پیامدهای مداخله انگلیسیها در امور اقتصادی ایران طی جنگ جهانی دوم
اختلال در تامین نیازمندیهای مردم
سجاد راعی گلوجه دانشجوی دوره دکترای تخصصی تاریخ ایران بعد از اسلام، دانشگاه تهران یکی از زیانبارترین و فوریترین پیامدهای اشغال ایران به دست متفقین، گرانی و کمبود خواربار و ایجاد اختلال در تامین نیازمندیها و ارزاق عمومی مردم، بهویژه غله و نان و صعود سرسامآور بهای کالاهای مصرفی بود (آبادیان، ۱۳۹۰: ۱-۲۰؛ پرتویمقدم، ۱۳۸۴: ۳۱-۶۷). مصداقهای عمده اقدامهای مداخلهگرایانه نیروهای متفقین، بهویژه انگلیسیها، در زمینه تامین خواربار و نیازمندیهای اساسی مردم را میتوان به شرح زیر برشمرد: ۱- محصولات کشاورزی و دامی: در این مقطع تاریخی، کشاورزی ستون فقرات اقتصاد ایران بود که حدود ۷۵ درصد نیروی کار و ۵۰ درصد تولید ناخالص داخلی را تامین میکرد.
سجاد راعی گلوجه دانشجوی دوره دکترای تخصصی تاریخ ایران بعد از اسلام، دانشگاه تهران یکی از زیانبارترین و فوریترین پیامدهای اشغال ایران به دست متفقین، گرانی و کمبود خواربار و ایجاد اختلال در تامین نیازمندیها و ارزاق عمومی مردم، بهویژه غله و نان و صعود سرسامآور بهای کالاهای مصرفی بود (آبادیان، ۱۳۹۰: ۱-۲۰؛ پرتویمقدم، ۱۳۸۴: ۳۱-۶۷). مصداقهای عمده اقدامهای مداخلهگرایانه نیروهای متفقین، بهویژه انگلیسیها، در زمینه تامین خواربار و نیازمندیهای اساسی مردم را میتوان به شرح زیر برشمرد: ۱- محصولات کشاورزی و دامی: در این مقطع تاریخی، کشاورزی ستون فقرات اقتصاد ایران بود که حدود ۷۵ درصد نیروی کار و ۵۰ درصد تولید ناخالص داخلی را تامین میکرد. در نتیجه اشغال، تولید گندم و جو به میزان ۲۵ درصد، پنبه ۳۹ درصد، برنج ۱۰درصد،گوشت گاو ۹ درصد، توتون و تنباکو ۷ درصد و میوه بین ۲۵ تا ۳۰ درصد کاهش یافت. همچنین بهدلیل ماهیگیری بیش از حد نیروهای اشغالگر روس در دریای خزر، به تدریج از میزان صید ماهی کاسته شد. کاهش تولیدات زراعی و دامی به همراه تقاضاهای فزاینده و خارج از توان اقتصادی داخلی ایران به قحطی منتهی شد (فوران، ۱۳۷۷: ۳۹۵).
