خدمت تنها به لفظ و کلام نیست
گروه تاریخ و اقتصاد: بخش هفتم از مذاکرات نمایندگان مجلس شورای ملی در روز سهشنبه، ۲۳ اردیبهشت ۱۲۸۷ شمسی را میخوانید: آقا شیخ یوسف: خلاصه عرض بنده این است که براى سایر وزارتخانهها قانونى ننوشتهایم، اما براى وزارت داخله و حکام چندین ماه زحمت کشیده تمام مراد را نوشتهایم. اما افسوس میخورم که بهواسطه کثرت اتفاقات فوقالعاده نتوانستهاند قانون را بخوانند و اگر میخواندند دیگر محتاج نبود هر مطلب جزئى را به پارلمان فرستاده و تکلیف بخواهند، اما در باب فارس بنده نالههاى خود را بیش از پیش در سابق کردهام حالا دیگر عرض نمیکنم.
گروه تاریخ و اقتصاد: بخش هفتم از مذاکرات نمایندگان مجلس شورای ملی در روز سهشنبه، ۲۳ اردیبهشت ۱۲۸۷ شمسی را میخوانید: آقا شیخ یوسف: خلاصه عرض بنده این است که براى سایر وزارتخانهها قانونى ننوشتهایم، اما براى وزارت داخله و حکام چندین ماه زحمت کشیده تمام مراد را نوشتهایم. اما افسوس میخورم که بهواسطه کثرت اتفاقات فوقالعاده نتوانستهاند قانون را بخوانند و اگر میخواندند دیگر محتاج نبود هر مطلب جزئى را به پارلمان فرستاده و تکلیف بخواهند، اما در باب فارس بنده نالههاى خود را بیش از پیش در سابق کردهام حالا دیگر عرض نمیکنم.
آقا سیدحسین: همانطور که گفته شد مجلس زحمت کشیده و به وظیفه خود عمل کرده و بهطور کامل قانون نوشته وزیر داخله حق ندارد که در این جزئیات تکلیف بخواهند و وظیفه مجلس نیست که همه روزه در این جزئیات مذاکره کنند باید قانون را مجرى بدارند. ما به وظیفه خود عمل کرده و قانون نوشتهایم حق نظارت هم داریم.
آقا سیدجعفر: در این مقام دو چیز میخواهم عرض کنم، یکى اینکه عقلا فکر کردند که انبیا براى چه فرستاده میشوند دیدند براى این است که از جانب خدا قوانین بیاورند تا اینکه حدود هر کس معلوم باشد و ما باید هر کس که مخالف قانون حرکت میکند عرضه به قانون بداریم و مجازات داده شود و یکى مساله فارس است که این اتفاقى که واقع شد از زمان بنىامیه دیگر تاکنون همچو مساله واقع نشده بود که در فارس واقع شده باشد مرتکبین به مجازات برسند و ما فقط باید اجراى قانون را بخواهیم.
آقا میرزا ابوالحسن خان: بنده بر ضدقانون چیزى نگفتهام برحسب سوالى که جناب رئیس کردند جواب دادم و آن هم مطابق قانون بود که عقیده شخص خودم را گفتم که باید توسط وزیر داخله به حکام اقتدار داده شود و آنچه آقاى تقىزاده گفتند تماما صحیح است. من میگویم که امروز باید حکومت نظامى باشد. در ولایات مثل ارومى و خوى و... که این انقلابات پیدا شده غیر از حکومت نظامى فایده ندارد. اینکه میگویید قانون وزارت داخله و حکام نوشته شده هنوز وزارت داخله شما و معاون ایشان و حکام قانون نمیدانند ظلالسلطان قانون میدانست که به شیراز فرستادند! سردار معتضد قانون میداند کدام یک از حکام شما قانون میدانند، پس در این صورت باید امروز حکومت نظامى باشد تا در ولایات امنیت حاصل شود.
آقاى حاج امام جمعه: بنده لازم میدانم که به اقتضاى دیانت خودم این یک کلمه را بگویم. مملکت امنیت لازم دارد و اگر امنیت نباشد این مملکت برباد رفته است و قانونى که شما امروز اجراى آن را میخواهید در صورتى که اگر بخواهید این قانون را اجرا کنند تا شش ماه دیگر اسباب و مقدمات آن طول دارد تا فراهم شود و بدون اسباب با داشتن این قانون آیا ممکن است مملکت را امنیت داد. باید فکر امنیت کرد این تکلیف من بود که گفتم حالا شما دانید و دیانت خودتان.
آقا سیدحسن تقىزاده: اصل موضوع مذاکره ما معلوم نیست که در چه خصوص است و براى چه این نطقها کرده میشود نطقهاى صحیح و خوب میشود. راست است تمام مملکت اغتشاش است و راست است که امنیت لازم دارد و راست است که اگر امنیت نباشد خطرات بزرگ دارد اما آنکه میگوید امروز به قانون نمیشود جلوگیرى این هرج و مرج را نمود باید راهش را بگوید که به چه راه میشود. یک جمعى اینجا میگویند که باید از روى قانون عمل شود، این معین است. اما آنهایی که میگویند به قانون نمیشود باید راه علاج را طورى تعیین کرد که تمام جزئیات اطراف آن معین باشد بگوید و راى گرفته با اکثریت آرا عمل شود، والا بهطور مجمل گفتن نمیشود و این تلگراف را وزیر داخله براى چه به مجلس فرستاد! جواب این گونه تلگرافات که رجوع به مجلس میشود همان دو کلمه است که مطابق قانون باید رفتار شود. حال این تلگراف را اگر هیات رئیسه دیده و دانسته آوردند به مجلس و چند ساعت وقت مجلس را تلف کردند باید به ایشان گفت که دیگر بعدها مثل سابق از این قبیل تلگرافات و مکاتیب را به مجلس نیاورند و اوقات وکلا را ضایع نکنند و اگر وزیر داخله بىجهت آن را به مجلس فرستاد و به این وسیله میخواهد بگوید که من تمام کارها را به اجازه و اذن مجلس میکنم و خود را از مسوولیت خارج کند و همان ترتیبات پوسیده قدیم را میخواهد معمول بدارد باید همچو وزیرى که هیچ قانون خود را ملاحظه نکرده و نمیداند که چیست استعفا بدهد و دیگرى که عمل به قانون میکند، سرکار بیاید. آخر تا کى آن رسومات و عادات قدیمه و تقلبات پوسیده باید معمول باشد وزیرى که تکلیف خود را نداند و در هر مساله جزئى رجوع به مجلس کند و به دروغى خود را غلام مجلس بگوید این وزیر نمیتواند وزارت کند. حالا سه ساعت است که اینجا مذاکره میشود و آخر نتیجه نداد. پس باید معلوم شود آنهایی که میگویند امروز نمیشود به قانون مملکت نظم بگیرد بگویند که به چه طریق میشود و آن را معین کنند.
ارسال نظر