رونق تجارت اقلیت‌ها در دوران شاه عباس

راضیه محمد قاسمی* شاه عباس اول در سوم رجب ۱۰۱۳ ق (۲۶ نوامبر ۱۶۰۳)، دستور کوچاندن ارمنیان جلفا را به اصفهان صادر کرد (منجم یزدی، ۱۳۶۶ :۲۷۱). «آنتونیو دوگووآه» که در سال ۱۰۱۱ ق در ایران به سر می‌برد می‌نویسد که چون چغال اغلی سردار ترک به قارص که نزدیک‌ترین شهر به ایروان است نزدیک می‌شد، شاه عباس دستور ویران کردن ایروان و نخجوان و کوچاندن ساکنان آن مناطق را صادر کرد. تاورنیه نیز در مورد انتقال ارمنی‌ها به ایران می‌نویسد: «پس از آنکه شاه عباس اول دامنه فتوحات خود را تا ارمنستان وسعت داد، برای اینکه ترک‌ها نتوانند از آن طرف بیایند و آسایش او را مختل سازند، تمام آن ایالات را خراب و به صورت صحرا درآورد و ارمنیان ساکن آنجا را از جلفا، نخجوان و حوالی قارص و ایروان تا ارز روم به ایران کوچ داد. اهالی جلفا را در اصفهان و باقی را در مازندران اسکان داد تا زراعت کنند.»

تاورنیه تعداد آنها را ۲۴ هزار خانوار نوشته که البته به واسطه بدی آب و هوا بیش از پنج هزار خانوار باقی نماندند. کمپفر تعداد ارمنی‌های کوچ داده شده را متجاوز از ۴۰ هزار تن می‌داند. فلسفی علت انتقال ارمنیان را بهبود وضع تجارت خارجی می‌داند. از نظر وی یکی از اهداف شاه عباس، تضعیف بازرگانی دولت عثمانی و ایجاد راه جدیدی برای تجارت از طریق مرتبط ساختن اصفهان به بندر عباس و در نتیجه به دریای آزاد بود. هدف دیگر شاه، شکستن وحدت نیروهای غیرایرانی و مخالف دولت صفوی و همچنین انتقال صنعتکاران، صاحبان حرف و تجار به مرکز ایران بود. تاورنیه معتقد است شاه عباس در کوچاندن ارمنی‌ها به ایران به آنها ظلمی نکرده است، زیرا «وقتی که در آن ولایت سرحدی مسکن داشتند، اغلب طرف تاخت و تاز ترک‌ها واقع می‌شدند و صدمات فراوانی از این جهت می‌دیدند و از تجارت و ثروت خبری در میان‌شان نبود؛ تنها از طریق زراعت زندگی می‌گذراندند اما در ایران به‌دلیل توجه شاه عباس، در تجارت پیشرفت حاصل کردند.»

شاه عباس محله‌ای در یک طرف زاینده‌رود ایجاد کرد و ارمنیان را در آنجا اسکان داد. او که می‌دانست ارامنه تا چه اندازه در رونق تجارت موثر هستند، آنان را مورد حمایت خود قرار داد و به بازرگانی تشویق کرد. تجار ارمنی برای به ثمر رساندن تجارت ابریشم، اختیار و موقعیت فوق‌العاده‌ای یافتند؛ چنان‌که وقتی بین مسلمانان و ارامنه جلفا زد و خورد در گرفت و آشوبی ایجاد شد، شاه تا حدودی جانب ارمنی‌ها را گرفت و در فرمانی در ۱۰۱۴ ق چنین اظهار کرد: «حکم جهان مطاع شد آنکه وزارت و رفعت پناه شمس‌‌الوزرا و الرفعه میرزا محمد دبیر دارالسلطنه اصفهان بداند که عریضه تو در باب ارامنه جلفا و مردم مارنان رسید و مضامین آن معلوم گردید. بارک‌الله! فی‌الواقع قاعده مهمان نگاه داشتن همین باشد. جمعی که به جهت خاطر ما از وطن چندین هزارساله خود جلا شده باشند، گنجایش دارند که به جهت چند خربزه و انگور با ایشان جنگ کنید؟کسانی که نزاع کرده باید تنبیه شوند...».

عده‌ای از ارامنه که به گیلان و مازندران کوچانده شدند، به کشاورزی تشویق و به آنان زمین داده شد. زیرا هوای مازندران و فرح‌آباد برای کشت درخت توت و پرورش ابریشم مناسب بود. امکاناتی در اختیار آنها گذاشته شد و در زمین‌های وسیعی به کاشت درخت توت مبادرت ورزیدند، به گونه‌ای که اطراف فرح‌آباد مملو از درختان توت شد و تربیت کرم ابریشم رواج یافت (دلاواله، ۱۳۷۰: ۱۷۳).

