جواهرساز ایران شناس
۱۵ دیماه برابر با پنجم ژانویه سالروز درگذشت یکی از سرشناسترین سفرنامهنویسان فرانسوی است؛ سیاحی که اصفهان را زیباترین شهر مشرقزمین میدانست و مجموعهای هشت جلدی از مهمترین منابع تاریخ و فرهنگ شرق و ایران را فراهم کرد. ژان شاردن جواهرساز، بازرگان و سیاح فرانسوی در نیمه دوم قرن هفدهم میلادی در خلال سالهای ۱۶۶۵ تا ۱۶۷۷ دو بار به ایران عصر صفوی سفر کرد و شرح مشاهدات خود را در سالهای آخر عمر که در انگلستان به سر میبرد در سال ۱۷۱۱ میلادی در هشت مجلد به چاپ رساند.
سفرنامه شاردن از همان ابتدا شهرت و محبوبیت بسیاری در میان اروپاییان پیدا کرد؛ هم در میان عامه کتابخوان که خواندن عجایب سرزمینهای دوردست و افسانهای مشرقزمین برایشان سرگرمی جالبی بود و هم در میان آنهایی که نسبت به ویژگیهای اقلیمی و اوضاع اقتصادی و روابط اجتماعی ممالک دیگر کنجکاوی بیشتری داشتند.
۱۵ دیماه برابر با پنجم ژانویه سالروز درگذشت یکی از سرشناسترین سفرنامهنویسان فرانسوی است؛ سیاحی که اصفهان را زیباترین شهر مشرقزمین میدانست و مجموعهای هشت جلدی از مهمترین منابع تاریخ و فرهنگ شرق و ایران را فراهم کرد. ژان شاردن جواهرساز، بازرگان و سیاح فرانسوی در نیمه دوم قرن هفدهم میلادی در خلال سالهای ۱۶۶۵ تا ۱۶۷۷ دو بار به ایران عصر صفوی سفر کرد و شرح مشاهدات خود را در سالهای آخر عمر که در انگلستان به سر میبرد در سال ۱۷۱۱ میلادی در هشت مجلد به چاپ رساند.
سفرنامه شاردن از همان ابتدا شهرت و محبوبیت بسیاری در میان اروپاییان پیدا کرد؛ هم در میان عامه کتابخوان که خواندن عجایب سرزمینهای دوردست و افسانهای مشرقزمین برایشان سرگرمی جالبی بود و هم در میان آنهایی که نسبت به ویژگیهای اقلیمی و اوضاع اقتصادی و روابط اجتماعی ممالک دیگر کنجکاوی بیشتری داشتند. مشاهدات و گزارشهای او توجه متفکران و نویسندگانی چون مونتسکیو، گیبون، ولتر و روسو را جلب کرد؛ برای مثال مونتسکیو در «نامههای ایرانی» به گزارشهای شاردن از ایران و هندوستان ارجاع داد. گیبون نیز شاردن را کنجکاوترین سیاح دنیای جدید میدانست.
شاردن برای دقت هرچه بیشتر کارش به یادگیری زبان فارسی، آشنایی با آداب و رسوم زندگی ایرانی پرداخت. او میکوشید گوشههایی از زندگی جامعه ایرانی روزگار صفوی را گزارش کند که البته این گزارشها بیشتر متوجه اصفهان است تا دیگر شهرهای ایران.
منابع اطلاعات شاردن درباره ایران قدیم آثار یونانیان و رومیان مانند آریان، کنت کورت، هرودت و استرابو بوده است. وی بسیاری از اطلاعات آنها را در متن سفرنامه خود گنجانده است. از سوی دیگر او از گزارشهای سفرنامهنویسان اروپایی پیش از خود مانند آنتونیو دوگووا، پدرو تیشییرا، پییترو دلاواله، ژان تونو، توماس هربرت و آدام اولئارئوس بهره برد. با وجود این معتقد بود اطلاعات این سفرنامهها ناقص هستند و درک درستی از جامعه ایرانی ارائه نمیدهند.
