از عطاریهای سنتی تا داروسازی جدید در ایران
رویکرد دوگانه
در سال ۳۱۹ق به اطلاع مقتدر، خلیفه عباسی رساندند که بیماری بر اثر اشتباه یکی از پزشکان فوت کرده است. خلیفه دستور داد از طبابت افرادی که استحقاق این حرفه را ندارند، جلوگیری کنند و به سنان بنثابت، از پزشکان مشهور آن زمان دستور داد تا پزشکان را امتحان کنند و هر کس که در امتحان پذیرفته شد به او اجازه طبابت دهند و در منابع آمده است که بیش از هشتصد پزشک در این امتحان رد شدند. به این ترتیب امتحان گرفتن از پزشکان و داروسازان در دوران اسلامی رواج یافت و کتابهایی نیز در اینباره نوشته شد که از آن جمله میتوان به مقاله فی امتحان الاطبا از ابوسعید یمانی اشاره کرد.
داروسازی سنتی، ترجمه و تالیف کتابهای داروسازی ایرانیان از گذشته به خوبی با گیاهان دارویی و موارد استفاده آنها آشنا بودند همچنین علاوه بر گیاهان دارویی، از خواص دارویی برخی مواد معدنی، مواد غذایی و نیز نفت آگاه بودند و از آنها برای معالجه امراض استفاده میکردند. اما نمیتوان اثر مکتوب مشخصی را در اینباره از ایران باستان نشان داد. پس از ورود اسلام و بهویژه از دوران خلافت عباسی همزمان با توجه به علوم مختلف، آثار بسیاری در پزشکی و داروسازی نیز از زبانهای دیگر و بهویژه یونانی ترجمه شد و برخی از پزشکان مسلمان نیز در اینباره آثاری نوشتند. از جمله مشهورترین مترجمان و مولفان آن زمان در پزشکی میتوان به حنین بناسحاق و فرزندش اسحاق بنحنین، قسطا بنلوقا، ابوزکریا یحیی بنماسویه و بختیشوع بنجرجیس که پیش از رفتن به بغداد از پزشکان جندیشاپور بود، اشاره کرد.
محمد بنزکریای رازی (درگذشته ۳۱۳ق) پزشک و شیمیدان ایرانی کتابهای بسیاری درباره پزشکی و داروسازی نوشته است که مشهورترین آنها دایرهالمعارف پزشکی به نام الحاوی است. در چاپی که از این کتاب فراهم آمده است، جلد بیستویکم به داروشناسی و تهیه آنها اختصاص دارد. به رازی رسالههای دیگری نیز درباره داروسازی منسوب است که از آن جملهاند الادویه الموجوده لکل مکان، اطعمه المرضى و کتاب قرابادین که مشتمل بر شصت و دو باب درباره جمیع داروهاست. ابوعلی سینا (در گذشته در ۴۲۸ق.) نیز بخشی از قانون، کتاب جامع خود در پزشکی را به داروسازی اختصاص داده است. این موارد را میتوان نشانهای از اهمیت داروشناسی و داروسازی نزد پزشکان مشهور دوران اسلامی دانست. در سدههای بعد نیز میتوان آثار مفصلی را در این حوزه نشان داد که از آن جملهاند کتاب ذخیره خوارزمشاهی از اسماعیل جرجانی که در نیمه نخست سده ششم هجری نوشته شده است و یکی از مقالات آن به داروشناسی و تهیه داروها اختصاص دارد. از کتابهای پزشکی دوره مغول میتوان به تنگسوق نامه یا طب اهل ختا که ترجمه و تالیفی از رشیدالدین فضلالله همدانی است، اشاره کرد. مشهورترین کتاب داروسازی عصر صفوی نیز تحفهالمومنین میرزا محمدزمان تنکابنی است. این مثالها را میتوان نشانهای از پایداری سنت نگارش آثار پزشکی در ایران دوره اسلامی و توجه پزشکان به داروسازی در نگارش آثار خود دانست.
