دستگیری سلطان خاویار و گزارش‌های هیات ایرانی

گروه تاریخ و اقتصاد: در خرداد ماه سال ۱۳۴۰ روزنامه اطلاعات از دستگیری منیر‌اعظم‌دولو، مشهور به سلطان خاویار خبر داد. به نوشته این روزنامه «با توجه به انتظاری که از چند روز قبل پیرامون احضار عده‌ای از متهمین پرونده شیلات در دادسرای دیوان کیفر وجود داشت بانوی نسبتا سالخورده‌ای که هیچ‌ کس او را نمی‌شناخت، در راهروی دادسرای دیوان کیفر دیده می‌شد».

این روزنامه در ادامه یادآور شد: «طبق تحقیقات، خانم دولو که از صبح امروز (چهاردهم خردادماه ۱۳۴۰) مورد تحقیق قرار گرفته است واسطه انجام و خرید و فروش کلیه خاویارهای ایران بوده است، به این معنی که قراردادهای مربوط به فروش خاویار ایران در بازارهای دنیا توسط این خانم بسته شده است و کلیه خریداران خاویار در خارج برای خرید یا انعقاد قرارداد با خانم دولو سروکار داشته‌اند و حتی در خارج این خانم معروف به سلطان خاویار ایران بوده است.گفته می‌شود نامبرده در سوءاستفاده‌های انجام شده در شرکت شیلات و تحویل و تحول خاویار مرغوب و نامرغوب در شرکت شیلات دست داشته است. تحقیق از خانم دولو تا آخر وقت امروز ادامه داشت.»

به گزارش روزنامه اطلاعات «خانم نامبرده به قرار بازداشت خود اعتراض کرد و پس از ترک بازپرسی تحویل زندان زنان گردید.» در اینجا مطلبی نوشته جلال فرهمند را می‌خوانید در باب وضعیت شیلات در دهه ۱۳۳۰ و سلطان خاویار.

