سکه‌ها و ضرابخانه‌ها

فریماه فلاحی: تاریخ ایران عصر صفوی دارای ویژگی‌های منحصربه فردی است که این دوره را از سایر دوره‌های تاریخی متمایز می‌کند. به همین دلیل تحقیق و پژوهش‌های بسیاری از سوی محققان ایرانی و غیرایرانی پیرامون این برهه از تاریخ صورت گرفته و همچنان جای بررسی بسیار دارد. صفویان سلسله‌ای است که در سپیده‌دم قرن شانزدهم میلادی ایران را تحت سیطره خود درآورد. از این دوره غالبا با عنوان سرآغاز تاریخ جدید ایران یاد می‌شود، زیرا دولتی که آنها تشکیل دادند، نشانگر پیدایش دولت ملی ایران بود. آنها قسمت اعظم ایران را تحت لوای دستگاه سیاسی واحدی درآورده، شیوه زندگی خانه به دوشی قبیله‌ای را به جامعه یکجانشین مبدل ساختند که بیشتر درآمد آن از طریق کشاورزی و تجارت حاصل می‌شد. عصر صفوی نشانگر شروع مناسبات دائمی و با ثبات سیاسی و تجاری بین ایران از طرفی و اروپا و جهان وسیع‌تر از طرف دیگر بود و به همین ترتیب گواهی بود بر الحاق ایران به شبکه جهانی سیاست و تجارت.

وقایع‌نگارهای دربار صفوی، اولین منبع اطلاعاتی ما از این دوره، هیچ مطلب ارزشمندی راجع به مسائل اقتصادی ارائه نمی‌دهند و بیشتر بر اردوکشی‌های مکرر نظامی، کامیابی‌های شاه و عزل و نصب‌های سیاسی تمرکز کرده‌اند. برای دستیابی به چنین موضوعاتی می‌توان به منابع معاصر از جمله سیاحت‌نامه‌های سیاحان معروفی نظیر شاردن و ژان باتیست تاورنیه و... اشاره کرد. مصادیق و منابع دیگر هم وجود دارد. به‌عنوان نمونه حوزه سکه‌شناسی که در دیگر دوره‌های تاریخ ایران غیر از دوران قبل از اسلام بدون تغییر بوده است، اما در دسترس بودن هزاران سکه از دوره صفوی، منبع بسیار ارزشمندی است که زوایای مبهم تاریخ و اوضاع سیاسی-اقتصادی این دوره را روشن می‌کند یا مطالعات ویلم فلور اطلاعات بسیاری را درباره اقتصاد عصر صفوی، نظام مالیاتی پیش از عصر مدرن و نساجی ایران بین سال‌های ۱۵۰۰ و ۱۹۲۵ میلادی در دسترس ما قرار داده است. محققان دیگری نقش ارامنه جلفا در ایران عصر صفوی را بررسی کرده‌اند.

با این حال برخی پژوهشگران معتقدند که نوشته‌های بازرگانان خارجی و اطلاعات ارائه شده توسط سکه‌ها، آگاهی ما را درباره نظام کشاورزی و دهقانی افزایش نمی‌دهد و این اسناد صرفا داده‌های منحصربه‌فردی پیرامون مسائل سیاست پولی حکومت و همچنین جریان محصولات تجاری انبوه و ماهیت متغیر نقش ایران در اقتصاد بین‌المللی ارائه می‌کنند.

می‌توان گفت گستره و دامنه مطالعات صفوی‌شناسی در میان ادوار مختلف تاریخ کم‌نظیر است. محققان ارزشمندی در جهان وقت بسیاری برای تحقیق در این دوره گذاشته‌اند و با انتشار مقالات، کتب و برگزاری همایش‌های مختلف خدمات ارزنده‌ای ارائه کرده‌اند. از جمله این افراد دکتر رودلف پ. متی را می‌توان نام برد. وی هندی‌الاصل و ساکن آمریکا و کارشناس تاریخ ایران و خلیج‌فارس است که هم اکنون نیز دانشیار گروه تاریخ دانشگاه دلوار آمریکا در رشته تاریخ خاورمیانه است. او بیشتر تحصیلات عالی خود را در زادگاهش هلند و دوره دکترا را در دانشگاه کالیفرنیای آمریکا به اتمام رسانده و در خلال این مدت برای آشنایی بیشتر با متون عربی و فارسی یک سال در دانشگاه قاهره و یک سال در دانشگاه تهران حضور داشته است. دکتر متی درباره تاریخ دوره صفوی و قاجار آثار فراوان و عمیقی دارد و تاکنون بیش از ۳۰ مقاله در مجلات علمی و دانشنامه ایرانیکا به چاپ رسانده است. از تالیف‌های وی کتاب «ابریشم در برابر نقره» بود که موفق به دریافت جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد.