یکی از بخشهای اقتصادی که رابطه تنگاتنگی با اقتصاد کشاورزی داشت غله بود. بحران غله و کمبود تولیدات کشاورزی در این مقطع علل گوناگونی داشت که اغلب از عملکرد استعماری متفقین نشأت میگرفت. ایران به لحاظ جغرافیایی و اقلیمی، همواره مزیت وجود چهار فصل و اقلیمهای متفاوت در یک زمان را داشته است. وقوع قحطی و کمبود غله، به ویژه در تاریخ معاصر که ارتباطات و حمل و نقل رو به توسعه بوده، به ندرت در یک تاریخ در کل کشور رخ داده است. بنابراین، در صورت کمیابی یا قحطی در یک منطقه، امکان تامین مقدار مورد نیاز از مناطق دیگر و حتی خارج از کشور وجود دارد. در زمان اشغال ایران نیز میتوانست چنین شودکه به دلایل زیر این امر ممکن نشد:
- تصرف بخش اعظم ناوگان حمل و نقل ایران به دست متفقین و اختلال در توزیع
- افزوده شدن نیروهای متفقین مستقر در ایران و لهستانیهای انتقال یافته به دست انگلیسیها به ایران، به آمار استفادهکنندگان از غله و سایر محصولات کشاورزی
- ممانعت متفقین از انتقال محصولات کشاورزی، به ویژه غله، از منطقهای به منطقه دیگر و رسیدن قیمت نان به پانزده برابر قیمت قبل از اشغال (فوران، ۱۳۷۷: ۹۰- ۹۱ و ۳۹۸)
- انتقال بخشی از نیروی کار کشاورزی از روستاها برای عملیات راهسازی متفقین
- آسیب دیدن زمینهای کشاورزی در نتیجه اشغال
- ناامنی و تصرف بخشی از مزارع کشاورزی به دست متفقین (مکی، ۱۳۷۰: ۸/۲۷۰)
۲- اقدام مستقیم و بلاواسطه انگلیسیها برای خرید کالاها و احشام به منظور استفاده نیروهای اشغالگر یا صدور آن بدون مجوز لازم (درباره سوم شهریور و نقش ایران در جنگ جهانی دوم، ۲۵۳۶: ۲۱۸؛ ایران در اشغال متفقین، اسناد و مدارک ۲۱-۱۳۱۸، ۱۳۷۱: ۲۲۷- ۲۲۹)
۳- مداخله در امور غله و نان: گزارشهای مختلفی از مداخله مامورین انگلیسی در جنوب و غرب کشور در امور آرد و نان و غله وجود دارد. در گزارش وزیر دارایی به نخست وزیر در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۲۱ به مراجعه مستقیم سرهنگ فلیچر، مامور سیاسی و اطلاعاتی ارتش انگلیس به ادارات دولتی شاهآباد اشاره شده است. در سند دیگری به تاریخ ۸ شهریور ۱۳۲۱، نخست وزیر به وزارت امور خارجه اعلام میکند که «مامورین انگلیسی در کار نان شهر کرمانشاه مداخله مستقیم کرده و امور خبازخانه را در دست گرفتهاند. لازم است از مداخله مستقیم آنها جلوگیری و ترک مداخلات آنها را در کارهای داخلی جدا درخواست نمایید.» گزارشهایی نیز از مداخله مستقیم ماموران انگلیسی در امور نان و غله کرند و سنندج وجود دارد. انگلیسیها همواره در مواجهه با بحران غله و نان سعی میکردند که تامین آن را به هر صورت ممکن بر عهده دولت ایران قرار دهند و حتی مقرراتی برای چگونگی تحقق آن به دولت ایران دیکته کردند (اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، ۱۳۸۹: ۲/۲۴۷ - ۲۵۶). نکته مهمتر این بود که انگلیسیها، به واسطه سفیرشان در ایران (بولارد)، قحطی و کمبود نان و خواربار را وسیله مناسبی برای فشار به دولت ایران قرار داده بودند و از این طریق از ایران امتیاز میگرفتند و برای تحمیل پارهای از شرایط از آن بهرهبرداری میکردند (مقدم مراغهای، ۱۳۸۶: ۹۶). حتی از گرفتاری اقتصادی مردم ایران همچون بستری برای مداخله سیاسی استفاده میکردند که نمونه بارز آن واقعه ۱۷ آذر ۱۳۲۱ بود؛ آنها برای فشار آوردن به قوام برای استعفا از نخستوزیری به بحران نان دامن زدند تا بتوانند با روی کار آوردن دولت مورد نظرشان، انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی را مطابق سیاست و نظر خود رقم بزنند (همان: ۷۹ - ۸۱).
انگلیسیها به عمد سعی میکردند تقصیر کاستیها را گردن دولت ایران بیندازند. وزارت امور خارجه در پاسخ به یکی از اظهارات نماینده دولت انگلیس که تقصیرها را به گردن مقامهای ایرانی انداخته بود، در تاریخ ۱۶ آبان ۱۳۲۱ تذکاریهای را به سفارت انگلیس در تهران ارسال کرد که در آن به موارد زیر اشاره شده بود:
- دولت و ماموران ایران در انجام وظیفه خود هیچ گونه قصوری نداشتهاند.
