نخستین سندیکای نساجی
نخستین سندیکای نساجی با شرکت صاحبان کارخانههای نساجی تهران، یزد، کاشان و سمنان در سال ۱۳۳۹ در تهران تشکیل شد. هدف سندیکا، حفظ و حمایت منافع صنعتی و حرفهای صاحبان کارخانه نساجی بود. در این سندیکا صاحبان صنعت بافندگی نخی و بافندگی پشمی هر دو شرکت داشتند و شرایط عضویتی از این قرار بود: «هر موسسهای که سرمایه آن متعلق به اتباع ایران و دارای کارخانه ریسندگی یا بافندگی یا تکمیل موتوری باشد، با قبول اساسنامه و تعهد به انجام مقررات و تصمیمات سندیکا میتواند عضویت سندیکا را درخواست کند و پذیرش هر عضو منوط به تصمیم هیات مدیره سندیکا است.
نخستین سندیکای نساجی با شرکت صاحبان کارخانههای نساجی تهران، یزد، کاشان و سمنان در سال ۱۳۳۹ در تهران تشکیل شد. هدف سندیکا، حفظ و حمایت منافع صنعتی و حرفهای صاحبان کارخانه نساجی بود. در این سندیکا صاحبان صنعت بافندگی نخی و بافندگی پشمی هر دو شرکت داشتند و شرایط عضویتی از این قرار بود: «هر موسسهای که سرمایه آن متعلق به اتباع ایران و دارای کارخانه ریسندگی یا بافندگی یا تکمیل موتوری باشد، با قبول اساسنامه و تعهد به انجام مقررات و تصمیمات سندیکا میتواند عضویت سندیکا را درخواست کند و پذیرش هر عضو منوط به تصمیم هیات مدیره سندیکا است. آرای اعضا سندیکا براساس تعداد دوک ریسندگی و ماشین بافندگی و ماشین چاپ خواهد بود. هریک از اعضا برای هر ۵۰۰ دوک ریسندگی نخ و الیاف مصنوعی یا ۲۰۰ دوک ریسندگی پشم یک رای دارد و ۲۰ دستگاه ماشین بافندگی نخ و الیاف مصنوعی یا ۸ دستگاه ماشین بافندگی پشم یک رای و هر یک ماشین چاپ ۱۵ رای خواهد داشت.»
«حاصل آنکه تا نیمه سال ۱۳۴۰ شانزده میلیارد ریال و یکسال بعد از آن بیش از بیست میلیارد ریال در صنعت نساجی سرمایهگذاری شده بود. تا بهمن سال ۱۳۴۰، ۵۵۰ هزار دوک ریسندگی و چهارده هزار دستگاه بافندگی در کشور مشغول بهکار بوده و ۱۱۰ هزار نفر در زمینه ریسندگی و بافندگی کار میکردند که در ۲۸ کارخانه ریسندگی پنبه و ۲۹ کارخانه ریسندگی و بافندگی نخی با ۵۵۰هزار دوک سروکار داشتند. در میان کارخانههای پشمبافی ایران کارخانهای هم دیده میشد که تا آن تاریخ که بهکار افتاد، در سراسر دنیا فقط ۵ کارخانه نظیر آن بهکار افتاده بود و باز در میان کارخانههای چیتسازی کشور، کارخانههایی بودند که از نوع بهترین و مجهزترین کارخانههای چیتسازی دنیا بهشمار میرفتند ولی افسوس که به دلیل مدیریت غلط که ناشی از بیعملی یا نفعطلبی زیاده از حد یا هر دو بود، نتوانستند پایه یک صنعت پر رونق و معتبری بشوند و با کارنامه درخشانی روبه ترقی بروند و چون برای لوازم یدکی و مواد صنعتی مثل رنگ همیشه محتاج به خارج بودند، صنعت مزبور هیچگاه قائم به خود نبوده است. از جهت صدور محصول هم اگرچه اطلاع دقیقی حاصل نیست، گمان نمیرود چندان قابلتوجه باشد، پس همه سودهای حاصله نتیجه آن بوده که غنی، غنیتر و فقیر، فقیرتر میشده است.
منبع: حسین محبوبیاردکانی، تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران، جلد سوم، انتشارات دانشگاه تهران، 1370.
ارسال نظر