مالکیت اختصاصی در کرمانشاه عكس: کارخانه قند اسلام ‌آباد غرب

از کودتای ۱۲۹۹ تا انقلاب ۱۳۵۷ اقلیت نخبگان اداری جدید به قدرتی بلامنازع تبدیل شدند. نخبگان اداری جدید، هر چند به لحاظ تعداد اندک بودند،  نقش محوری در تحولات اجتماعی و توسعه اقتصادی ایران دوره پهلوی داشتند. در دوره جدید ارباب رعیتی زمین‌خواری به معنای امروزی شکل گرفت و دست‌اندازی گسترده‌ای به املاک دولتی و مراتع ملی صورت گرفت. از زمان تاسیس دولت پهلوی تا اصلاحات ارضی مبارزه و چالش بین دو نظام ارباب رعیتی به شدت و به ضرر نظام ارباب رعیتی سنتی در جریان بود. در دهه‌های بعد و با ورود به دوران پهلوی دوم اشکال پیچیده نظام ارباب رعیتی مدرن در ساختار دولتی و اداری ایران نمایان شد.

زمین‌خواری، فساد مالی، رانت و اختلاس از جلوه‌های بارز آن بود. ارتباط با غرب، تحصیلات دانشگاهی و  نمایندگی جلوه‌ها و مظاهر تمدن غربی از ویژگی‌های اربابان در نظام ارباب رعیتی مدرن بود. با ظهور نظام ارباب رعیتی مدرن نشانه‌های بی‌مهری نسبت به نظام ارباب رعیتی سنتی و در راس آن خوانین و اربابان زمین‌دار قدیمی بروز کرد. شخص رضاشاه سمبل و نماد نظام ارباب رعیتی مدرن بود و غصب املاک به‌دست وی، به‌منظور توسعه کشاورزی صنعتی در چارچوب نظام ارباب رعیتی مدرن قابل توجیه و تفسیر است.

دولت پهلوی با اتکا به قدرت ارتش و برای اجرای سیاست‌های دولت متمرکز، زمین‌داران و نخبگان محلی را که مانع سیاست‌های تمرکزگرایی دولت بودند، به صورت طایفه‌ای و خانوادگی تبعید و املاک‌شان را در محل مصادره کرد. در این دوره املاک خوانین ایلات کلهر و سنجابی در کرمانشاه، زمین‌های والی ایلام و املاک خوانین لرستان مصادره شد. یکی از ملاکان کرمانشاه می‌گوید بنا بر دلایل امنیتی از ثبت املاک خصوصی، به نام رضاشاه در لرستان صرف‌نظر شد. جدا از حوزه کرمانشاه، بیشتر زمین‌های ثروت‌خیز مناطق گرگان، گیلان و مازندران جزو املاک اختصاصی رضاشاه شد. در واقع منطق شخص رضاشاه در ثروت‌اندوزی یکی از عوامل عمده تصاحب املاک بود. در حوزه املاک رضاشاه مرز بین املاک شاه و املاک خالصه مشخص نبود و املاک خالصه نیز جزو املاک شاه شد. همچنین در مقابل ثبت املاک ایل کلهر به اسم رضاشاه زمین‌های خالصه ذهاب به کلهر واگذار شد. در واقع بهای بخش عمده‌ای از زمین‌های تصاحبی رضاشاه در کرمانشاه از املاک دولتی پرداخت شد. حتی املاک موقوفه در حوزه مالکیت رضاشاه مصون نبودند و زمین‌های موقوفه معروف به «کاشنبه» و «ده‌سفید» هم توسط اداره املاک پهلوی تصاحب شد.

در دوره پهلوی اول این دیدگاه شکل گرفت که کشاورزی می‌تواند پایه توسعه کشور قرار گیرد؛ چرا که مواد اولیه صنایع از کشاورزی تامین می‌شد. ارتباط دوسویه‌ای بین توسعه صنعتی و کشاورزی وجود داشت. صنعتی‌سازی به‌منظور فرآوری محصولات کشاورزی در داخل و بی‌نیازی از واردات از اهداف مهم صنعتی‌سازی با محوریت بخش کشاورزی در دوره رضاشاه بود. به این منظور شیوه تولید عشایری به نفع شیوه تولید کشاورزی محدود و عشایر در نظام نسق‌بندی تولید دهقانی ادغام شدند. رضاشاه می‌گفت هدفش از تصاحب املاک در نقاط مختلف کشور عمران، آبادانی و تهیه الگویی موفق برای سایر مالکان زمین بود.

