خاطر ابتلا به وبا درگذشتند.

- در ۱۲۸۷ وبا همراه قحطی آمد و روزی ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر می‌مردند. از فارس گزارش رسید: «بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌آذوقگی و قحطی در ولایات و بلوکات، حاصل شده و از کشتن و کشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدن یکدیگر به جهت تحصیل روزی باک ندارند.»

- در ۱۲۸۸ هنوز قحطی ادامه داشت؛ وبا هم مزید بر علت شد. در تهران به گواهی امین‌‌‌‌‌‌‌‌‌الضرب روزی ۲۰۰ تا ۴۰۰ نفر در کوچه و بازار و محله‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها مردند. تنها تهران نبود؛ در همه ولایات، ناخوشی مشهود و کسادی و بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌رونقی و بی‌‌‌‌‌‌‌‌‌پولی افتاد. تبریز کن‌‌‌‌‌‌‌‌‌فیکون شد. هم ناخوشی بود، هم قحطی و هم سیل و هم قطاع‌‌‌‌‌‌‌‌‌الطریق که راه عبور و مرور را مسدود کرد. در همه ولایات قحطی و گرانی نفس مردم را قطع کرد… و از پای درآورد. از خراسان گزارش رسید چه خراسانی… آدم را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشند، گوشت او را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورند، دیگر چه رسد به اسب و الاغ. هر روز در مشهد آدم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرند که سگ کشته و گوشت او را آورده و فروخته است. عجب این‌‌‌‌‌‌‌‌‌که سگ و گربه و موش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورند و باز روزانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر وبا. به گفته امین‌‌‌‌‌‌‌‌‌الضرب روزی ۴۰۰ تا ۵۰۰نفر از بین می‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفتند. در این سال در قوچان ۱۲هزار نفر از دست رفتند.

- در ۱۲۹۴ از نو وبای سختی در گیلان پدیدار گشت و ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر را تلف کرد.

- در ۱۳۰۷ باز وبا از کرمانشاهان آمد. اعتمادالسلطنه به طعنه نوشت: «رنگ شاه پریده، دماغ کشیده و صدا گرفته. معلوم شد اسهال که در این چند روزه بود، شدت کرده… چون در کرمانشاهان وبا هست. شاه وحشت کردند که خدای ناکرده وبایی شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند.»

آخرین وبایی که مطالعه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم وبای بسیار سختی بود که در ذیحجه ۱۳۰۹ از بادکوبه آغاز گشت و روسیه را گرفت. شدت آن به اندازه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای بود که به مبالغه نوشتند: «از شهرهای روسیه دیگر چیزی باقی نگذاشت.» به اندک زمانی از حاجی ترخان به رشت رسید. در تابستان ۱۳۰۹ بود وبا به سمنان و دامغان زد و در اوایل محرم ۱۳۱۰ در تهران شیوع یافت.

همگان گواهی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند که این وبا چیز دیگری بود. بیست‌‌‌‌‌‌‌‌‌سالی بود که چنین کشتاری را مردم فراموش کرده بودند. دکتر طولوزان هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفت: «در مدت سی سال که من در ایران بودم، این سخت‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین و گسترده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین وبایی بود که شاهدش بودم. و کسی امید یک ساعت زنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماندن نداشت.» امین‌‌‌‌‌‌‌‌‌الضرب هراسناک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفت اگر کسی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌مرد، هیچ‌‌‌‌‌‌‌‌‌کس نبود او را بردارد، روی لنگه در بگذارد، ببرد یک جایی به‌خاک بسپارد.

وبای ۱۳۱۰ تهران ابتدا در محله سرچشمه بروز کرد بعد در پامنار و سرتخت و خیابان ناصریه… و تا حضرت عبدالعظیم تعدی نمود. هنوز به دهم محرم نرسیده، به قولی روزی ۲۰۰ نفر و به قولی روزی ۲۵۰ نفر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کشت. از نیمه دوم محرم تا اوایل صفر بیماری بر شدت خود افزود و به گفته برخی روزی ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌مردند. اعتمادالسلطنه می‌گوید: «بین ۲۰ تا ۲۱ محرم یعنی در دو روز، ۱۶۰۰ نفر تلف شدند.» تجار نوشتند: «روزی هزار نفر از میان رفتند.» برخی ۱۲۰۰ نفر را هم در اوایل صفر ثبت کرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. دکتر فوریه که در آن روزها در تهران بود گواهی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد که وبای تهران روزی نزدیک به ۸۰۰ نفر را کشته و این مقدار تلفات اگر در نظر داشته باشیم که جمعیت تهران در تابستان نصف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، بسیار زیاد است.

مردگان را یا در گاری ریختند و به گودال‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و خندق شهر انداختند یا به گورستان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها بردند. مشیرالاطبا شاهد بود که در قبرستان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها چنان مرده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌چیدند که گویا پارچه سفیدی روی گورستان کشیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و چون برخی را قبل از مرگ کامل و در حال اغما حمل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند، به گفته همو بعضی مرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها وقت شستن یا کفن‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردن یا به قبر گذاشتن بلند شده و زنده گشتند. آنان هم که هنوز نمرده بودند، حیران و سرگردان برجای بودند و از بشره همه معلوم بود در میان بلا گرفتارند.

- سال ۱۳۴۴ هجری خورشیدی همه‌گیری (اپیدمی) وبا در ایران رخ داد و ایران منطقه آندمیک وبا شد اولین سروتایپ شناسایی شده در ایران سروتایپ اوگاوا بود.

- سروتایپ اینهابا اوایل سال۵۰ خورشیدی در ایران دیده شد و سپس به‌طور متناوب تا سال ۱۳۵۶ خورشیدی اینهابا و اوگاوا در ایران دیده می‌شد. پس از سال ۱۳۵۶ تقریبا تمام موارد در ایران اوگاوا بود.

- در ایران از سال ۷۹ تا ۸۴ خورشیدی سالانه نزدیک به ۱۰۰مورد بیماری وبا گزارش شده ‌است. (در اپیدمی ۱۳۷۷ حدود ۱۱ هزار مورد وبا در ایران گزارش شد که تقریبا در تمام موارد میکروب از نوع التور سروتایپ اوگاوا بوده‌است)

منبع: مجله تاریخ-نشریه گروه آموزشی تاریخ‌ - دانشگاه ادبیات و علوم‌انسانی دانشگاه تهران