پیشرفتگرایی در آموزش و پرورش
پیشرفتگرایان با تاکید بر «پیشرفت» معتقد بودند که انسانها قادرند از راه به کار بستن هوش انسانی و روش علمی در حل مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی؛ محیط اجتماعی خود را بهبود بخشیده و کامل کنند. پیشرفتگرایانی چون «یوهان هاینریش پستالوزی» اعتقاد داشتند که آموزش و پرورش چیزی بیش از یادگیری کتابی است. تربیت باید شامل همه وجود کودک، عواطف، عقل و جسم او باشد. زیگموند فروید نیز در مطالعهاش مبتنی بر بیماریهای روانی ناشی از آسیبهای دوران اولیه کودکان؛ بر آنچه اعتقاد پیشرفتگرایان بود، صحه گذاشت.
پیشرفتگرایان با تاکید بر «پیشرفت» معتقد بودند که انسانها قادرند از راه به کار بستن هوش انسانی و روش علمی در حل مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی؛ محیط اجتماعی خود را بهبود بخشیده و کامل کنند. پیشرفتگرایانی چون «یوهان هاینریش پستالوزی» اعتقاد داشتند که آموزش و پرورش چیزی بیش از یادگیری کتابی است. تربیت باید شامل همه وجود کودک، عواطف، عقل و جسم او باشد. زیگموند فروید نیز در مطالعهاش مبتنی بر بیماریهای روانی ناشی از آسیبهای دوران اولیه کودکان؛ بر آنچه اعتقاد پیشرفتگرایان بود، صحه گذاشت. آموزش و پرورش پیشرفتگرا، اغلب تریبون آزاد و زمینه مشترک کسانی بود که با سنتگرایی تربیتی مخالف بودند.
بهکارگیری روشهای نوآورانهای متکی بر ابتکار عمل خود کودک در یادگیری، استفاده از برنامههای درسی متفاوت چون گردشهای علمی، مشاهده و بحث، فعالیتهایی با محوریت نیازها و رغبتهای کودکان از موارد بارز تغییرات پیشرفتگرایانه این جنبش بود. در سال ۱۹۱۹ انجمن آموزش و پرورش پیشرو در واشنگتندی.سی به رهبری «استانوود کاب» تاسیس شد و اصول زیر را سرلوحه نظریات خود قرار داد. ۱- آموزش و پرورش پیشرو باید با فراهم کردن آزادی از طریق فعالیتهایی چون ابتکار، خلاقیت و ابراز وجود حامی رشد و کمال طبیعی کودک باشد. ۲- آموزش باید کودک مخاطب را به تماس با جهان واقعی هدایت کند. ۳- معلم پیشرفتگرا بهجای نقشی دستوردهنده نقش هدایتگر دارد. ۴- موفقیتهای دانشآموزان باید برحسب پیشرفتهای فکری، جسمانی، اخلاقی و اجتماعی اندازهگیری شود. ۵- برقراری ارتباط بیشتر بین معلم، مدرسه و خانه به منظور تامین نیازهای کودک است. ۶- مدرسه پیشرفتگرای حقیقی باید آزمایشگاهی برای فعالیتهای نوجویانه باشد. از تاسیس انجمن چیزی نگذشته بود که معلمان و پرورشکاران حرفهای دانشکدههای علوم تربیتی و روانشناسی را تحتتاثیر قرار داد. جان دیویی، فیلسوف آمریکایی، با وجود هواداری از پیشرفتگرایی؛ معتقد بود که باید طوری متعادل عمل کرد که بتوان فلسفهای تربیتی از نظریات هر دو جبهه سنتگرا و پیشرفتگرا شکل داد. از آن بهعنوان نقشهای برای فعالیتهای عملگرایانه بهره گرفته شود. در واقع دیویی با این نگرش، مدارس سنتی را نهادهای رسمی موضوع محور میداند.
- بخشی از یک مقاله به قلم میثم باقری
ارسال نظر