رضاشاه به درستی تشخیص داد در جامعه‌ای که اقتصاد آن بر پایه کشاورزی و نظام ارباب رعیتی استوار بود، زمین‌داری جلوه بارزی از قدرت است. در کل کشور حدود ۴۴ هزار سند مالکیت به نام رضاشاه صادر شد. مسوولان ارشد و مباشران املاک رضاشاه از میان نظامیان ارتش انتخاب می‌شدند و در ارتباط با رعایای کشاورز قوانین نظامی اجرا می‌شد. گاه برخی از کشاورزان به دلیل رعایت نکردن قوانین نظامی روزها در حبس بودند. این سیاست اقتدار و نفوذ نظام ارباب رعیتی نوین را در روستاها منعکس می‌ساخت. تشکیلات اداری- نظامی املاک اختصاصی کرمانشاه یکی از عوامل نارضایتی  رعایای کشاورز بود. رئیس سازمان ساواک کرمانشاه مباشر املاک اشرف پهلوی در مناطق گواور و کفرآور بود.

   زمینه

به پیروی از اشتراس و کوربین زمینه یعنی محل حوادث و وقایع متعلق به پدیده. زمینه شکل‌گیری پدیده منطقه کرمانشاه در دوره پهلوی اول است.

   پدیده

پدیده مورد نظر املاک رضاشاه در دوره پهلوی اول است.

   شرایط مداخله‌گر

تا قبل از انقلاب مشروطه قدرت بلامعارض در غرب ایران ایلات و عشایر بودند. بیشتر زمین‌های مرغوب کشاورزی توسط روسای ایلات و عشایر تصاحب شده بود و عموما عشایر مسلح مالیاتی به دولت نمی‌پرداختند.

انحلال مقام ایلخانی و ایل‌بیگی به منزله عدم حمایت دولت از نظام ایلی بود و این سیاست در دوره پهلوی اول با اجرای برنامه اسکان عشایر تقویت و به فروپاشی نظام ایلی منجر شد. با اسکان عشایر جامعه عشایری در جامعه دهقانی، به‌منظور رونق کشاورزی و توسعه روستایی، ادغام شد. مجموعه این عوامل در سرکوب خوانین و تصاحب املاک آنها توسط رضاشاه موثر بود.

   راهبردها

تاسیس کارخانه قند شاه‌آباد، تاسیس اداره املاک سلطنتی، تعویض املاک، غصب املاک دولتی، تغییر اسامی شهرها، مالکیت اشتراکی، وقف املاک و واگذاری املاک شاهانه مهم‌ترین مقوله‌های راهبردی بود. در ادامه  هر یک از مقولات بررسی می‌شود.

اداره املاک اختصاصی در اوایل سال ۱۳۱۴ تاسیس شد. اداره املاک اختصاصی زیرمجموعه وزارت کشاورزی بود و حقوق کلیه پرسنل اداره را اداره کشاورزی منطقه پرداخت می‌کرد. وظیفه اداره املاک اختصاصی کرمانشاه نظارت بر آبادانی و جمع‌آوری بهره مالکانه زمین‌های گسترده شاه در کرمانشاه و ایلام بود. شاه‌آباد (اسلام‌آباد) و توابع، گیلان‌غرب و توابع، ایوان، سومار، آسمان‌آباد، شیروان و چرداول، هلیلان، قصرشیرین، گواور و کفرآور عمده‌ترین املاک رضاشاه در حوزه کرمانشاه و ایلام بود. حدود ۱۵ نفر مباشر و ۷۵ نفر دیگر به عنوان مسوول انبار، باغبان، متخصص کشاورزی، منشی، متصدی محاسبات و غیره املاک شاهانه را اداره می‌کردند. حدود ۲۰ نفر از مسوولان ارشد املاک رضاشاه، از جمله مباشران، از نظامیان ارتش بودند. یکی از وظایف مباشران اداره املاک سلطنتی «جفت‌بندی» املاک شاهانه و تقسیم بین رعایا، به‌منظور اجاره بود.  در املاک سلطنتی مباشران زمین‌ها را جفتی ۵ تا ۶ خروار محصول، به اجاره واگذار می‌کردند.