- کمی بارندگی باعث از بین رفتن بخشی از کشت دیم در غرب و جنوب شده است.
- به واسطه نبودن قوای نظامی دولت شاهنشاهی در مرز و عدم اجرای مقررات گمرکی در ورود و خروج کامیونهای متفقین، مقدار زیادی خواربار به طور غیر مجاز از کشور خارج شده و میشود.
- استفاده عده زیادی از قوای متفقین و لهستانی در ایران از خواربار کشور.
- حدود هفتاد هزار عمله که باید در دهات کار کنند، برای عملیات راهسازی متفقین مشغول کارند که در کشت در دهات تاثیر گذاشته است.
- بودن عدهای به اسم عمال متفقین و بعضی دلالها که اجناس و خواربار را به قیمت گزاف و برخلاف مقررات به عنوان قوای متفقین خریداری کرده، باعث ازدیاد قیمت اجناس و خواربار شدهاند.
- احساس مضیقه در امر خواربار، باعث احتکار یا لااقل تعلل در فروش به دولت شده است.
- کمبود گندم پارهای از نقاط که باید از جاهای دوردست تامین شود، به واسطه نبودن کامیون و لاستیک میسر نشده است و دولت انتظار دارد متفقینش با رساندن کامیون و لاستیک مساعدت نموده به عملیات باربری کشور کمک لازم بنمایند.
- به تحقیق پیوسته است که محصول امسال تکافوی مصرف کشور را نخواهد کرد. موفقیت دولت به جمعآوری آن مقدار از محصول هم که موجود است، به واسطه دخالت دلالها در خرید مستقیم خواربار در نقاط مختلف کشور و نبودن وسایل حمل و نقل دچار اشکال سخت میباشد (اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، ۱۳۸۹: ۲/۲۶۶ - ۲۶۷).در حالی که گزارشهای گوناگون از ناکافی بودن سهمیه تخصیص داده شده به ایران از سوی کمیته مرکزی تدارکات خاورمیانه وجود داشت، انگلیسیها اجازه تامین آذوقه مورد نیاز را از سایر کشورها نیز به استناد شرایط جنگ جهانی و مصالح متفقین نمیدادند (همان: ۲۷۴ - ۲۷۵).
۴- اخذ غله مازاد روستاییان و نپرداختن بهای واقعی آن؛ اخذ غله مازاد روستاییان سیاستی بود که دولت ایران برای تامین نیاز مناطق نیازمند به آن اجرا میکرد. این سیاست در اثر عملکرد منفی و مداخله انگلیسیها از روال خود خارج شد که مشکلات مهمی برای مردم ایجاد کرد. آنها با نرخ کمتر از بازار آزاد خرید میکردند، به نیازهای منطقه توجه نمیکردند، با مردم بدرفتاری میکردند و مطالبات آنها را به موقع پرداخت نمیکردند (طیرانی، ۱۳۷۲: ۲۰).