«اقتصاد و سیاست خارجی عصر صفوی» دیگر اثر وی است که در این مقاله بررسی می‌شود. این کتاب شامل چهار مقاله است که هریک در نوع خود بدیع و ارزشمند است و راهگشای محققین در شناخت تاریخ این دوره. مبنای تحقیق وی آرشیو اسناد و مدارک کشورهایی است که از دسترس محققان ایرانی دور مانده است. وی می‌گوید یکی از اهدافش، بررسی و تحلیل منافع و فشارهای سیاسی، سیاست‌های اقتصادی و مراحل آن بوده است. هدف دیگر او آگاهی یافتن به شرایطی است که موجب شد ایران در دوره صفوی با دنیای وسیع‌تری رابطه برقرار کند. به عبارت دیگر بررسی‌های او محیط منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای وسیع تری را در برگرفته تا ماهیت تعاملی اقتصاد دوره صفوی را نشان دهد، فرآیندی که با سقوط این سلسله در اوایل قرن هجدهم پایان می‌یابد.

دیپلماسی ایران در برابر عثمانی

فصل اول کتاب بررسی دیپلماسی ایران در مقابل امپراتوری عثمانی است.مولف از معاهده صلح زهاب به‌عنوان نقطه عطفی در تاریخ نظامی، تجاری و سیاسی صفویان یاد می‌کند، زیرا این معاهده به دشمنی بلند مدت(تقریبا یک قرن و نیم) این دو قدرت بزرگ پایان داد. این معاهده صرف نظر از آسیبی که بعدها برای ارتش صفویه در پی داشت، به دلیل آرامشی که به وجود آورد و تنش‌هایی که برطرف شد، روابط بازرگانی را بهبود بخشید. در این معاهده ماده‌ای گنجانده شده بود که به موجب آن منافع هر دو دولت ایجاب می‌کرد که به بازرگانان اجازه دهند بدون مانع در قلمرو یکدیگر رفت و آمد کنند.

منابع اندک منتشر شده مربوط به روابط عثمانی و صفوی در اواخر قرن هفدهم نتیجه‌گیری قطعی در مورد انگیزه‌های صلح طلبی متقابل این دو دولت را بسیار مشکل می‌کند. در این فصل تکاپوها و تحریکات اروپاییان، ائتلاف ضدعثمانی، هوشیاری سیاسی شاه سلیمان و دیپلماسی فعال وی سیاست‌های مداخله جویانه پاپ و دیپلماسی فعال لهستان و ناکامی دیپلماسی اروپاییان بررسی شده است.

تجارت طلا در اواخر عصر صفوی

دولت‌های عثمانی، صفوی و مغول هر یک به روش خود دوباره میراث مشترکی از عناصر ترکیبی ایرانی-اسلامی و ترکی-مغولی در ساختار سیاسی اجتماعی خودبه جا گذاشتند که به‌رغم تفاوت‌های اساسی، نمایانگر مشابهت‌های قابل ملاحظه‌ای است. این امر به علاوه طرق متعددی که تاثیرات متقابل فرهنگی، سیاسی و نیز اقتصادی بر یکدیگر داشتند باعث می‌شد که این سه دولت مجموعه‌ای فراتر از یک سلسله دولت‌های مجزا و خودکفا باشند.

دکتر متی می‌گوید هیچ وسیله مبادله، مانند شمش و مسکوکات نشان‌دهنده ایده متقابل منطقه‌ای نیست. نمونه‌ای از فلز گرانبها را می‌توان ردگیری کرد که در ازای کالاهای لوکس، که از اوایل قرون میانه و حتی قبل از ظهور اسلام از اروپا به ایران می‌آمد منعکس‌کننده نبودن تعادل بین پرداخت‌ها در غرب و شرق بود. از همان روزگار تا تقریبا دوره‌های اخیر، آسیا تمایل داشت کالاهای مورد نیاز غرب را عرضه کند، حال آنکه کالاهای تولیدی اروپا برای مصرف‌کننده‌های آسیایی چندان چنگی به دل نمی‌زد.