در دهه سی با سرازیر شدن خاویار ایرانی به سوی اروپا، این محصول به عنوان یکی از مهم‌ترین کالاهای صادراتی و ارزآور ملی ایران مطرح شد. به قیمت دهه چهل شمسی سالی چندین میلیـون دلار (که در آن سال‌ها مبلغ هنگفتی بود) سهم صادرات این محصول بود. شرکت شیلات ایران که متولی صید و صیادی کشور بود بر روند صادرات این محصول و عمل‌آوری آن نظارت می‌کرد. فروش خاویار این گونه بود که شیلات در مزایده‌ای که هر از چند گاه برگزار می‌کرد انحصار آن را به اشخاص می‌داد. این کار کاملا قانونی و طبق سلسله مقررات دولتی انجام می‌گرفت، ولی در پس پرده اتفاق دیگری می‌افتاد که جای تعجب داشت. در طول شاید دو دهه انحصار آن در اختیار دولو قرار گرفت. یعنی اینکه هیچ شرکت یا شخصی توان مقابله با او و شرکت در این مسابقه پر سود را نداشت. چرا که دربار و شخص شاه پشتیبان دولو بودند. در زمستان ۱۳۵۱ به شاه که در حال گذراندن تعطیلات زمستانی خود در سن موریتس سوئیس بود خبر دادند که یار غارش یعنی امیر هوشنگ دولو به جرم حمل مواد مخدر در فرودگاه ژنو به چنگ پلیس افتاده است. این امر برای شاه گران می‌آمد. هم به خاطر اینکه دولو از وابستگان دربار پهلوی و خدمتکار مخصوص شاه بود و هم اینکه شاه وابستگی عاطفی زیادی به وی داشت! دولو موجبات انبساط خاطر ملوکانه و تفریح شاه را فراهم می‌کرد. تفریحاتی که دل فرح را به درد می‌آورد و همین امر موجب آن می‌شد که داستان اختلاف فرح و دولو در کاخ‌ها و سرسراهای قصرهای خاندان پهلوی بپیچد. دولو چنان نزد شاه محبوب بود که حتی امیر اسدالله علم نیز که از دیگر نزدیکان شاه بود جرات دور کردن وی را از دربار نداشت هر از چندی گاه و بی‌گاه در خاطراتش کنایه‌هایی به او می‌زد. بهترین وکلای اروپایی برای استخلاص دولو اجیر شدند و پول‌ها و هدایای زیادی هزینه شد که دولو در اسرع وقت از زندان آزاد شود. وی آزاد شد و جلوی چشم پلیس سوئیس با هواپیمای اختصاصی به ایران بازگردانده یا در حقیقت فراری داده شد. این رسوایی تا مدت‌ها نقل محافل مطبوعاتی اروپایی و خصوصا مخالفان سلطنت پهلوی بود. دولو که قدر این نزدیکی به شاه را می‌دانست از موقعیت خود به نحو احسن استفاده می‌کــرد. وی واسطه‌ای بود برای کار چاق کنی و جلب نظر شاه برای کسانی که دنبال منافع اقتصادی بودند. بسیاری از افراد این را می‌دانستند و برای فراهم کردن تسهیلات یا شروع کار که حتما مجوز شاهانه را می‌خواست به دولو متوسل می‌شدند. دولو هم در مقابل پول هر کاری می‌کرد و در موقعیت‌های مناسب که شاه در خوشی و سرمستی بود مجوز آنان را فراهم می‌کرد. کار دولو فقط به این امر منحصر نمی‌شد. زد و بندهای مستقیم اقتصادی نیز برای خود می‌نمود. از جمله این زدوبندهای اقتصادی، انحصار خاویار ایران این طلای سیاه دریای خزر بود. بعدها بسیاری از محققان به این نکته فساد‌انگیز دربار پهلوی در انحصاری کردن اقتصاد کشور به دست عوامل دربار اشاراتی کرده‌اند. بعد از شروع دهه سی که خاویار ایرانی به سوی اروپا سرازیر گشت، خاویار همواره به یکی از مهم‌ترین کالاهای صادراتی و ارزآور ملی ایران مطرح شد. به قیمت دهه چهل شمسی، سالی چندین میلیـون دلار (که در آن سال‌ها مبلغ مهمی بود) سهم صادرات این محصول بود. شرکت شیلات ایران که متولی صید و صیادی کشور بود، بر صادرات این محصول و عمل‌آوری آن نظارت می‌کرد. فروش خاویار به این گونه بود که شیلات در مزایده‌ای که هر چند گاه برگزار می‌کرد انحصار آن را به اشخاص می‌داد. این کار کاملا قانونی و طبق سلسله مقررات دولتی، انجام می‌گرفت، ولی در پس پرده اتفاق دیگری می‌افتاد که جای تعجب داشت. در طول شاید دو دهه انحصار آن در اختیار دولو قرار گرفت؛ یعنی اینکه هیچ شرکت یا شخصی توان مقابله با او و شرکت در این مسابقه پرسود را نداشت. چرا که دربار و شخص شاه پشت دولو را داشتند. هیچ‌گاه نام کس دیگری غیر از دولو از صندوق مزایده بیرون نمی‌آمد، به طوری که همان زمان نیز نام دولو و خانواده‌اش به نام سلطان خاویار ایران ثبت شده بود. سود خالص این مزایده به جیب دولو می‌رفت و وی تنها به‌عنوان دلال یا واسطه، خاویار در اختیار شرکتی دیگر که وی نیز آشنا و دوستش بود - ریاحی - قرار می‌داد که در اروپا توزیع کند، البته گاهی این دلالی در پرده خفا باقی نمی‌ماند و در همان سال‌های دور نیز از پس پرده بیرون می‌افتاد. در سال ۱۳۴۵ به علت بی‌کفایتی و سوءاستفاده دولو - ریاحی که دو عضو اصلی این بازار دغل‌کاری بودند بازار اروپا به‌شدت برای خاویار ایران تنگ شد، به طوری که ده‌ها تن از خاویار بسیار عالی ایران در انبارهای شیلات ماند و رو به فساد می‌رفت، بدون آنکه خریداری برای آن یافت شود. هویدا که دو سال بیش نبود به نخست‌وزیری رسیده بود، برای حل مشکل خاویار ایران در اروپا و آمریکا هیاتی را به سرپرستی مهندس عزت‌الله نعیمی راهی آنجا کرد. نعیمی نیز در ماموریتی یک ماه و نیمه، گزارش‌های زیادی برای هویدا ارسال کرد. گزارش‌هایی که نشان‌دهنده زدوبندهای افتضاح‌آمیز و فسادآلود دو عامل انحصاری خاویار دولو - ریاحی در اروپا بود. دروغ در گفتن نوع کیفیت و درجه‌بندی خاویار، غل و غش در فاکتورهای فروش برای کم پرداختن مالیات تجاری... کمترین آن بود. سلسله گزارش‌هایی که می‌توانست هر شخص قدرتمندی را به زیر بکشد، ولی می‌بینیم که تا آستانه انقلاب اسلامی دولو به این شغل اشتغال داشت و هیچ گزارشی خللی به کار وی وارد نمی‌کرد. در اینجا دو گزارش از مهندس نعیمی را می‌خوانیم.

