چرا جامعهشناسی اقتصادی؟
از اوایل دهه۱۹۸۰، به دنبال حوزهای در جامعهشناسی بودم که ناشناخته بود. آن زمان به این نتیجه رسیده بودم که بسیاری از زیرشاخههای جامعه شناسی، همانند جامعهشناسی سیاسی، قشربندی اجتماعی (Social stratification) و غیره، به لحاظ نظری اشباع شدهاند.
به نظرم میرسید که روی همه موضوعات خوب قبلا کار کردهاند. از این رو دریافتم که باید دنبال موضوعی بروم که جذابیت نظری داشته باشد و کمتر به آن پرداخته باشند. در واقع جامعهشناسی جریان اصلی را رها کردم.
سوئدبرگ سپس با شرح زمینههای شکلگیری اندیشهاش که خاستگاهی مارکسیستی و بینارشتهای داشته است توضیح میدهد؛ جامعه شناسان زمانی به جامعهشناسی اقتصادی علاقهمند بودند، اما از حدود سال ۱۹۲۰ این زیرشاخه کنار گذاشته شد.
این بود که به این سمت آمدم؛ چراکه حوزه زیبا و تامل برانگیزی است با قابلیت تبدیل شدن به یک بحث کلیدی در جامعهشناسی و از آن فراتر، یک سرگرمی بزرگ!
نخستین تمرین جدی من در زمینه جامعهشناسی اقتصادی، انتشار کتابچه ای راهنما در همین مورد بود که در سال۱۹۸۷ منتشر شد. این کتاب به این دلیل مهم بود که به من اجازه داد به آرامی در ساحتی که به آن تعلق خاطر داشتم، کار کنم. خودم را به واسطه جامعهشناسی مدرن ببینم و دریابم چه کاری در این زمینه انجام شده است. بنابراین من از یک اندیشمند خاص الهام نگرفتم، آنچه آشکار بود ناآگاهی جمعی در این زمینه بود. فراتر از این موضوع، دو نفر خیلی روی من اثر گذاشتند؛ اول، ماکس وبر. من به سرعت متوجه شدم که او بسیار پیچیدهتر از هر جامعهشناس دیگری است. او عمیقتر از همه درباره اقتصاد، تاریخ اقتصادی و جامعهشناسی فکر میکرد. تا جایی که به من مربوط میشود، اندیشههای وبر شاهرگ جامعهشناسی اقتصادی است.
مارک گرانووتر، دومین جامعهشناس اثرگذار بر ذهن و کار من بود. او صاحب شخصیتی ذینفوذ در فضاهای دانشگاهی بود و مقاله مهمی در اواخر دهه۱۹۸۰ منتشر کرد که کمک بزرگی به فهم مجدد جامعهشناسی اقتصادی و ضرورت طرح مباحث نظری در این حوزه بود.
مارک را در سال۱۹۸۵ ملاقات کردم و به زودی دریافتم که چه متفکر فوقالعاده و حیرت انگیزی است.
او شخصی است گشادهدست و سخاوتمند و بسیار شوخ. درباره وبر بر این باورم که هر بحث بنیادینی در زمینه جامعهشناسی اقتصادی به او برمیگردد. مقاله مارک این موضوع را نشان میدهد.
از نظر سوئدبرگ تاکنون در زمینه قانون و اقتصاد، فعالیت نظری کمی انجام گرفته است و او در پی آن است که از همین منظر به موضوعات «کلاسیک» همانند بازار، موسسات، جنسیت و اقتصاد بپردازد.