ایجاد اختلال در صنعت
بخش صنعت نیز از مداخله و آسیبهای متفقین دور نماند. اولین آسیب این بود که برنامهریزی صنعتی متوقف شد و صنعت از توسعه بازماند. در این دوره سهم صنعت از تولید ناخالص ملی از ۱۸۰ میلیارد ریال در سال ۱۳۲۰ به ۱۵۰ میلیارد ریال در سال ۱۳۲۵ کاهش یافت. بخش عمده صنعت به علت عدم تامین قطعات یدکی کارخانهها و راهاندازی صنایع جدید به طور جدی دچار مشکل و نقصان شد. بخشی از صنایع کارخانهای که به آلمان وابسته بود، آسیب بیشتری دید (فوران، ۱۳۷۷: ۳۹۵ - ۳۹۶). مصداقها و موارد مداخله انگلیسیها و ایجاد اختلال در صنعت را میتوان به شرح زیر برشمرد:
- تصرف برخی از کارخانهها و کارگاههای تولیدی و صنعتی
- تعطیلی یا کاهش تولید برخی کارخانهها و کارگاههای تولیدی
- اجاره و در اختیار گرفتن اجباری برخی کارخانهها
- جلوگیری از حمل و واردات قطعات فنی و یدکی کارخانهها و کارگاههای تولیدی خریداری شده از آلمان و سایر دول محور
قطع بیرویه و بدون مجوز درختان جنگلها
انگلیسیها برای رفع نیاز خود به چوب درختان جنگلها در زمینه سوخت و تراورس(ریل بند) راهآهن و غیره، با استناد به مفاد پیمان سه گانه، دولت ایران را به واگذاری تهیه چوب مورد نیاز از طریق مقاطعهکاران وادار کرد. در ظاهر برای این کار قراردادی منعقد میشد که میزان مجاز قطع چوب را در مناطق مورد توافق مشخص میکرد، ولی مقاطعهکاران به پشتگرمی حمایت مقامات انگلیسی، در عمل چندین برابر بیشتر از میزان توافق شده به بریدن چوب جنگلها اقدام میکردند؛ در حالی که در قراردادها تاکید شده بود که «درختها باید توسط ماموران وزارت کشاورزی در جنگلهایی که صلاحیت قطع دارد، انتخاب، قطع و حمل گردد» و «چوبهایی که بدون پروانه قطع یا حمل شود، به سود دولت بازداشت خواهد شد» (اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، ۱۳۹۱: ۲/۱۹۱) در مواردی نیز بیآنکه قرارداد و توافقنامهای وجود داشته باشد، ماموران ارتش انگلیسی برای تهیه زغال، تامین گرما و انرژی، به قطع درختان جنگلها در مسیر عبوری یا محل استقرار خود اقدام میکردند (همان: ۲/۱۸۴) در مواردی نیز رانندگان شرکت یو.کی.سی.سی به خارج کردن بدون مجوز چوب درختان جنگلی به مقصد عراق اقدام میکردند.
در حالی که براساس تصویبنامه هیاتوزیران به تاریخ ۸ فروردین ۱۳۲۱ حمل هر گونه چوب و میزان آن بدون مجوز وزارت کشاورزی ممنوع بوده است. انگلیسیها به جای تمکین به قوانین ایران و مفاد قراردادهای فیمابین، حتی مقامهای ایرانی را تهدید میکردند و آنها را به سوءنیت و اقدام تعمدی «بر ضد مصالح متفقین» و «اقدام ستون پنجمی» متهم میکردند (همان: ۲/۱۸۸-۱۹۲).
مداخله در امور مربوط به نفت و توزیع فرآوردههای نفتی
در اثر وقوع جنگ جهانی دوم صادرات نفت ایران، بهدلیل ناامنی بندرها و خطوط کشتیرانی، بسیار کاهش یافت و پس از اشغال ایران و قرار گرفتن ایران در جرگه متفقین، تهدیدها را از سوی دول محور بیشتر از گذشته کرد. از طرف دیگر، متفقین ایران را به جلوگیری از صدور نفت به دول محور مجبور کردند، اما در داخل ایران تولید و پالایش نفت را به چندین برابر رساندند تا نیازهای خود را تامین کنند. دیگر اقدام مداخلهگرانه متفقین، ایجاد محدودیت در پخش نفت و فرآوردههای نفتی موردنیاز مردم در داخل کشور بود (ایران در اشغال متفقین، اسناد و مدارک ۲۱-۱۳۱۸، ۲۸۵:۱۳۷۱ و ۳۵۲-۳۵۳).
پیامدهای مداخله انگلیسیها در امور اقتصادی ایران
با ذکر شمهای از ابعاد و مصداقهای مداخله انگلیسیها در امور اقتصادی ایران در طول جنگ جهانی دوم، میتوان نتیجه گرفت که پیامدهای اشغال ایران، ویرانگر و شامل همه ابعاد زندگی مردم و عرصه فعالیت دولت بود. بهطور خلاصه میتوان موارد زیر را برشمرد:
- کاهش شدید قدرت خرید ریال در برابر دلار و لیره استرلینگ در اثر انتشار پول بدون پشتوانه.