از اواخر دوره صفویه توجه به پزشکی و داروسازی کمرنگ شد و اطلاع دقیقی از اوضاع پزشکان در ایران تا اوایل دوره قاجار در دست نیست. عطاران دوره قاجار نیز بیشتر با استفاده از کتابهای داروسازی پیشینیان و بیش از همه تحفهالمومنین به تجویز دارو اقدام میکردند. عطاریهای دوره قاجار معمولا دکانهایی بودند که در ابتدا عطر و بخور میفروختند و بعد بهدلیل افزوده شدن گل و ریشه و ادویه معطر مانند عود و عنبر و مشک به اجناس آنها و دیگر گیاهان دارویی، به تدریج بهصورت محلی به شکل داروخانه درآمدند. با این تغییر کاربری، عطاریها به دکانهایی تبدیل شدند که قفسههای متعددی در آنها وجود داشت و داروهای گیاهی و مواد معدنی و خوراکی بسیاری در آنجا قرار داشت. به جز عطارها که در دکانهایشان مستقر بودند، دوافروشهای دورهگرد نیز در گوشه خیابان به نسخهپیچی و فروش دارو میپرداختند. علاوه بر این در عهد قاجار پزشکی و داروسازی بیش از پیش با خرافات عجین بود؛ بهطوریکه برخی عطاران با استخاره و باز کردن سرکتاب به بیماران دارو تجویز میکردند.
تحول داروسازی
با توجه به وضع اسفبار بهداشتی حاکم بر جامعه در دوره قاجار و نیز شیوع بیماریهای همهگیر از جمله وبا، طاعون و تب نوبه لزوم اصلاحات بهداشتی و پزشکی ضروری به نظر میرسید. به همین منظور و برای تربیت متخصصان نظامی، پزشکی و داروسازی، در دوره ناصرالدینشاه و به همت امیرکبیر، مدرسه دارالفنون تاسیس شد. نخستین معلم داروسازی این مدرسه موسیو فکتی ایتالیایی بود. فکتی، دروس فیزیک، شیمی و داروسازی را به کمک مترجم خود میرزا رضا به شاگردانش تعلیم میداد.
ظاهرا برای تدریس عملی پزشکی و داروسازی به شاگردان مدرسه، بیماران در دارالفنون معاینه میشدند و به آنها دارو تجویز میشد. در این مورد در شماره۱۴۰ همان روزنامه چنین آمده است: «برای اینکه شاگردان طبابت را خوب بیاموزند، همه روزه مریضها در دارالفنون آمده، امتحان کرده و نسخه سنجیده نوشته و معلم دواساز فکتی، دوا میدهد.» در اولین سال تاسیس دارالفنون (۱۲۶۸ق) شاگردان رشته داروسازی هفت نفر بودند و به تدریج بر عده آنان افزوده شد و در سال ۱۲۹۹ق به سی و سه نفر رسید. تعداد دانشجویان داروسازی وشیمی برخی از سالهای تحصیلی دارالفنون به این شرح است.
بعد از فکتی، شورین آلمانی و مولیون فرانسوی از سوی دولت استخدام و مامور تدریس طبیعیات و داروسازی شدند و هر یک نیز داروخانهای طبق اصول و ضوابط جدید در تهران دایر کردند. پس از آنکه قرارداد استخدامی فکتی خاتمه یافت یکی از شاگردانش به نام میرزاکاظم محلاتی که در همین سال (۱۲۸۷ ق) از اروپا برگشته بود به جای وی مشغول به کار شد و تا زمان مرگ، سال ۱۳۱۳ ق، به تدریس اشتغال داشت و پس از او مسیو روکبرون با معرفی دکتر تولوزان (پزشک ناصرالدین شاه) معلم طبیعیات و داروسازی مدرسه شد. در سال۱۳۲۲ق، مسیو لوکونت بهعنوان داروساز استخدام شد و در تکیه دولت آزمایشگاه شیمی دایر کرد و به عدهای از علاقهمندان در آنجا درس داروسازی داد. در محرم۱۳۳۷ ق دکتر لقمانالدوله از طرف احمدشاه به ریاست قسمت طب دارالفنون منصوب شد و برای نخستینبار مدرسه طب در محل جداگانهای در دارالفنون بهطور مستقل به کار پرداخت و در سال۱۳۰۱ش در مدرسه عالی طب شعبه داروسازی تاسیس شد.