اطلاعات صریح درباره نقش ایران در کالاهایی که بابت آنها شمش مبادله می‌شد تا قرن شانزدهم اندک است. اطلاعات مربوط به مبادله شمش فقط با به قدرت رسیدن سلسله صفوی و به اتکای منابع پرتغالی که اطلاعاتی راجع به دادو ستد شمش بین ایران و هند از راه دریا ارائه می‌دهند، کامل‌تر می‌شود.

این پژوهش دادوستد شمش و مسکوکات را همان‌طور که طی سده هفدهم و اوایل قرن هجدهم، (نیمه دوم سلطنت صفویان) از طریق ایران جریان داشت، بررسی می‌کند. بحث اصلی این مقاله عبارت است از نقش طلا در این نقل‌وانتقالات، هم از لحاظ نقشی که این فلز به طور کلی در مبادله بین‌المللی کالاها برای شمش و سکه و هم در تجارت داخلی ایران و معامله پولی داشته است.

طلا در نظام پولی ایران

غازان خان، برجسته‌ترین فرمانروای ایلخانی سلسه مغول که بخش خاوری جهان اسلام را طی بخش عمده سده‌های سیزدهم و چهاردهم میلادی تحت سیطره خود درآورد، به‌عنوان بخشی از اصلاحات اداری فرد، نظام پولی یکسانی را در ایران معمول کرد. این نظام پولی مبتنی بر گردش همزمان طلا و نقره بود.

با اضمحلال دولت ایلخانی نه تنها نظام پولی ایران از هم گسیخت، بلکه تناسب فلزاتی هم که در پول ایران مورد استفاده واقع می‌شد به سوی نقره میل کرد که بعد از آن تنها فلز نظام مالی ایران گشته بود. تا زمانی که سکه مسی نسبتا کمیاب شد، ضرب سکه طلا با هر مقدار قابل توجه متوقف شد و بیشتر سکه‌های طلا که در این دوره ضرب می‌شد به نظر می‌آید برای اهدا و استفاده در مراسم تشریفاتی بوده است.

گسترش و توسعه امپراتوری عثمانی در تغییر کاربری سکه‌های طلا سخت تاثیر گذاشت. با فتح مصر و با وصول مالیات از آن کشور طلا فراوان شد. صدور طلا از طریق دریای سرخ و خلیج‌فارس از همان زمان شاید صفویان را هم قادر ساخت که دوباره سکه طلا عرضه کنند. با این وجود طلا فقط در مقادیر مناسب ضرب می‌شد و در کل دوره صفوی نسبت به نقره، با فاصله زیاد و در مرتبه دوم قرار داشت و رواج آن در نقل‌وانتقالات شمش بین قاره‌ای با انتشار و گسترش سریع ریال اسپانیولی در سراسر آسیا به کمترین حد رسید.

وی اشاره می‌کند که نقش نامحسوس طلا به‌عنوان سکه رسمی منجر به گسترش این تصور غلط شده است که طلا نقش بارزی در حیات بازرگانی عصر صفوی ایفا نکرده است. اصل و ریشه این نظریه بر می‌گردد به مشاهده‌های سیاحان نیمه سده هفدهم میلادی، نظیر شاردن و تاورنیه که به اشتباه دریافتند پول رایج صفویان سکه طلا نیست و سکه طلا در بازار صفویان به وضوح مشاهده نمی‌شود. اظهار‌نظرهای این افراد طی زمان به‌عنوان حقیقت مسلم پذیرفته شده است. مولف در این اثر به بررسی نقش طلا در بازار ایران و نقشی که مسکوک طلا در تجارت بین‌المللی از طریق ایران بازی می‌کرده، پرداخته و ابهام‌ها را برطرف کرده است. وی در ادامه بحث ابتدا کارکرد طلا به‌عنوان پول بین‌المللی در حیات اقتصادی صفویان و تا حدی نقش دولت در اداره جریان طلا، همچنین وضعیت کسانی را که از مبادله شمش سود می‌برده‌اند، بررسی کرده است. همچنین عوامل ذاتی و عرضی، داخلی و خارجی را که بر نوسان کوتاه مدت و موجودیت طلا در بازار ایران تاثیر می‌گذاشتند، وارسی کرده. در انتها روند بلند مدت قیمت‌های طلا در نیمه دوم قرن هفدهم میلادی در حوزه وسیع‌تر که به واسطه محور عثمانی- مغول احاطه شده بود،به روشنی بیان شده است.