کارخانه قند شاه‌آباد، با ظرفیت تولید سالانه ۴۰ هزار تن در سال ۱۳۱۲، در املاک رضاشاه تاسیس شد و تا شعاع ۱۰۰ کیلومتر زمین‌های اطراف کارخانه به کشت چغندر اختصاص یافت.

بخشی از املاک سلطنتی به واسطه وجود مدعی خصوصی، به شکل اشتراکی مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت. از جمله در منطقه حسن‌آباد کرمانشاه مالکیت بخشی از املاک، بین اداره املاک و خورده مالکان، اشتراکی بود.

قانون تعویض املاک با عنوان «اجازه معاوضه علاقه آب و خاکی اشخاص به خالصه‌جات دولتی در صورت اقتضا» در ۲۸ مهر ماه ۱۳۱۱ به تصویب مجلس شورای ملی رسید. در قانون تعویض املاک آمده است:

دولت مجاز است که از تاریخ تصویب این قانون تا مدت دو سال در مقابل علاقه آب و خاکی بعضی اشخاص که مصالح سیاسی مملکت انتقال آنها را از منطقه‌ای به منطقه دیگر اقتضا نماید با تصویب هیات وزرا از خالصه‌جات دولتی به عنوان معاوضه به آن اشخاص انتقال داده و علاقه آب و خاکی مورد معاوضه را در دفتر رقبات خالصه‌جات مملکتی به ملکیت دولت ثبت کند و رقبات واگذار شده را به ملکیت طرف مقابل بشناسد. در کرمانشاه سیاست تعویض املاک خوانین متنفذ محلی به اجرا در آمد.

همچنین به دنبال قشون‌کشی رضاشاه به غرب ایران و فرار آخرین والی پشتکوه به عراق، املاک والی در ایلام مصادره شد. در سال ۱۳۱۸، برای یک‌دست کردن املاک رضاشاه در حوزه املاک سلطنتی، دولت تصمیم گرفت املاک گیلان‌غرب را که متعلق به ایل کلهر بود با ۲۸ قریه از املاک خالصه ذهاب تعویض کند. البته زمین‌های ذهاب گسترده، مسطح، حاصلخیز و در مقابل، زمین‌های گیلان‌غرب قطعه‌قطعه ناهموار و بیشتر دیمی بود. گیلان‌غرب به همراه توابع آن به املاک رضاشاه افزوده شد و بهای آن از زمین‌های دولتی پرداخت شد. چهار تن از خوانین کلهر به وکالت از طرف ۷۰۰ خانوار زمین‌های تعویضی ذهاب را بین رعایای کلهر تقسیم کردند. از ۵ هزار جفت زمین آبی واقع در ذهاب ۵۰۰ جفت زمین نامرغوب به تمام ۷۰۰ خانوار واگذار شد و ۴ هزار و ۵۰۰ جفت زمین آبی مرغوب بین چهار نفر تقسیم شد. خوانین کلهر علاوه بر سهم خود حدود ۲ هزار و ۴۳۰ خروار زمین آبی و دیم را نیز تصرف کردند. پس از سقوط رضاشاه و بعد از گذشت ۱۲ سال از تعویض املاک، دولت پهلوی دوم در سال ۱۳۳۱ ش درصدد استرداد املاک ذهاب برآمد چراکه دولت در این معامله به شدت مغبون شده بود. هرگونه تغییرات در واژگان، تشابهات اسمی و دگرگونی‌های زبانی در مالکیت موثر بود و به میزان پختگی و رشد زبان در هر دوره مالکیت خصوصی زمین گسترش یافت. به هر حال تا جایی که زبان و واژگان معیاری برای مرزبندی و مالکیت زمین به حساب می‌آمد، امکان تفسیر معنی وجود داشت و حدود و ثغور مالکیت به راحتی قابل تغییر و تفسیر بود. در این دوره بیشترین تعویض اسامی در غرب و شمال‌غرب ایران، به‌منظور نوسازی، تحمیل فرهنگ مرکزگرا با محوریت زبان فارسی، تثبیت مالکیت رضاشاه و زدودن فرهنگ و سنت عشایری صورت گرفت. در حوزه مالکیت رضاشاه اسامی کلهر به باوندپور، امله (عمله) به گیلان‌غرب، هارون‌آباد به شاه‌آباد و غیره تغییر یافت. بخشی از املاک سلطنتی چون متنازع فیه بین دولت (شاه) و اشخاص محلی بود، مالکیت آن به صورت اشتراکی درآمد. از جمله در منطقه حسن‌آباد کرمانشاه (حوزه شاه‌آباد غرب) بخشی از املاک بین دولت و اشخاص به شکل اشتراکی مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

