ز مثل زلزله
پرویز کیمیاوی فیلم کوتاه «پ مثل پلیکان» را در سال ۱۳۵۱ در طبس ساخت که یکی از تاثیرگذارترین و شاعرانهترین فیلمهای مستند تاریخ سینمای ایران است. شخصیت اصلی فیلم آسیدعلی میرزا است. آسیدعلی میرزا آنطور که پرویز کیمیاوی سازنده فیلم میگوید، پیرمردی بود که در خرابههای ارگ طبس زندگی میکرد و با کمک مردم، روزگار میگذراند. هیچگاه وارد شهر طبس نمیشد و به گفته خودش از شهر و مردمش بریده بود. موفقیت فیلم در نمایش فضای غریب، تنها و درعینحال پرمهر آسیدعلی میرزا است. بریدن او از مردم و پناهگرفتنش در خرابههای ارگ طبس هم داستان جالبی دارد.
پرویز کیمیاوی فیلم کوتاه «پ مثل پلیکان» را در سال ۱۳۵۱ در طبس ساخت که یکی از تاثیرگذارترین و شاعرانهترین فیلمهای مستند تاریخ سینمای ایران است. شخصیت اصلی فیلم آسیدعلی میرزا است. آسیدعلی میرزا آنطور که پرویز کیمیاوی سازنده فیلم میگوید، پیرمردی بود که در خرابههای ارگ طبس زندگی میکرد و با کمک مردم، روزگار میگذراند. هیچگاه وارد شهر طبس نمیشد و به گفته خودش از شهر و مردمش بریده بود. موفقیت فیلم در نمایش فضای غریب، تنها و درعینحال پرمهر آسیدعلی میرزا است. بریدن او از مردم و پناهگرفتنش در خرابههای ارگ طبس هم داستان جالبی دارد. پدرش مسافرخانهای در شهر داشته که بعد از مرگش باید به آسیدعلی میرزا میرسیده است اما عموهایش سعی کردند او را دیوانه نشان دهند و مسافرخانه را از چنگش درآوردند.
البته طرز حرفزدن و رفتار و ادا و اطوار آسیدعلی میرزا مثل بقیه مردم نیست و مردم بهراحتی جنون او را تایید میکنند. آسیدعلی میرزا میگوید: «گفتم حالا که میگویید دیوانهام لابد دیوانهام دیگر، از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست… از شهر بیرون آمدم. هیچوقت هم دیگر به شهر نرفتم…» بچهها منتظر شیطنت هستند. حروف الفبا را میخوانند. وقتی آسیدعلی میرزا به حرف پ میرسد، به قصد آزار او میگویند: «پ مثل پدرسگ.» بچهها یکصدا به او فحش میدهند و سنگ میپرانند و از او دور میشوند. اما پیشنهاد یکی از بچهها چیز دیگری است: «پ مثل پلیکان» این همان کودکی است که آواز دلنشینش، یکی از معروفترین خاطرات سینمایی در ایران است و همان کسی است که درنهایت موفق میشود آسیدعلی میرزا را بعد از چهلسال که پا به شهر نگذاشته، برای دیدن پلیکان به باغ گلشن طبس ببرد.
اینکه پلیکان در باغ گلشن طبس چه میکند، یکی دیگر از داستانهای این مستند پُرقصه است. کیمیاوی میگوید: «یک گروه از پلیکانها از مناطق سردسیر سیبری پرواز میکردند و به اطراف کویر میرفتند. یک چوپان در اطراف طبس، چوبدستیاش را بهطرف یکی از آنها که در ارتفاع پایینتر پرواز میکرده، پرت میکند. این پلیکان میافتد. چوپان آن را به شهردار طبس هدیه میکند. شهردار دستور میدهد از آب قناتها برای پلیکان ماهی بگیرند. بالهایش را هم میبُرند که پرواز نکند و آن را میاندازند در باغ گلشن که یک باغ ملی و خیلی قشنگی هم بود…». آسیدعلی میرزا که فیلم مستند «پ مثل پلیکان» اثر پرویز کیمیاوی بر مبنای زندگی او ساخته شده است، در زلزله سال ۵۷ طبس، جان خود را از دست داد. پس از ۲۳سال از واقع شدن زلزله طبس کارشناسان میراثفرهنگی برای بازسازی و احیای ارگ طبس به آنجا رفتند و جسد او را سالم پیدا کردند.
ناظر پروژه بازسازی ارگ طبس میگوید: «زمانی که ارگ طبس زیر نظر اداره میراثفرهنگی استان خراسان بود، برای خاکبرداری و یافتن پلان اصلی بنا اقدام کردیم. در مراحل پایان کار، در یکی از بخشهای ارگ، جسد او را تقریبا سالم پیدا کردیم. پوست بدن، صورت و لباسهای او هیچ تغییری نکرده بود اما بهنظر میرسید جسد از داخل پوسیده باشد، با اینحال جسد را بهراحتی بلند کردیم و حرکت دادیم. صورت او سالم و از روی عکس و فیلمهای موجود کاملا قابلشناسایی بود... مردم طبس خواستند او را در ارگ دفن کنیم. با موافقت مسوولان، جسد او در یکی از راهروهای ارگ دفن شد. در این مراسم تمام مردم جمع شده بودند، طوری که تا امروز در هیچ مراسم تشییعی در طبس، چنین جمعیتی ندیده بودم.»
ارسال نظر