گزارشهای شاردن درباره راه و رسم زندگی مردم، آیین دربار، وضعیت اصناف، معماری و فضای درونی منازل، محوطهسازی باغها، درختکاری و گیاهشناسی از دقت خاصی برخوردار بود. شیفتگی شاردن به ایران تمام جنبههای زندگی شخصی و روحیات او را تحتتاثیر قرار داد. او نه تنها لباس ایرانیان را بر تن کرد، بلکه رفتارهای زندگی ایرانی را نیز تقلید کرد.
او افزون بر سفرنامه چند کتاب دیگر هم تالیف کرده است مانند «جغرافیای ایرانی»، «خلاصه تاریخ ایران»، «یادداشتهایی درباره خط مقدس» که اصل آن از بین رفته است و تنها اقوالی از آنها در آثار دیگر نقل شده است.
شاردن برای ترسیم تصاویر باستانی تختجمشید و ابنیه و عمارات عهد صفوی یک نفر نقاش هنرمند مخصوص از اروپا استخدام کرد و با خود به ایران آورد. شاردن ویژگیهای تاریخی، نژادی، اجتماعی و مذهبی ملل و مردمان امپراتوری بزرگ ایران را به دقت تشریح میکرد.
محمد عباسی، مترجم سفرنامه شاردن در اینباره مینویسد: «وی برای اولینبار آثار جاویدان تخت جمشید را به جهان متمدن جدید معرفی کرد و تصاویر زیبایی راجع به شهر باستانی تختجمشید معرفی و تدوین کرد.»
شاردن علاوهبر اصفهان از تبریز، قم، کاشان، شیراز و بندرعباس هم یاد میکند و اطلاعات گوناگونی را درباره هریک میآورد. مثلا اشاره میکند که «قم حدودا شامل ۱۵ هزار باب خانه است و هر چند از نظر تجاری دارای اهمیت زیادی نیست، ولی صادرکننده صابونهای مرغوب و ظروف سفالی و تیغه شمشیر است.» یا «کاشان با وجودی که با داشتن حدود ۶۵۰ هزار خانه و ۴۰ مسجد و سه مدرسه به مراتب از قم بزرگتر بود. تنها منبع آب آشامیدنی و مصرفی کاشان را یک قنات میداند.» از نظر شاردن بازارها و حمامها خوب ساخته شده بود و یک کاروانسرای خوب هم در آنجا وجود داشت. شاردن از پارچههای خوشبافت و صنعت نساجی کاشان نیز با تحسین یاد میکند.
اما در این میان اصفهان برای شاردن جذابیت زیادی داشت و او آنجا را زیباترین شهر مشرقزمین میدانست و آب و هوایش را به دلیل اعتدال از همه جای دنیا سالمتر میدانست. به گزارش شاردن، اصفهان در آن روزگاران ۱۶۲ مسجد، ۴۸ مدرسه، ۲۷۳ حمام، ۱۲ گورستان، و متجاوز از ۱۸۰۲ کاروانسرا داشت.
شاردن مینویسد: «در اطراف شهر حدود سه هزار برج کبوتر وجود داشت که از آنها برای جمعآوری کود برای تقویت محصولات صیفی مخصوصا خربزه و طالبی استفاده میشد. شاه حدود ۸۰۰ باز و قرقی نگهمیداشت که هر کدام هم دارای نگهبان مخصوص خود بود. اعیان و اشراف هم دارای پرندگان شکاری بودند. شکار شامل شیر و ببر و پلنگ بود. ماهی غالبا از بحر خزر بهصورت خشک و نمکسود به اصفهان و چند شهر دیگر برده میشد. ماهی خلیجفارس هم که لذیذترین ماهیهای جهان است به بازار میرسد.»
منبع: کتابخانه مجلس شورای اسلامی
ارسال نظر