منظور از وقف زمین، حبس عین ملک و اختصاص درآمد آن به اداره و نگهداری تاسیسات مذهبی، مدارس، مراقد ائمه و سلاطین و نیز بنگاه‌های خیریه مانند بیمارستان‌ها است. در مواردی نیز وقف متوجه مصالح خاصی است مانند اموال یا املاکی که واقف به اولاد و بستگان خویش وقف می‌کند. ترس از دست دادن مالکیت زمین و گاهی نیز برای فرار از مالیات از انگیزه‌های واقفان در وقف املاک بود. پیدایش مالکیت وقفی ریشه در ناامنی داشت تا در سایه قداست دین و مذهب مالکیت و بهره‌برداری از زمین، از تعرض قدرتمندان مصون بماند. حتی خاندان پهلوی نیز بر مبنای توصیه اعلی‌حضرت، برای حفظ منافع املاک، مجبور شدند املاک غصبی رضاشاه را به موقوفه خاندان پهلوی تبدیل کنند. در متن هبه‌نامه املاک رضاشاه به اختصاص درآمد املاک برای «مصارف خیریه» اشاره شده است. پس از وقایع شهریور ۱۳۲۰ و سقوط رضاشاه رعایا به ساختمان‌های اداره املاک شاهانه در غرب ایران حمله کردند و حتی درب و پنجره‌های ساختمان را در آوردند. سرهنگ دنبلی، ریاست اداره املاک غرب، به همراه ماموران و مباشران فرار کردند. باغ‌ها ویران شد و خسارات زیادی به املاک پهلوی در غرب ایران وارد آمد. رضاشاه قبل از خروج از کشور تمامی املاک و دارایی‌هایش را در مقابل «ده گرم نبات مرغوب»، برای مصارف خیریه، به فرزندش محمدرضا شاه هبه کرد. با پیگیری دعاوی توسط اشخاص، زمین‌های خالصه نیز به عنوان ملک غصبی رضاشاه از تصرف دولت خارج شد و به ملکیت اشخاص درآمد.

محمدرضا شاه در سال ۱۳۲۱ فرمان واگذاری کلیه زمین‌های غصبی معروف به «املاک اختصاصی شاهنشاهی» را به صاحبان اصلی صادر کرد. تعدادی از مالکان با طرح دعوی در محاکم قضایی توانستند مالکیت املاک غصب شده را پس بگیرند، اما بخش عمده‌ای از زمین‌های سلطنتی برای وارثان رضاشاه باقی ماند و به عنوان ملک شخصی آنها به ثبت رسید. برای نمونه، زمین‌های مناطق گواور و کفرآور در کرمانشاه ملک شخصی اشرف پهلوی بود و تا اصلاحات ارضی در تصرف وی باقی ماند. در سال ۱۳۲۶ حدود یک ششم شش دانگ شیروان و چرداول، زنگوان، آسمان‌آباد و غیره که بیش از ۱۵۰ آبادی بود، در مقابل ۱۰۰ هزار تومان نقد و یک خروار روغن حیوانی به عبدالحسین یور ابوقداره واگذار شد. اداره املاک واگذاری غرب وجه مزبور را به عنوان رشوه دریافت کرد و به ابوقداره که مدعی املاک مزبور بود، سند مالکیت منتقل کرد. عباس قبادیان، معروف به امیر مخصوص، نوه داوودخان کلهر، پس از سقوط رضاشاه مدعی مالکیت حدود ۱۲۰ پارچه قریه و مزرعه به صورت شش دانگ و مشاع بود. باقی‌مانده املاک پهلوی در کرمانشاه پس از اصلاحات ارضی زیر پوشش «شرکت سهامی زراعی رضا پهلوی» قرار گرفت.

از مقاله‌‌ای به قلم شایان کرمی، دانشجوی دکترای تاریخ ایران اسلامی دانشگاه پیام‌نور و داریوش رحمانیان ، دانشیار گروه تاریخ، دانشگاه تهران