قرارداد شکرین با شرکت انگلیسی
گروه تاریخ و اقتصاد: محمود وارسته (مدیرکل اسبق وزارت اقتصاد) میگفت چند روز پیش در کاخ دادگستری از جلوی دادگاه شعبه اول که پرونده علیزاده و صیرفی معاونین وزارت بازرگانی را درباره معامله شکر رسیدگی میکرد، عبور میکردم. چون ساعتی وقت آزاد داشتم علاقهمند شدم جزو تماشاچیان بنشینم و محاکمه مزبور را هم ببینم. بعد که به سوال و جوابهایی در آنجا برخوردم، بسیار خوشحال شدم که چه خوب موقعی در دادگاه بودم؛ زیرا سوال و جواب جالبی بود که جان کلام پرونده را نشان میداد: هاشمی رئیس دادگاه مثل اینکه مسلط است بر پرونده، از این جهت سوالهای جالبی میکرد؛ مثلا از او پرسید: «با آنکه گفتید که این شرکت انگلیسی مورد معامله با شما درباره شکر جزو لیست بیست نفری که معامله شکر بهطور معمولی میکردید نبود و با اصول مناقصه و مزایده هم معامله نکردید، پس این شرکت را از کجا شناختید و چطور شد که با او به سرعت معامله را انجام دادید؟» علیزاده معاون وزارت بازرگانی گفت: «این سوال در بازپرسی هم از من شد و من ناچار شدم با این شرکت مکاتبه کنم و جواب آن را تهیه نمایم.
گروه تاریخ و اقتصاد: محمود وارسته (مدیرکل اسبق وزارت اقتصاد) میگفت چند روز پیش در کاخ دادگستری از جلوی دادگاه شعبه اول که پرونده علیزاده و صیرفی معاونین وزارت بازرگانی را درباره معامله شکر رسیدگی میکرد، عبور میکردم. چون ساعتی وقت آزاد داشتم علاقهمند شدم جزو تماشاچیان بنشینم و محاکمه مزبور را هم ببینم. بعد که به سوال و جوابهایی در آنجا برخوردم، بسیار خوشحال شدم که چه خوب موقعی در دادگاه بودم؛ زیرا سوال و جواب جالبی بود که جان کلام پرونده را نشان میداد: هاشمی رئیس دادگاه مثل اینکه مسلط است بر پرونده، از این جهت سوالهای جالبی میکرد؛ مثلا از او پرسید: «با آنکه گفتید که این شرکت انگلیسی مورد معامله با شما درباره شکر جزو لیست بیست نفری که معامله شکر بهطور معمولی میکردید نبود و با اصول مناقصه و مزایده هم معامله نکردید، پس این شرکت را از کجا شناختید و چطور شد که با او به سرعت معامله را انجام دادید؟» علیزاده معاون وزارت بازرگانی گفت: «این سوال در بازپرسی هم از من شد و من ناچار شدم با این شرکت مکاتبه کنم و جواب آن را تهیه نمایم. چنانکه جواب آن را تهیه کردم و به پرونده امر دادم. این شرکت را هویدا و بعد، مهدوی شناختند و هویدا به مهدوی گفت این معامله با این شرکت انجام پذیرد و من همان روزهایی که از شرکت تعاونی روستایی به وزارت بازرگانی منتقل شدم، وزیر بازرگانی این قرارداد را تهیه کرده بود و به من گفت: الان مدیرعامل شرکت در مهمانخانه منتظر است. فورا با او تماس بگیر و فوری این کار تمام شود.» رئیس دادگاه به او میگوید: چه دلیلی بر اثبات این ادعای خود داری؟ علیزاده میگوید: «بالاتر از این را بگویم چون در همان روزهایی که من معاون شدم قبل از معرفی به پیشگاه شاهنشاهی تحت فشار وزیر بودم که این قرارداد را به امضا برسانم. وقتی به شاهنشاه معرفی گردیدم از همین قرارداد از من پرسش فرمود و تاکید کردند با آن شرکت انگلیسی کار قرارداد را تمام کردی؟ باید درازمدت باشد.» این جوابها بسیار جالب بود. اینها را که در روزنامهها نمینویسند! من حرف وارسته را قطع کرده، گفتم: اتفاقا به شکلی خاص این حرفها در روزنامه اطلاعات منعکس بود. فقط در چند جا گاهی نیم سطری و گاهی یک سطر سفید مانده بود که من خیلی دقت کردم که نام چه شخصی است. ابتدا چنین نتیجهگیری کردم که نام هویداست که به مناسبت اشتغال او به وزارت دربار فعلا ملاحظه کردهاند اسم او را ننوشتهاند والا داستان فشار مهدوی وزیر بازرگانی به علیزاده در روزنامه اطلاعات منعکس بود. بعد دیدم در یک جا اسمی هم از هویدا برده شده بود. من پیش خود خیال کردم آن یکجا اشتباها از سانسور رد شده بود. حالا که جنابعالی توضیح دادید که از توصیه اعلیحضرت هم علیزاده سخن به میان آورد، خیال میکنم آن یک سطر سانسور مربوط به همین موضوع است که جنابعالی گفتید. بله تردید نیست که پول نفت باید همینطوریها به کشورهایی که برای آنها سهمیهبندی شده است صادر شود. انگلستان در منتهای مضیقه ارزی قرار دارد و ایران باید اطاعت کند از نقشهای که به او تحمیل میشود به کجا و چقدر ارز نفت داده شود. خرید شکر و گندم و غیره همه بهانه است. چنان که دیدیم چقدر از اینها نفله شد و در دریا ریخته شد و میلیاردها دلار هم بهعنوان جریمه و خسارت توقف کشتیها در بنادر ایران ارز خارج شد.
از میان خاطرات ابوالحسن عمیدی نوری، روزنامه نگار
ارسال نظر