پاریس - دوشنبه ۲۸ آذر ۱۳۴۵ HOTEL POWERS

جناب آقای نخست‌وزیر؛ راجع به بازار و اینکه برای خاویار ایران چه می‌شود کرد از ساعت ۹ صبح امروز بنده با فروشندگان دست اول خاویار تماس گرفتم. قرار بر این شده با حضور دو یا سه فروشنده بزرگ بعد از ظهر امروز جلسه داشته باشم و ایرادات و پیشنهادات آنها را بشنوم. متاسفانه در وسط این جلسه آقای ریاحی با کمال بی‌ادبی اظهار می‌دارند که من ریاحی از طرف شخص اعلی‌حضرت شاهنشاه مورد حمایت هستم و به شما اخطار می‌کنم که از بحث با ایشان خودداری نمایید و طوری صحبت می‌فرمودند که منافی با شخصیت اعلیحضرت و مملکت بوده است. من عین جملات که جواب دادم بدون یک کلمه کم و کاست به عرض می‌رسانم: «گفتم اعلی‌حضرت همایون شاهنشاه ممکن است به بعضی اشخاص اظهار لطف و مرحمت بنمایند، ولی هرگز به هیچ‌کس به هیچ عنوان اجازه نمی‌فرمایند که از اسم ایشان سوءاستفاده بنمایند وانگهی من کاری به کار شما ندارم.» و ایشان ازجلسه خارج شدند و من به مذاکره ادامه دادم. مراتب را برای استحضار عالی نوشتم و به تیمسار سپهبد خاتم هم خواهم نوشت، زیرا اینها از هیچ دسیسه کوتاهی ندارند و خیلی راضی هستم، زیرا در این مدت‌کوتاه خیلی پیشرفت کرده‌ام و امیدوارم بتوانم بزرگ‌ترین خدمت در این زمینه را به اعلی‌حضرت و دولت جناب عالی و از این باب به مملکت بنمایم. شما می‌دانید که من از بلوف‌ها از جا در نمی‌روم. در گزارش آینده، به عرض جناب‌عالی خواهم رسانید که بزرگ‌ترین نحوه سوءاستفاده از خاویار چگونه به عمل می‌آید، زیرا هنوز اطلاعات نهایی را به علت کارشکنی‌های ریاحی در این جلسه نتوانسته‌ام به دست بیاورم. امیدوارم در جلسه چهارشنبه تمام این اطلاعات را به دست آورده تا در طرح نهایی راه‌های پیشگیری پیش‌بینی شود. فراموش کردم که بنویسم من نه با آقای ریاحی تماس گرفتم نه از ایشان دعوتی شده بود. مساله سوءاستفاده که در این جا می‌شود [ناخوانا] تحت‌الشعاع قرار داده است. با تقدیم احترام مهندس عزت‌الله نعیمی ۴۵/۹/۲۸ [در حاشیه ] من تا پنج روز در پاریس خواهم [ماند] امیدوارم کارهای مقدماتی در این پنج روز تمام بشود. [امضاء ] نعیمی پاریس.

