اصفهان در عهد جنگ جهانی اول
عبدالمهدی رجایی: اطلاعات ما راجع به وضعیت اصفهان در زمان جنگ جهانی اول بسیار اندک است. ما به درستی نمیدانیم در آن سالهای پر مصیبت در این شهر چه خبر بوده است. شاید بخشی از اطلاعات ما برگرفته از روزنامههای آن روزگار است که صاحب این قلم در کتاب «اصفهان از انقلاب مشروطه تا جنگ جهانی اول» آنها را جمعآوری کرده است اما کتاب ارزشمند خاطرات میرزا عبدالجواد اخوت به نام «از طبابت تا تجارت» این خلأ را تا حدودی پر کرده است. ایشان در زمان جنگ جهانی اول در اصفهان بوده و شاهد بسیاری از وقایع تلخ. او با قلم زیبای خود به ثبت و ضبط این وقایع اقدام کرده است.
عبدالمهدی رجایی: اطلاعات ما راجع به وضعیت اصفهان در زمان جنگ جهانی اول بسیار اندک است. ما به درستی نمیدانیم در آن سالهای پر مصیبت در این شهر چه خبر بوده است. شاید بخشی از اطلاعات ما برگرفته از روزنامههای آن روزگار است که صاحب این قلم در کتاب «اصفهان از انقلاب مشروطه تا جنگ جهانی اول» آنها را جمعآوری کرده است اما کتاب ارزشمند خاطرات میرزا عبدالجواد اخوت به نام «از طبابت تا تجارت» این خلأ را تا حدودی پر کرده است. ایشان در زمان جنگ جهانی اول در اصفهان بوده و شاهد بسیاری از وقایع تلخ. او با قلم زیبای خود به ثبت و ضبط این وقایع اقدام کرده است. حاج میرزا عبدالجواد اخوت در سال ۱۳۰۶ق در دوره ناصرالدین شاه در اصفهان متولد شد و در ۵۷سالگی در سال ۱۳۲۴ ش در تهران در گذشت. پدر او در بازار اصفهان سقط فروشی داشت. در دوره مظفرالدین شاه به آموختن پزشکی روی آورد. او انقلاب مشروطیت را درک کرد و اطلاعاتی اندک راجع به این تحول در اصفهان را بازگویی کرده است. در زمان جنگ جهانی اول در اصفهان مطب داشت و درعین حال عضو کمیسیون حفظ الصحه یا بهداشت بود. او در دوره رضاشاه دوباره راهی بازار شد و در اصفهان و شیراز به کار تجارت پرداخت. میرزا عبدالجواد آنجا که از دوران کودکی و تحصیل خود سخن میگوید و نیز زمانی که در جوار محمدحسن میرزا پزشکی میآموخت تا باز کردن مطب و حوادث محکمه یا مطب همه و همه سخنان او جالب و دارای اطلاعات زیادی از زندگی اجتماعی مردم آن روزگار است. در اینجا بخشهایی از کتاب را میخوانید:
دولت انگلیس... هرجا جنس [گندم] یافت شود، به هرقیمتی بگویند میخرد و انبار میکند و روز به روز بر قیمت او میافزاید. (ص ۲۳۸)
امنیت و حکومت اصفهان
امنیت به کلی از بیچاره مردم اصفهان سلب شده. ماشالله حکومت اصفهان هم به اندازه یک بچه وجود و کفایت ندارد... روزی نبود و نیست که در اطراف شهر مالالتجارههای عمده که از شهرهای خیلی دور تا اینجا، دو سه فرسخی شهر، سالم رسانیدهاند، به سرقت نرود و هر چه هم تجار و صاحبان مال پیش او رفته، شکایت از سارقین میکردند، به وعدههای زبانی دروغ وقت میگذرانید.(ص۲۳۹)
مرض حصبه
هنوز هم مرض حصبه برطرف نشده ولی بحمدالله قدری کمتر شده است. خلاصه ادانی و اواسط ناس یا از شدت گرسنگی یا از مرض حصبه اتصالا میمیرند. روزی نیست که کنار کوچهها و درب مساجد چندین نفر میت بدون صاحب دیده نشود.(ص۲۵۰)
شیوع وبا
هنوز بیچاره مردم اشک چشمشان در مصیبت تلفشدگان از قحطیتر است که گرفتار بلیه تازه و مرض جدیدی شدهاند یعنی در اصفهان تازگی دارد و در اغلب شهرهای ایران مدتی بود و هست که شایع است و اسم نامبارک این بلیه مرض وبا است ... از طرف کمیسیون حفظ الصحه اعلانی منتشر شد و طریقه حفظالصحه و پیشگیری از این مرض مهلک را دستور داده بودند ولی افسوس که اغلب مردم به قدری عوام و بیفهم هستند که به این دستورات استهزا مینمایند و وقتی میگویی آب را جوشانیده صرف نمایید یا فلان غذا را نخورید تا محفوظ بمانید میگوید مگر معتقد به خدا نیستی!(ص۲۶۶)
منبع: از تجارت تا طبابت (خاطرات یک تاجر اصفهانی) نویسنده: حاج میرزا عبدالجواد اخوت، به کوشش مهدی نفیسی
نشر تاریخ ایران (۱۳۸۶)
ارسال نظر