از دیگر مباحث مهم که در این اثر به خوبی و روش‌مند بیان شده شامل جریان و منافع طلا و کارکرد آن در ایران عصر صفوی، قیمت آن و نوسان‌ها و روندهای بلند مدت آن در این دوره است. وی در انتهای این مبحث به این نتیجه می‌رسد که فقدان ضرابخانه‌های بومی مسکوکات طلا در قلمرو صفوی در بیشتر ایام قرن هفدهم منجر شد مسافرانی که در آن ایام به ایران سفر می‌کردند باور کنند-و بیشتر پژوهندگان تاریخ صفوی که بعد از آنها مشغول تحقیق شدند فرض آنها را دنبال کردند- که طلا در نقل‌وانتقالات منطقه‌ای شمش از طریق ایران و به طور کلی در اقتصاد بومی، نقش فرعی داشته است. برخلاف این عقیده دیرپای، طلا نه تنها نقش با اهمیتی در نقل‌وانتقالات بین‌المللی شمش ایفا کرده است و به این ترتیب حلقه اتصال شیوه‌های تجاری شرق با غرب بوده، بلکه از جایگاه رفیعی در حیات تجاری اواخر عصر صفوی نیز برخوردار بوده است. گرچه سکه‌های بومی عمدتا در مواقع خاصی ضرب می‌شدند و بیشتر به منظور استفاده در مراسم داخل کشور آنها را به کار می‌گرفتند.

عوامل داخلی با عوامل خارجی هر دو در قیمت و عرضه طلا تاثیرگذار بوده‌اند. افزایش تلاش برای ذخیره‌سازی طلا، منجر به کمبود شدیدی می‌شد که در نهایت باعث افزایش قیمت می‌شد. از عوامل متعدد، ورود پول از امپراتوری عثمانی بود که بر اوضاع و احوال نقاط دوردستی همچون اروپا و حتی آمریکا- منابع نهایی بیشمار مسکوکات- تاثیر گذاشت و به‌عنوان تنها عامل بسیار مهم است که در بلندمدت، در موجودی و قیمت سکه بازار بومی ایران نقش تعیین‌کننده‌ای داشت. این مساله با تقاضا از هند دنبال شد. در عرضه و تقاضا بعضی نظم و ترتیب‌های فصلی نیز وجود داشت. در این میان دولت تاثیر بسیار کمی بر همه این عوامل داشت. در نبود ضرابخانه‌های بومی و با در نظر گرفتن منشأ خارجی بیشتر سکه‌ها، دولت قدرت نظارتی کمی بر جریان شمش داشت. توانایی دولت در تنظیم و اداره جریان، محدود به تلاش‌هایی بود تا یک جریان حداکثری به ضرابخانه‌های دولتی وارد کرده و خروج را کنترل کند. به هر حال سیاست‌های دولت در این راستا بی‌نتیجه بود، چنانکه آن سیاست‌ها مشتمل بود بر ترکیب نامناسب محدودیت‌های صادرات و امتناع از پرداخت قیمت‌های بازار برای شمشی که به ضرابخانه‌ها آورده می‌شد. باید نتیجه گرفت که نظام پولی پادشاهی، فریبی برای شاهان صفوی بود، این بازار بود که قیمت شمش را معین می‌کرد.

وی همچنین می‌گوید به‌رغم بی‌ثباتی بازار، بعضی روندهای بلندمدت در قیمت طلا در برابر نقره قابل مشاهده است و اگرچه سطح قیمت طلا تا ۲۵ سال آخر قرن هفدهم کاملا مشخص نیست، اما قیمت طلا در پی تحولاتی که در میانه دهه ۱۶۷۰ میلادی در هند صورت گرفت، کاهش یافت. با وجود ارزش بلندمدت نقره در ایران و هند به دنبال این جریان، مشکلاتی که در مورد کم و کیف نقره در ایران وجود داشت، منجر به صدور فزاینده طلا به شبه قاره هند شد. در دهه آخر قرن هفدهم توقف عرضه از امپراتوری عثمانی به دلیل جنگ در اروپا، هوشیاری عثمانی نسبت به صادرات شمش و افزایش مداوم تعداد ایرانیانی که برای زیارت به مکه می‌رفتند، مجموعا سبب شد که دوکا در بازار گران‌تر شود. این رویه تا دهه ۱۷۰۰ میلادی تداوم یافت که در این زمان عوامل یاد شده بیش از پیش با آشوب فزاینده سیاسی و کاهش تدریجی آهنگ تجارت در ایران ترکیب شد.