مهم‌ترین نقش ارمنی‌ها مربوط به تجارت خارجی می‌شد. در میان آنها، «بازرگانانی وجود داشت که به تجارت با کشورهای خارجی می‌پرداختند و از این راه منافع فراوانی برای ایران کسب می‌کردند» (فلور، ۱۳۵۶: ۸۲). شاردن می‌نویسد: «دامنه فعالیت بازرگانان ایرانی غالبا محدود به اطراف ولایات داخلی و هندوستان است و تجارت با کشور‌های اروپایی را بازرگانان ارمنی انجام می‌دهند» (شاردن، ۱۳۷۴، ج ۲: ۹۰۱). گفته تاورنیه نیز این مطلب را تایید می‌کند، زیرا می‌نویسد که تجارت داخلی در دست ایرانیان و یهودیان و تجارت خارجی به کلی در تصرف ارمنیان بوده است که «عامل پادشاه و بزرگان مملکت هستند و به معاملات ابریشم مشغول هستند» (تاورنیه، ۱۳۶۹: ۵۹۶). بنا بر نوشته دلاواله تمام امور تجاری کشور به‌خصوص تجارت ترکیه در انحصار ارمنیان بوده است (دلاواله، ۱۳۸۰،

ج ۱: ۴۸۵). دست تجارت ارمنی‌ها در تمام جهان و اکثرا در کشورهای روسیه و هندوستان باز بود. به آنان فنونی که لازمه تجارت بود از جمله علم اوزان، مقادیر و قوانین تجاری ممالکی را که به آنجا رفت و آمد داشتند آموزش می‌دادند (درهوهانیان، ۱۳۷۹: ۱۱۴). تجار معروف بیشتر به دادوستد مروارید، ابریشم، پارچه‌های لطیف و انواع جواهر مشغول بودند (همان: ۱۱۹).

شاه عباس معتقد بود که مسلمانان نمی‌توانستند در بازرگانی خارجی موفقیتی کسب کنند. این تجربه، عدم موفقیت دنگیز بیگ در ماموریتش به دربار پادشاه اسپانیا و ترغیب آنان به خرید ابریشم ایران بود. بنابراین، شاه در امر بازرگانی چشم به ارمنیان دوخت، زیرا آنان برای بازرگانی خارجی شرایط بهتری داشتند.

تاورنیه مهم‌ترین خصوصیت ارمنیان را در تجارت، قناعت می‌داند و می‌نویسد: «ارامنه قوی بنیه و در زحمات مسافرت خستگی‌ناپذیر و هم در معاش قانع و هم اینکه به واسطه مسیحی بودن در ممالک مسیحی بهتر می‌توانستند تجارت کنند. به این دلیل وارد کار تجارت شدند. خط تجارت آنان فقط اروپا نیست، بلکه تا اقصی بلاد آسیا و هندوستان هم می‌روند» (تاورنیه، ۱۳۶۹: ۴۰۵). بی‌دلیل نبود که ارمنیان جلفا بر سایر عیسویان مشرق زمین برتری و از امتیازاتی برخوردار بودند، زیرا شاه عباس معتقد بود که «یگانه راه ثروتمندی و آبادانی کشور به کارگرفتن ارمنیان است» (شاردن، ۱۳۴۵، ج ۸:۹۵). شاه عباس مالیاتی را که مسیحیان باید می‌پرداختند کاهش داد تا بر آنان فشار نیاید و با میل و رغبت فرمان داد تا همه جا کلیسا بسازند و در مراسم مذهبی خود آزاد باشند (درهوهانیان، ۱۳۷۹:۳۱-۳۰). وی همچنین مقدار زیادی پول در اختیار ارمنیان می‌گذاشت تا نیازمندی‌هایشان را تامین کنند و به آنان وام می‌داد تا درکارهای تجاری به‌کار برند (دلاواله، ۱۳۸۰، ج ۱: ۶۰۷).