در سال۱۳۰۵ش دوره تحصیل داروسازی، سه سال تعیین شد و داشتن مدرک سهساله متوسطه برای تحصیل در این مدرسه اجباری شد. در سال ۱۳۰ش دکتر هانری اشترونک آلمانی معلم شیمی داروسازی و شیمی زیستی مدرسه داروسازی شد و در این سال با تصویب نظامنامه جدید شورای عالی معارف، کارآموزی در داروخانه جزء برنامه دروس داروسازی قرار گرفت. در سال۱۳۰۹ش دکتر مهدی نامدار و دکتر صادق مقدم برای تدریس در این مدرسه استخدام شدند. به این ترتیب به همراه دکتر فتحالله اعلم، تعداد معلمان ایرانی این مدرسه به سه نفر افزایش یافت. با آغاز به کار دانشگاه تهران در سال۱۳۱۳ش، مدرسه عالی طب به دانشکده پزشکی، دندانسازی و داروسازی تبدیل شد و در سال۱۳۱۸ش پروفسور اوبرین به ریاست دانشکدههای فوق منصوب شد و دوره تحصیل در رشته داروسازی چهار سال شد و بالاخره در سال۱۳۳۵ش دانشکده داروسازی دانشگاه تهران مستقل شد.
داروخانه
نخستین داروخانه نوین در ایران به دست شورین و در دوره ناصری تاسیس شد. اما مردم عادی حاضر به استفاده از داروهای این داروخانه نبودند و فقط برای آزار و تمسخر به این داروخانه مراجعه میکردند. در دوره قاجار عقیده عمومی بر آن بود که ایرانی باید در معالجات به داروهای ایرانی رجوع کند و چنین استدلال میشد که داروهای سنتی و گیاهی اگر به اشتباه هم تجویز شوند، زیانی نخواهند داشت؛ اما داروهای شیمیایی و ترکیبی فرنگی چنانچه به اشتباه تجویز شوند، دارای مضرات زیاد و حتی کشنده هستند. به این ترتیب با هر تبلیغ و توصیفی که از جانب فروشندگان داروهای خارجی به عمل میآمد بهشدت مبارزه و از مصرف آن داروها خودداری میشد. به این ترتیب نوعی ناخشنودی نسبت به طب و داروسازی اروپایی پدید آمد و شاید به همین علت بود که ناصرالدینشاه از محمد بنعبدالصبور تبریزی درخواست کرد تا کتابی در دانش پزشکی که دربردارنده دانش فرنگیان و ایرانیان باشد تالیف کند. تالیف این کتاب دلالت بر آن دارد که حکومت سعی میکرد این حقیقت را در میان عموم القا کند که طب و داروسازی اروپایی به اندازه داروسازی و پزشکی ایرانی ارزشمند است.
بهرغم مخالفت مردم با داروهای اروپایی و داروخانه نوین، تلاش شورین برای بازنگه داشتن داروخانه موجب تشویق دیگران در تاسیس داروخانه شد. پس از مدتی مولیون داروخانهای در لالهزار تاسیس کرد. در همین زمان داروخانههای دیگری در محلههای مختلف تاسیس شدند که از آن جملهاند: داروخانه روسی در خیابان استانبول، داروخانه آلمانی در خیابان مخبرالدوله، داروخانه نظامی در خیابان چراغ برق، داروخانه جاوید در چهارراه حسنآباد، داروخانه شفا در خیابان ناصریه، داروخانه آقارضا در بازار عباسآباد، داروخانه مهدیخان در چهارراه مولوی و داروخانه ماشاءاللهخان در محله اسماعیل بزاز جایگاه اجتماعی و سود مادی که داروسازان مذکور از شغل خود کسب کردند، عده دیگری را بر آن داشت که این حرفه را پیش گیرند و چون مقرراتی در بین نبود هر کس میتوانست مدتی نزد یکی از استادان خارجی کار کند سپس داروخانه دایر کند و چون این وضع باعث سوءاستفاده اشخاص ناصالح شده بود در سال۱۲۹۸ش از طرف وزارت معارف نظامنامه دوافروشی وضع شد که مطابق آن صاحب داروخانه باید دارای تصدیقنامه داروسازی باشد و هیچ داروفروشی حق طبابت ندارد.