چهارشنبه ۳۰ آذرماه ۱۳۴۵ HOTEL POWERS

جناب آقای هویدا نخست وزیر محترم؛ این سومین گزارش مختصری است که به عرض جناب‌عالی می‌رسانم. دومین جلسه مقدماتی با حضور خریداران فرانسوی خاویار ایران، امروز از ساعت ۹ الی ۵/۱۲ به پایان رسید که شرح موضوع آن بعدا به عرض خواهد رسید. کلیه خریداران در این جلسه که ۵/۳ ساعت به طول انجامید، بدون احتیاطی که در طول برخورد رعایت می‌کردند و بنده آنها را مؤکدا امیدوار کردم که ترسی نداشته باشند. اسناد و مدارک خریداران دسته دوم را به بنده نشان دادند که همه از پرداخت‌هایی که واسطه درجه اول آقای دولو و واسطه درجه دوم آقای ریاحی به عناوین زننده مشعر بر اینکه باید در ایران خرج بکنند دریافت نمود. شکایت داشتند که به طور دقیق وقتی حساب شد تفاوت قیمت برای هر کیلو خاویار که به‌نفع این دو واسطه پرداخت کرده‌اند متوسط آن بالغ بر ۱۰ دلار در هر کیلو می‌شد و برای حداقل پنجاه تن ۵۰۰۰۰۰ دلار بالغ می‌گردد. علاوه بر مبالغ مزبور بدون آنکه این خریداران حقیقت را بدانند اظهار داشتند که بعضی انواع خاویار درجه ۲ که ارزش آن از درجه ۲ زیادتر و نزدیک به درجه اول است حداقل تفاوت قیمت خرید از دولت و فروش به ما در حدود ۲۰ دلار در هر کیلو است که در سال در حدود ۱۵ تا ۲۰ تن از این نوع خاویار از طرف دولو ارائه می‌شود با آنکه رسید او درجه ۲ است، ولی در اینجا با یک عمل جزئی که بعدا شرح آن را جداگانه خواهم نوشت آن را تبدیل به درجه یک می‌نمایند و واسطه‌های ایرانی از این رهگذر حداقل ۳۰۰۰۰۰ دلار و حداکثر ۴۰۰۰۰۰ دلار مازاد دریافت می‌دارند. به نظر بنده این نوع خاویار درجه ۲ که با افتی در حدود پنج درصد تبدیل به درجه یک می‌شود خاویاری درجه یک است که در اثر ماندن در انبار تغییر رقم می‌دهد و بعدا اینجا با یک عمل جزئی به رقم ۱ تبدیل می‌شود. در این عمل من خاویارسازان شرکت سهامی شیلات را مقصر نمی‌دانم، زیرا آنها در این فعل و انفعال شریک نیستند. شاید مقامات بالاتر شیلات هم به علت آنکه عملا تخصصی در کار ندارند رو دست می‌خورند. این است که پیشنهاد می‌کنم فورا موکدا دستور بدهید که از صدور خاویار رقم یک که در اثر ماندن به رقم ۲ تبدیل شده است همه رقم مخالفت به عمل بیاورند، مگر آنکه خریدار ایرانی برای این نوع رقم ۲ یا حداکثر پنج درصد کمتر از رقم یک یا ۹۵ درصد بیشتر از رقم را پرداخت بکند. اگر خریدار ایرانی دولو - ریاحی از اضافه پرداخت خودداری نمود، این خاویارها را به‌عنوان خاویار درجه ۱ در داخل فروخت. اهمیت مساله از لحاظ جلوگیری قاچاق رقم ۲ به جای رقم یک در درجه اول حائز اهمیت است. برای به دست آوردن اطلاع و نحوه کار این قسمت بنده به خانم خاویار و دو کارگر متخصص تماس گرفتم و تا به حال در حدود ۲۵۰ دلار هدیه کریسمس دادم. این را نوشتم نظر من این است. بنده نمی‌دانم این پول‌ها که به من می‌دهید خودتان می‌دانید امروزه کسی برای یک اطلاع کوچک اتلاف وقت آن هم در شب کریسمس مجانی عمل نمی‌کند. تمام بعدازظهر امروز صرف این شد که با خریداران خاویار روس‌ها در پاریس تماس بگیرم و موفق شدم. قرار است فردا پنج‌شنبه اول دی ساعت ۹ با حضور دو خریدار عمده خاویار روس در فرانسه جلسه داشتم باشم که گزارش آن بعدا تقدیم می‌شود. خیال می‌کنم بتوانم روز یکشنبه یا دوشنبه به لندن بروم و بعد از لندن به هامبورگ رفته و با اطلاعات مقدماتی که از اروپا دارم در آمریکا با دست پر حرف بزنم. جناب آقای نخست‌وزیر، واقعا بدبخت مامور دولت که هم باید حفظ حیثیت کند و هم با فوق‌العاده ناچیز دست به گریبان باشد. قربانت، محمدعلی نعیمی .

منبع: ماهنامه الکترونیکی بهارستان

شماره ۵۲