برگی از تاریخ - ۲۸ خرداد ۹۳
گروه تاریخ و اقتصاد: یک کنسولگری انگلیس در کرمانشاه بود و یک پالایشگاه نفت. اینها مرکز قدرت اقتصادی و سیاسی استان کرمانشاه بودند. آن زمان استان کرمانشاه استان پنجم کشور بود و تقسیمات کشوری آن موقع، شکل دیگری داشت. افزون بر کرمانشاه، نهاوند و تویسرکان و همدان و ملایر و اینها هم جزو استان پنجم بود و این منطقه از لحاظ سوقالجیشی اهمیت بسیاری برای انگلیسیها داشت. به همین دلیل استاندار هیچکاره بود. استاندار پیرو محض سرکنسول انگلیس بود و تابع رئیس شرکت نفت انگلیسیها. در اخبار به مردم کرمانشاه گفته میشد که روسای ایرانی نوکر خارجیها هستند و یک موج منفی نسبت به انگلیسیها وجود داشت.
گروه تاریخ و اقتصاد: یک کنسولگری انگلیس در کرمانشاه بود و یک پالایشگاه نفت. اینها مرکز قدرت اقتصادی و سیاسی استان کرمانشاه بودند. آن زمان استان کرمانشاه استان پنجم کشور بود و تقسیمات کشوری آن موقع، شکل دیگری داشت. افزون بر کرمانشاه، نهاوند و تویسرکان و همدان و ملایر و اینها هم جزو استان پنجم بود و این منطقه از لحاظ سوقالجیشی اهمیت بسیاری برای انگلیسیها داشت. به همین دلیل استاندار هیچکاره بود. استاندار پیرو محض سرکنسول انگلیس بود و تابع رئیس شرکت نفت انگلیسیها. در اخبار به مردم کرمانشاه گفته میشد که روسای ایرانی نوکر خارجیها هستند و یک موج منفی نسبت به انگلیسیها وجود داشت. به همین دلیل هم پیش از اینکه من اصلا سیاسی شوم، همراه با نوجوانان دیگر به دور از چشم نگهبان کنسولگری میرفتیم و حرفها و نشانههای ضدیهودی میکشیدیم روی دیوار کنسولگری انگلستان. یک فهم عمومی درباره اینکه منافع کشور ما را انگلستان به یغما میبرد، وجود داشت. از سوم شهریور که ارتش انگلستان از غرب وارد ایران و وارد کرمانشاه شد، فضا تغییر کرد دیگر. یک نفرت عجیبی در ماها علیه انگلیسیها ریشه میدواند و با اشغال شهر هم شایعهها درباره عدم مقاومت ارتش ایران به واقعیت میپیوست. این خیلی تلخ بود... حیثیت رژیم لکهدار شد. این همه تبلیغاتی که زمان رضاخان برای ارتش میشد، همهاش پوچ از آب در آمد.
خاطرات محمدعلی عمویی، به نقل از یک گفتوگو
ارسال نظر