پایان مخالفت سازمان‌یافته

شگفتی‌آور نیست که ارتش از این فرصت برای سرکوبی خود مصدق استفاده کرد. در ۲۸ مرداد که توده‌ای‌ها در نتیجه پشت کردن مصدق به آنها صحنه را ترک کرده بودند، زاهدی با فرماندهی ۳۵ تانک شرمن اقامتگاه نخست‌وزیر را محاصره و پس از ۹ ساعت درگیری، مصدق را بازداشت کرد. در تکمیل این اقدامات شعبان «بی‌مخ» تظاهرات پر سروصدایی به سوی بازار ترتیب داد و ژاندارمری هم حدود ۸۰۰ نفر زارع از اصطبل‌های سلطنتی ورامین به تهران آورد. همزمان با بازگشت شاه به کشور، نیروهای مسلح هم جبهه ملی و حزب توده را سرکوب و متلاشی کردند. آنها مصدق، رضوی، شایگان و پس از سه ماه پی‌گیری فاطمی را هم که در یک مخفیگاه حزب توده پنهان شده بود، دستگیر کردند.

همچنین هشت افسر عالی‌رتبه طرفدار مصدق، وزرای مهم کابینه از جمله ابوالقاسم امینی و سران حزب ایران، حزب ملت ایران و نیروی سوم نیز بازداشت شدند. به جز فاطمی که اعدام شد و لطفی، وزیر دادگستری که کشته شد، با سایر رهبران جبهه ملی به مدارا رفتار کردند و بیشتر آنها به زندان‌های کمتر از پنج سال محکوم شدند، اما رفتار با توده‌ای‌ها خشن و شدیدتر بود. طی چهارسال بعدی که مخفیگاه‌های حزب توده به تدریج کشف می‌شد، نیروهای امنیتی ۴۰ مقام حزبی را اعدام کردند، ۱۴نفر دیگر را زیر شکنجه کشتند، ۲۰۰ نفر را به حبس ابد محکوم و بیش از ۳۰۰۰تن از اعضای عادی حزب را دستگیر کردند. پس رژیم می‌توانست مطمئن شود که اگر نه جذبه، دست‌کم سازمان حزب توده و جبهه ملی را از بین برده است. اکنون محمدرضاشاه می‌توانست همچون پدرش رضاشاه، بدون مخالفت سازمان‌یافته‌ای حکومت کند.

منبع: یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی، نشر نی، ۱۳۸۴.