سانسون عدم علاقه ایرانیان به کشتیرانی را که لازم تجارت جهانی بود، موجب خرسندی ارمنی‌ها نوشته، زیرا به عقیده او تمام تجارت ایران در دست آنها بود (سانسون، ۱۳۴۶: ۱۴۴) ارمنیان ساکن اصفهان بیشتر از ارمنیان شهرهای دیگر تاجر و توانگر بودند و تجارت کشور را به‌خصوص در داد‌و‌ستد با ترک‌ها قبضه کرده بودند (دلاواله، ۱۳۷۰: ۴۹). آنها ابریشم ایران و ادویه هندوستان را به اروپا صادر و از اروپا لوازم مسی و فلزی ساخت ونیز و نورنبرگ مانند آینه، حلقه انگشتری برنجی و میناکاری، ماهوت هلندی و انگلیسی و زری‌های زیبا وارد می‌کردند (تاورنیه، ۱۳۸۳: ۸۱-۸۰). اولئاریوس در مورد تجارت آنها می‌نویسد: «ثروتمندترین و معتبرترین بازرگانان ایرانی، ارمنیان مسیحی‌اند که دائما میان ایران و کشور‌های خارجی در حال مسافرتند، زیرا ایران بر خلاف روسیه یک کشور آزاد و باز است» (اولئاریوس، ۱۳۶۳: ۲۸۰). بازرگانان ارمنی جلفا تجارت ابریشم‌خام، گوهرهای‌گرانبها، مروارید و پارچه‌های دستباف را میان ایران و هندوستان در دست داشتند (درهوهانیان، ۱۳۷۹: ۱۱۵). یکی از ویژگی‌های مهم تجار ارمنی، عملکرد بین‌المللی آنها بوده است که شرایط سخت زندگی در مسیر مهاجرت و سال‌های اول سکونت در اصفهان، از آنان طبیعتی ساعی، اقتصادی و متخصص در امور تجاری ساخته بود (سیوری، ۱۳۷۴: ۱۷۰).

اگرچه تجار ارمنی در ازای ابریشم و سایر کالاهای ایرانی مقدار زیادی پارچه وارد ایران می‌کردند، اما بخش عمده محموله دریایی بازگشتی به ایران را مسکوکات تشکیل می‌داد. از آنجا که ایران از معادن طلا و نقره با بهره‌برداری بالا برخوردار نبود، تقاضا برای فلزات گرانبها که از طریق عثمانی وارد می‌شد وجود داشت (متی، ۱۳۸۷: ۱۱۲ و بابایی و دیگران، ۱۳۹۰: ۷۴). ارمنی‌ها در وارد کردن پول نقره به ایران نقش بسزایی داشتند. بنا به نوشته تاورنیه «از عهد شاه عباس اول تا دوره شاه عباس دوم پول نقره در ایران زیادتر دیده می‌شد، به‌دلیل اینکه ارامنه از اروپا می‌آوردند. اما چند سالی است که پول نقره کم شده است، زیرا ارامنه غیر از دوکای طلا چیزی نمی‌آورند (تاورنیه، ۱۳۶۹: ۳۶۴). هنگامی که مسکوکات رایج کمیاب می‌شد آنها مجبور بودند کالاهایی مانند ماهوت انگلیسی بخرند و اغلب آن را با قیمت ارزان‌تری در ایران بفروشند (متی، ۱۳۸۷: ۱۱۳).

ارمنیان در ابتدا در فقر زندگی می‌کردند اما با تلاش در فعالیت‌های تجاری خود ثروت فراوانی اندوختند. یکی از معتبرترین آنان «خواجه پطروس» بود که بعد از مرگش ۴۰۰۰۰۰ تومان پول نقد باقی گذاشت (تاورنیه، ۱۳۶۹: ۴۰۶). این ثروت تنها در سایه حمایت کسانی چون شاه‌عباس فراهم می‌شد. شاردن می‌نویسد: «رفتار شاه عباس و شاه صفی موجب ترقی ارامنه شد و در نتیجه بین آنها توانگران و ثروتمندانی پیدا شد» (شاردن، ۱۳۷۹:۱۶۲).

فرمان‌هایی از جانب شاه صفی و شاه عباس دوم برای ارمنیان صادر می‌شد. در یکی از فرمان‌ها آمده است «تجار جولاهه شکایت نموده‌اند که ایشان اجناسی دارند که در اصفهان نباید به فروش برسد و جهت بلاد دیگر است اما مقطع داران کاروانسرای نقش جهان آنها را به اجبار به کاروانسرا برده و از آنها مالیات طلب می‌کنند. به این جهت مقرر می‌داریم که مقطع داران کاروانسرا طبق قوانین قبلی رفتار، بیش از مقررات مطالبه ننمایند...» از این فرمان معلوم می‌شود که تجار جلفا از دولت ایران اجازه تجارت آزاد گرفته بودند (درهوهانیان، ۱۳۷۹: ۱۲۴). پایین بودن سقف هزینه و میزان سود اندک که به آن بسنده می‌کردند و توانایی ارائه پاسخ سریع به تقاضاهای بازار، تجار ارمنی را نزد دیگران به‌ویژه کمپانی‌های دریایی، به عنوان رقبایی نیرومند جلوه‌گر ساخت. تلاش‌های کمپانی‌ها و در رأس آنها کمپانی هند شرقی انگلیس نتوانست ارمنی‌ها را از موقعیت تجاری خود برانند (متی، ۱۳۸۷: ۱۱۵).

