واپسین کوچ بنیانگذار سازمان حفاظت محیطزیست ایران
فیروز که در رشته راه و ساختمان درس خوانده بود و در جوانی در شرکتهای سدسازی کار میکرد، در دوره نوزدهم مجلس شورای ملی نماینده مردم همدان و در دوره بیستم نماینده مردم میانه بود. او که روزگاری بهعنوان یکی از معروفترین شکارچیان ایران شناخته میشد در سال ۱۳۴۶ و زمانی که برای شکار شیر و فیل به آفریقا رفته بود آنچنان که خودش گفته از شکار کردن احساس «وازدگی و انزجار» میکند و پس از آن دوربین عکاسی را جانشین تفنگش میکند.
در همین سال فیروز به ریاست سازمان تازه تاسیس شکاربانی و نظارت بر صید گماشته میشود. سازمانی که بعدها با تلاشهای او در سال ۱۳۵۰ به سازمان حفاظت محیطزیست ایران تغییر نام میدهد و تا سال ۱۳۵۶ هم به وسیله بنیانگذارش هدایت میشود.
با تلاش او و همکارانش، قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست در سال ۱۳۵۳ تصویب شد. در زمان ریاست او بر سازمان حفاظت محیطزیست، مناطق چهارگانه حفاظتشده ایران با نامهای پارک ملی، اثر طبیعی ملی، پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظتشده تقسیمبندی شدند. او نقش مهمی در به ثمررسیدن کنوانسیون حفاظت از تالابهای مهم بینالمللی و زیستگاه پرندگان آبزی داشت به نحوی که دبیرخانه این کنوانسیون از اسکندر فیروز بهعنوان پدر تالابها یاد کرده است. این کنوانسیون در سال ۱۳۴۹ در رامسر تصویب شد و پس از آن به نام کنوانسیون رامسر شناخته میشود.
فیروز با تاسیس موسسه گیاهشناسی از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ دبیرکل این موسسه بود و اولین باغ گیاهشناسی ایران را ایجاد کرد. او طرح زیستمحیطی پردیسان را هم در کارنامه خود دارد که هدف از آن همزیستی مردم با طبیعت در شهر تهران بود. تلاشهای او برای تاسیس آموزشگاههایی در ارتباط با حیات وحش و اکولوژی در نهایت به تاسیس اولین آموزشگاه محیطزیست در ایران منجر شد.
او مسوولیتهای مهمی هم در اجلاسهای سازمان ملل برای محیطزیست برعهده داشته است. ریاست اجلاس سازمان ملل برای آمادهسازی کنوانسیونهای مربوط به کنفرانس جهانی استکهلم و همچنین نشستن بر صندلی نایبرئیسی این کنفرانس از جمله این مسوولیتهاست. فیروز از ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ عضو هیاتمدیره اتحادیه جهانی حفاظت محیطزیست (IUCN) و از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ نایبرئیس این اتحادیه و عضو هیات امنای صندوق جهانی حیات وحش و طبیعت بود. او در سال ۱۳۵۶ از ریاست سازمان حفاظت محیطزیست استعفا کرد. فیروز در همان زمان برای کرسی ریاست اتحادیه جهانی حفاظت محیطزیست انتخاب شد اما این سمت را نپذیرفت تا اینکه یک سال بعد با وقوع انقلاب دستگیر شد.
فیروز علاقهای به صحبت کردن درباره ماجرای دستگیرشدنش نداشت و نه در کتاب خاطراتش و نه در فیلم «یک ساعت از یک عمر» رخشان بنیاعتماد که مصاحبهای طولانی درباره زندگی و فعالیتهای اوست چیز زیادی درباره آن دوران بازگو نمیکند.
او بعد از آزاد شدن از زندان به یکی از چهرههای محبوب در بین فعالان محیطزیستی ایران تبدیل میشود. هرچند عده دیگری هم با استناد به سابقه شکارچی بودنش و ارتباط نزدیکش با خاندان پهلوی و دیگر دولتمردان آن زمان با چشم تردید به فعالیتهای او نگاه میکردند.
به اعتقاد منتقدانش فعالیت او در سازمان شکاربانی بیشتر با هدف ایجاد شکارگاههای اختصاصی برای خاندان پهلوی بوده و حتی بعدتر در سازمان حفاظت محیطزیست هم او درحال خدمت به دربار بوده است.
او خود در کتاب خاطراتش در پاسخ به منتقدانش که او را شکارچی میدانستند نوشته، پرداخت او به شکار در دوران جوانی که لازمه آن پرسهزنی در دشتها و صعود به ارتفاعات و گشت زدن در بیابانها و خزیدن میان بوتهها بوده باعث شد به مطالعه جدی در باب رشتههای مرتبط با علوم طبیعی و اکولوژیک روی آورد و با کنار گذاشتن شکار موضوع حفاظت از محیطزیست در ذهنش غلیان پیدا کرده است.
با این همه تعداد کسانی که او را ستایش کردهاند بسیار بیشتر از منتقدانش است. دوستداران و فعالان محیطزیستی از عشق او به محیطزیست ایران و فعالیتهای پرثمر او بسیار نوشتهاند. القاب ستایشگرانهای که برای او برگزیدهاند گاه حتی اغراقآمیز به نظر میرسند. فیروز از معدود کارگزاران دولتی پیش از انقلاب ایران بود که همچنان نامش به نیکی در رسانههای رسمی ایران برده میشد. مجله بخارا بزرگداشتی برای او برگزار کرد که بسیاری از فعالان بنام حوزه محیطزیست در آن سخنرانی کردند. در همین حال برخی رسانهها همچنان تلاش داشتند از او چهرهای وابسته به خاندان پهلوی و حتی طراح «پروژههای مشکوک محیطزیستی» نشان دهند.
فیروز یکی از شناختهشدهترین کارشناسان ایرانی در جهان بود و با زیستشناسان برجستهای در جهان همکاری کرد. از او کتابهای متعددی در حوزه محیطزیست برجا مانده که مهمترین آنها «حیات وحش ایران، مهرهداران» است که در سال ۱۳۷۸ منتشر شده است. کتابهای پرندگان ایران و پستانداران ایران هم زیر نظر او تدوین شدهاند.
تعدادی از مدخلهای دانشنامه ایرانیکا درباره محیطزیست ایران هم به قلم او نوشته شدهاند و حتی فعالیتهای او در زمینه محیطزیست ایران باعث شد تا یک جانور به نام موش دوپای ایرانی به اسم دوپای فیروزی (Allactaga firouzi) نامگذاری شود.
کارنامه او بهعنوان یک کارگزار دولتی و بنیانگذار سازمان حفاظت محیطزیست مخالفان معدود و موافقان زیادی دارد اما اسکندر فیروز بهعنوان فعال محیطزیست و دوستدار طبیعت ایران نزد بسیاری از فعالان این حوزه نامی است که به احترام از او یاد میشود.