نظارت دولت بر داروخانهها
افزایش واردات داروهای شیمیایی به کشور با بروز تقلباتی همراه بود و موجب شد که دولت کنترل واردات دارو را بر عهده بگیرد تا از قاچاق، تقلب و ورود بی رویه دارو جلوگیری کند. نمونههایی تاریخی هم از نظارت حکومتی بر داروخانهها و داروفروشان وجود دارد. ابن اخوه (در گذشته ۷۲۹ق) در کتاب آیین شهرداری به ساختن داروهای تقلبی اشاره میکند و میگوید محتسب باید در تقلبات عقاقیر (گیاهان دارویی مراقبت کند و سپس به برخی از این تقلبها اشاره میکند؛ مثلا میگوید برخی عطاران کندر را با پوست درخت صنوبر یا صمغ میآمیزند و برخی تمرهندی را به تقلب با موم و نمک و سرکه میآمیزند.
در دوره صفویه نیز گرچه ظاهرا تمام عطاریها به وسیله ماموران حکومت کنترل میشدند تا تقلبی در تولید داروها ایجاد نشود و عطاریها از ظروف پاکیزه استفاده کنند و شبها ظروف محتوی داروها را با نی یا برگ درخت خرما میپوشاندند تا آلوده نشوند؛ اما در عمل کنترلی بر کار عطاران وجود نداشت. در دوره قاجار برخی داروفروشان برای مثال اقدام به واردات قاچاق ساکارین بهصورت پودر و قرص کردند و مقدار زیادی از آن در انبارهای گمرک انباشته شد و به همین دلیل مجلس حفظالصحه طبق نظامنامهای ساکارین را جزو ادویه مخدره اعلام کرد. در سند دیگری، اداره نظمیه ورود ادویه سمی را بدون دریافت جواز، ممنوع اعلام کرده است. به همین منظور برای کنترل بهینه داروها، مجلس حفظالصحه، در تاریخ ۲۸ذیالحجه۱۲۹۳ ق اعلانی را در شماره دوم روزنامه علمی به شرح زیر منتشر کرده است:
اخبار مجلس حفظ الصحه: از اینکه احتمال میرفت بعضی از عطاریها، دوای بیمصرف و ضایعشده بفروشند که برای مریض بیاثر باشد یا اینکه بعضی سمیات را عوض دوای دیگر به کار برده، اسباب هلاکت مردم شوند، قدغن شد که بعدها کل ادویه را که برای فروش از فرنگستان میآورند، به مدرسه دارالفنون نزد میرزا کاظم، معلم علوم شیمی و فیزیک برده، امتحان و تجربه کنند و نشان و علامت بیعیبی و صحت به آن دوا بگذارند. بعد از آن، تجار آن دوا را خردهفروشی نکرده، بلکه تمام آن را یک جا به عطارهای دوافروش که برای این کار تعیین شدهاند، بفروشند. آن عطارهای معین نیز، داروها را با اجازه اطبای معروف به مردم بفروشند.
به نظر میرسد تا زمانی که از پزشکان و داروسازان امتحان گرفته میشد و کار این صنف تحت نظارت بود، تقلب کمتری در طبابت و تولید دارو صورت میگرفت. در دوره قاجار بهدلیل عدم نظارت دولت بر کار داروسازان و پزشکان، دانش و اطلاعات علمی این قشر بسیار اندک بود. از سوی دیگر بروز مشکلاتی از جمله مرگومیر ناشی از بیماریهای همهگیر، دولتمردان را بر آن داشت تا طب نوین غربی را در ایران گسترش دهند. به این ترتیب با تاسیس مدرسه دارالفنون، ایرانیان با طب و داروسازی نوین آشنا شدند و داروخانههای جدید گسترش یافت.