تجار در عصر صفوی

دکتر ردولف پ.متی معتقد است که محققان معاصر هنگام بحث درباره تجار بومی ایران عصر صفوی، عمدتا حوزه بحث را به ارامنه منحصر و محدود می‌کنند؛ در حالی که آنها به هیچ وجه تنها تاجران بومی نبودند که به معاملات مالی و تجاری اشتغال داشتند. این مقاله ارامنه را همراه با سایر گروه‌های تجارت پیشه، همانند یهودیان، بانیان(تجار هندی) و مسلمانان که در تجارت بومی ایران فعال بودند از سه دیدگاه متفاوت بررسی می‌کند. بخش اول مروری است بر انواع فعالیت‌های این گروه‌ها، شناخت آنها و اینکه یهودیان علاوه بر بانکداری، در تجارت کالا به نقاط دوردست نیز فعال بودند. مسلمانان در کار حمل‌ونقل نقشی اساسی ایفا کرده و همچنین برای تجار خارجی که در ایران مشغول فعالیت بودند، اعتبار فراهم می‌کردند. بخش دوم به موقعیت تجار در جامعه، به‌ویژه به رابطه آنها با حکومت می‌پردازد. در بخش سوم نیز با بررسی طرز تلقی حکومت از تجار و خودآگاهی گروهی خود آنان این موضوع را بیشتر موشکافی می‌کند.

وی در نهایت به این نتیجه می‌رسد که بازرگانان در این دوره، بین دو حالت استقلال و وابستگی شناور بودند. دولت صفوی در دوره حکومت شاه عباس اول و جانشینانش به تجارت تمایل داشت و آنچه موجود است نشان می‌دهد که دولت از چرخه قدیمی عدالت -که باعث ایجاد رابطه مستحکم بین درآمد تجاری و سلامت تجاری بود- آگاهی داشته است.

ادغام ضرابخانه و افول کیفی مسکوکات

فصل انتهای این کتاب و مقاله چهارم بررسی ضرابخانه هویزه در خوزستان را محور پژوهش قرار داده و آنجا را به‌عنوان مرکز فعال ضرب سکه در این دوره معرفی می‌کند، ضرابخانه‌ای که به ضرب سکه نقره محمودی-رایج‌ترین پول در سراسر ساحل خلیج‌فارس- می‌پرداخته است. نویسنده تمرکزش را در دو بخش قرار داده است؛ بخش اول موقعیت هویزه را در ادغام عمومی ضرابخانه‌ها در طول قرن هفدهم در ایران بررسی می‌کند و در پی به تبیین این مساله می‌پردازد که چرا تا حدی عربستان از این قاعده مستثنی بوده است و بخش دوم درصدد است تا وخامت ادعاشده درباره مسکوکات هویزه را در دهه ۱۶۶۰ف از طریق روش‌های سکه شناسی اثبات کند و آن را با وضعیت پولی در کشور مرتبط سازد.

بحثی مفصل درباره ادغام ضرابخانه‌ها دارد و معتقد است که ضرابخانه هویزه بعضی ملاحظات جالب درباره شرایط پیچیده و متناقض که تحول ضرابخانه در ایران قرن هفدهم را احاطه کرده بود، مشخص می‌سازد که ادغام دائمی در تعداد کامل ضرابخانه‌های فعال با تغییر در موقعیت آنها به سوی شمال غربی نواحی مرزی با امپراتوری عثمانی مطابقت می‌کند. به نظر می‌رسد که تمرکز قدرت در دوره شاه عباس اول عامل اصلی این ادغام و توزیع مجدد باشد. در مقابل این جریان کلی، تعداد ضرابخانه‌های خوزستان اساسا گسترش یافت و این امر احتمالا در نتیجه ادغام استقلال نسبی مداوم منطقه و خیزش فعالیت اقتصادی بوده است.

منبع:

اقتصاد و سیاست خارجی عصر صفوی

دکتر رودلف پ.متی

ترجمه دکتر حسن زندیه