- فرسوده و بلااستفاده شدن تاسیسات و تجهیزات فنی مربوط به راهها، راهآهن، فرودگاهها، بندرهای تجاری و نظامی در اثر استفاده چندین برابر ظرفیت از آنها به دست نیروهای متفقین برای حملونقل کالا و مهمات نظامی به شوروی.
- کاهش شدید درآمدهای ایران از محل حملونقل، بهویژه از طریق راهآهن.
- کاهش درآمد بندرها و گمرکات کشور از محل حقوق و عوارض گمرکی و جابهجایی و انبارداری.
- گرانی و تورم.
- رواج قاچاق کالا، مواد غذایی و احشام.
- کاهش شدید خدمات رفاهی و بهداشتی به دلیل مشکلات مالی و بروز و شیوع بیماریهای واگیردار مثل تیفوس و ... و افزایش مرگ و میر.
- کاهش سطح زندگی.
- کاهش اقتدار دولت مرکزی به دلیل ناتوانی اقتصادی و کاهش شدید درآمدها.
- غارت منابع معدنی، بهویژه نفت.
- ورشکستگی بازرگانان ایرانی به دلیل مصادره و تصرف کالاهای آنها در گمرکات و بنادر و کاهش صادرات و واردات به دلیل ناامنی.
- آسیب جدی به بخش کشاورزی، بهعنوان مهمترین بخش اقتصادی کشور، به دلیل ناامنی و جابهجایی نیروی کار کشاورزی.
- تعطیلی یا اشغال کارخانهها و کارگاههای تولیدی.
منابع و مآخذ:
- آبادیان، حسین (۱۳۹۰) «غلات و زندگی اجتماعی مردم در جنگ جهانی دوم»، دوفصلنامه تحقیقات تاریخ اجتماعی، سال اول، ش۲.
- آرشیو مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه. سال ۱۳۲۱. کارتن ۱۵. پرونده ۳۳.
- اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم (۱۳۸۹). جلد دوم (سانسور و مداخله در امور پولی و مالیاتی). تهیه و تنظیم مرکز پژوهش و اسناد ریاستجمهوری. تهران: خانه کتاب.
- اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم (۱۳۸۹). جلد سوم (راهها، راهآهن و فرودگاهها، قطع درختان، نان و غله، مهاجران لهستانی در ایران). تهیه و تنظیم مرکز پژوهش و اسناد ریاستجمهوری. تهران: خانه کتاب.
- اسنادی از روابط ایران و انگلیس (۱۳۲۵-۱۳۲۰ش) (۱۳۸۲). به کوشش بهناز زرین کلک. تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران.
- ایران در اشغال متفقین، مجموعه اسناد و مدارک: ۱۳۲۱-۱۳۱۸ (۱۳۷۱). به کوشش صفاالدین تبرائیان. تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.
- پرتویمقدم، عباس (۱۳۸۴). «نقش و عملکرد متفقین در بحران غله ایران به هنگام جنگ جهانی دوم.» فصلنامه مطالعات تاریخ، سال سوم. ش ۱۰.
- درباره سوم شهریور و نقش ایران در جنگ جهانی دوم (۲۵۳۶). مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی.
- طیرانی، بهروز (۱۳۷۲). «جنگ جهانی دوم و واکنشهای مردمی در قبال آن ۱۳۲۴-۱۳۲۰». فصلنامه گنجینه اسناد، سال سوم. دفتر اول.
- فوران، جان (۱۳۷۷). مقاومت شکننده؛ تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی. ترجمه احمد تدین، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا.
- مقدم مراغهای، رحمتالله (۱۳۸۶). سالهای بحرانی نسل ما؛ خاطرات مهندس رحمتالله مقدم مراغهای. تهران: نشر علم.
- مکی، حسین (۱۳۷۰). تاریخ بیست ساله ایران. ج ۸، تهران: علمی و ایران.
ارسال نظر