گروه تاریخ و اقتصاد: بخش دوم از مذاکرات نمایندگان مجلس شورای ملی درروز پنج‌شنبه سوم اردیبهشت ۱۲۸۷ شمسی را می‌خوانید: رئیس: این لایحه‌ای است از طرف وزارت تجارت اظهار شده و کمیسیون مالیه هم تصویب نموده قرائت می‌شود و خود جناب وزیر تجارت هم حضور دارند توضیحاتى که لازم است خواهند داد.

لایحه وزارت تجارت: به کمیسیون محترم مالیه مجلس مقدس شوراى ملى شیدالله ارکانه زحمت اظهار می‌دارد.

بر خاطر اجزاى محترم کمیسیون مالیه پوشیده نیست که تجارت که در واقع منبع ثروت و نتیجه بزرگ‌ترین قواى یک مملکت محسوب می‌شود امروزه در ایران بر هر امرى باید و بیشتر از سایر مسائل جالب توجه عقلاى حل و عقد مملکت باشد، این مطلب به طورى حلاجى شده و منافع آن بر خاص و عام طورى واضح و مبرهن است که گویا لازم نباشد در این باب استدلالات کرده ترقى و تنزل یک مملکت را بر توسعه و ضیق تجارت آن مملکت راجع نمود یا استیلاى یک مملکت را بر دیگرى مربوط بسط به تجارت آن و حوایج تجارتى این یکى دانست.

از طرف دیگر هم معلوم است که هر امرى که مبنى بر قواعد و اصول و طرز و طریقه مخصوصه نباشد پیشرفت آن غیرمقدور و مانند ظلمتى ماند که هدایت روشنایى و نور را از هر طرف مسدود و ما را مجبور می‌کند که خود را به این طرف و آن طرف زده راهى را به امیدى پیموده و بعد از طى آن ملتفت به گمراهى شده عودت به مقام اولى و بعد از این قسم تجارت عدیده مایوس و به گوشه نشینیم تجارت در مملکت ما همین حالت را دارد، زیرا که هرچه تحصیل شده از روى علم که مآخذ صحیح به دست می‌دهد نبوده، بلکه فقط مبنى بر تجربه بوده که آن هم محدود است ماها هنوز خیال می‌کنیم که تاجر یعنى شخصى که از خارج مملکت متاع به ایران آورده و از ایران به خارج حمل می‌کند وقتى هم که مساله مسکوکات به میان می‌آید در باب ارتباط آن با تجارت دو نفر هم راى نیستند اشخاصى که کارشان بیشتر از روى شرکت است و باید معنى و مقتضیات آن را بهتر آگاه بوده به کنه مطلب برخورده براى انجام مقاصدشان مساله شرکت تجارتى را حتى‌المقدور مستحکم از این رویه کار خودشان را محکم نمایند.

بدبختانه به غیر از معنى قاموسى در این لفظ دقتى نکرده لفظ اسهام را جمع سهم و سهم را به معنى اینکه کاغذی که به اسم زید و یا روى آن شیر و خورشید و مهر بزرگى باشد می‌دانند از این قبیل مطالب زیاد است که تشریح آن به غیردردسر ثمرى ندارد و تجار ما هم تقصیرى ندارند، زیرا که اعمال ایشان چنان که عرض کردم مبنى بر اصول و قواعد و طریق و طرز مخصوصى که خاصیت علم است نبوده و از روى تجربه کار کرده‌اند.

حالا که مردم از هر طبقه مترصد این هستند که منبعد امورات مملکتى مبنى بر مآخذ و پایه صحیحى باشد، از تجارت مملکت هم بیش از سایر امور متوقعند! به نظر بنده تجارت این مملکت باید مبتنى بر علم و قواعد صحیحه باشد مساله تجارت هم مثل سایر امور وزارت تجارت مانند سایر ادارات نیست که با چند نفر اشخاص با علم یا مستشار تغییر وضع داده شود، زیرا که تجارت در دست افراد تجار مملکت است تا اشخاص تغییر حالت ندهند تجارت تغییر نخواهد کرد.

نظر به مطالب فوق عقیده بنده این است که یک مدرسه به اسم مدرسه تجارت در طهران دایر شود که تجار ما اطفال خود را به این مدرسه فرستاده قدرى از علم ثروت و علم شیمیایى تجارتى و علم دفتردارى و اسناد تجارتى و از بعضى علوم دیگر که راجع به تجارت است مطلع شوند عرض نمی‌کنم که نتیجه آن فورى خواهد بود و بعد از دو یا سه سال تجارت ما ترقى خواهد کرد، ولى بدیهى است که اگر این مدرسه امروز دایر شود در پنج و شش سال دیگر اثر آن کم کم بروز کرده و تجارت جوان آن وقت به اقتضاى اتخاذات علمى وضع تجارت را به مرور تغییر داده و اگر ایشان بگویند که تاجر یعنى (من یبیع و یشترى) بدون مضایقه قبول کنند و براى لفظ شرکت به غیر از معنى لغوى معنى دیگرى قرار دهند سایر دول براى پیشرفت امور تجارتى مدارس تاسیس کرده و سالانه هزاران تومان خرج این کار می‌کنند.

بنده هم متوقع نیستم که مجلس مقدس ملى بعد از تصویب این مبلغ معتدبه براى مدرسه معین کنند، زیرا که وضع مملکت و حالت مالیه‌ها اقتضاى این‌گونه مصارف را ندارد، ولى اگر مجلس مقدس تصویب فرمایند که هر ساله سه هزار و پانصد تومان مخارج این کار شود بنده می‌توانم در مدرسه فلاحت که بالفعل به دو شعبه تقسیم شده یک شعبه مقدماتى و یک شعبه فلاحتى دایر است.

(یحیى‌الخوئى)