گروه تاریخ و اقتصاد: وقتی لشکریان محمود افغان اصفهان را محاصره کردند بهای مواد غذایی تا پایان اردیبهشت ماه مناسب بود. در خرداد ماه اندکی گران‌تر شد، اما باز هم قابل تحمل بود. مردم اصفهان در ماه‌های تیر و مرداد مجبور شدند از گوشت قاطر، اسب و الاغ تغذیه کنند، اما از آن پس گوشتی در بازار دیده نشد. در پایان این دوره، هر شقه گوشت اسب بر هزار سکه بالغ شد. در ماه‌های شهریور و مهر، به خوردن سگ و گربه قناعت شد و چندان خوردند که نسل این حیوان منقرض شد.در این اوضاع شخصی تعریف می‌کرد که زنی را دیدم که گربه‌ای را گرفته بود و می‌خواست او را خفه کند گربه تلاش می‌کرد از دست او فرار کند اما زن خطاب به حیوان می‌گفت: کوشش تو بی‌نتیجه است من تو را خواهم خورد. در مهر ماه، گندم نایاب و در فاصله یک ماه بهای نان دو برابر شد. برگ و پوست درختان را وزن کرده، می‌فروختند. حتی ریشه خشک شده درختان را نیز آرد، با جو مخلوط و از آن نان درست می‌کردند. چرم کفش‌های کهنه را در آب جوشانده و می‌خوردند و مدت زمانی، این یکی از غذاهای رایج مردم اصفهان بود. از آن پس نوبت به خوردن گوشت انسان رسید. کوچه‌ها پر از اجساد مردگان بود و برخی در خفا گوشت آنها را بریده، می‌خوردند. گاهی مردم گوشت کودکانی را که از گرسنگی مرده بودند می‌خوردند. وضع اصفهان در آن زمان چنان وخیم بود که مرده‌ها را دفن نمی‌کردند بلکه آنها را در کوچه‌ها رها می‌کردند و مردم مجبور بودند از روی اجساد در حال متلاشی شدن عبور کنند. گفته شده که تا یک سال بعد هم آب زاینده‌رود قابل استفاده نبود...

سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی، بازنویسی: سیدجواد طباطبایی، انتشارات: نگاه معاصر، چاپ دوم ۱۳۸۴