* کارشناس ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی- دانشگاه اصفهان.

کتابنامه:

- اولئاریوس، آدام، (۱۳۶۳)، سفرنامه اولئاریوس، ترجمه احمد بهپور، تهران، نشر ابتکار.

- اوشیدری، جهانگیر، (۱۳۸۵)، مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت اصفهان، به کوشش فضل‌الله صلواتی، تهران، انتشارات اطلاعات.

- تاورنیه، ژان باپتیست، (۱۳۶۹)، سفرنامه، ترجمه ابوتراب نوری، با تصحیح حمید شیرانی، تهران، کتابخانه سنایی و کتابفروشی تایید اصفهان، چاپ چهارم.

- (۱۳۸۳)، سفرنامه، ترجمه حمید ارباب‌شیرانی، تهران، انتشارات نیلوفر.

- درهوهانیان، ‌هارتون، (۱۳۷۹)، تاریخ جلفای اصفهان، ترجمه لئون گ. میناسیان و موسوی فریدنی، اصفهان، نشر زنده رود با مشارکت نقش خورشید.

- دلاواله، پیترو، (۱۳۷۰)، سفرنامه، ترجمه شعاع الدین شفا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم.

- (۱۳۸۰)، سفرنامه، جلد ۱، ترجمه احمد بهفروزی، تهران، نشر قطره.

- سانسون، (۱۳۴۶)، سفرنامه (وضع کشور شاهنشاهی ایران در زمان شاه سلیمان)، ترجمه تقی تفضلی، تهران، نشر ابن سینا.

- سیوری، راجر، (۱۳۷۴)، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز.

- شاردن، ژان، (۱۳۴۹)، سیاحتنامه شاردن، جلد ۲، ترجمه محمد عباسی، تهران، انتشارات امیر کبیر.

- (۱۳۳۶)، سیاحتنامه شاردن، جلد ۴، ترجمه محمد عباسی، تهران، امیر کبیر.

- (۱۳۴۵)، سیاحتنامه شاردن، جلد ۷ و ۸، ترجمه محمد عباسی، تهران، امیر کبیر.

- (۱۳۷۴)، سفرنامه، جلد ۲ و ۴، ترجمه اقبال یغمایی، تهران، انتشارات توس.

- (۱۳۷۹)، سفرنامه (بخش اصفهان)، ترجمه حسین عریضی، به کوشش مرتضی تیموری، اصفهان، انتشارات گلها.

- عیسوی، چارلز، (۱۳۶۹)، تاریخ اقتصادی ایران، ترجمه یعقوب آژند، تهران، نشر گستره، چاپ دوم.

-فلسفی، نصرالله، (۱۳۶۴)، زندگانی شاه عباس اول، جلد ۳، تهران، انتشارات علمی.

- فلور، ویلم، (۱۳۵۶)، اولین سفرای ایران و هلند، ترجمه و نگارش ویلم فلور، به کوشش داریوش مجلسی و حسین ابوترابیان، تهران، کتابخانه طهوری.

- فیگوئروا، دن گارسیا دسیلوا، (۱۳۶۳)، سفرنامه، سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول، ترجمه غلامرضا سمیعی، تهران، نشر نی.

- کرزن، لرد، (۱۳۶۷)، ایران و قضیه ایران، جلد ۲، ترجمه غلام علی وحید مازندرانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم.

- کمپفر، انگلبرت، (۱۳۵۰)، سفرنامه، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی.

- گرس، ایوان، (۱۳۷۰)، سفیر زیبا، سفرنامه فرستاده فرانسه در دربار شاه سلطان حسین، ترجمه علی اصغر سعیدی، تهران، انتشارات تهران.

- متی، رودلف، (۱۳۷۱)، اقتصاد و سیاست خارجی عصر صفوی، ترجمه حسن زندیه، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

- میراحمدی، مریم، (۱۳۶۳)، دین و مذهب در عصر صفوی، تهران، امیرکبیر

- منجم یزدی، ملا جلال، (۱۳۶۶)، تاریخ عباسی (روزنامه ملا جلال)، به کوشش سیف‌الله وحید نیا، تهران، نشر وحید.

- نوایی، عبدالحسین، (۱۳۵۷)، شاه عباس اول (مجموعه اسناد و مکاتبات تاریخی همراه با یادداشت‌های تفصیلی)، جلد سوم، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.

- نویدی، داریوش، (۱۳۸۶)، تغییرات اجتماعی و اقتصادی در ایران عصر صفوی، ترجمه‌هاشم آقاجری، نشرنی.

- عیسوی، چارلز، (۱۳۶۹)، تاریخ اقتصادی ایران، ترجمه یعقوب آژند، تهران، نشر گستره، چاپ دوم.