همهکاره سلطنت خویش
روسا و خوانین ایلات بر حسب رسم زمان، اداره کارهای دارایی و زندگی خود را به دست پیشکار میسپردند. حتی اکثر آنها خواندن و نوشتن را هم خلاف حیثیت خانی و ریاست میپنداشتند و معتقد بودند که: خان باید شمشیر خوب بزند. ورزش قلم را به قول آقامحمدخان کار «فرنی خورها» میدانستند. ولی آقامحمدخان که در مدت حبس نظر بودنش در شیراز، جز همان مواجب اعطایی کریمخان درآمدی نداشت، و ممسک و باریکبین هم بود، عادت کرده بود که حساب همه چیز خود را خود داشته باشد. [او] در ایام سلطنتش هم همین رویه را از دست نداد.
روسا و خوانین ایلات بر حسب رسم زمان، اداره کارهای دارایی و زندگی خود را به دست پیشکار میسپردند. حتی اکثر آنها خواندن و نوشتن را هم خلاف حیثیت خانی و ریاست میپنداشتند و معتقد بودند که: خان باید شمشیر خوب بزند. ورزش قلم را به قول آقامحمدخان کار «فرنی خورها» میدانستند. ولی آقامحمدخان که در مدت حبس نظر بودنش در شیراز، جز همان مواجب اعطایی کریمخان درآمدی نداشت، و ممسک و باریکبین هم بود، عادت کرده بود که حساب همه چیز خود را خود داشته باشد. [او] در ایام سلطنتش هم همین رویه را از دست نداد. نداشتن زن و فرزند و تفریحات خانوادگی هم، وقت زیادی برای رسیدگی به حسابها در اختیار او گذاشته بود بهطوری که تمام کارهای محاسباتی کشور خود را خود رسیدگی میکرد. شاه به فلان سفر جنگی میرفت؛ در این سفر به خزانه و دفینه روسای محلی که یاغیگری کرده بودند پی میبرد؛ آنها را ضبط میکرد و همراه خود میآورد و در همان خزانه زیرکلید خود میریخت یا نزد خانواده فلان رئیس دوره نادری مقداری جواهر و طلای دولتی سراغ مینمود، روسای آن خانواده را با شکنجه و عذاب وادار میکرد که دفینههای خود را اقرار کنند. هر چه بود میگرفت. کجا میبرد؟ در همان خزانه زیرکلید خود میریخت. فلان مصرف فوقالعاده پیش میآمد، باقی طومارهای ولایت حول و حوش کفاف این مصرف را نمیداد، از این خزانه زیرکلید شاه پول برمیداشتند. چون در تمام این جنگها، خودش شخصا حاضر بود، عمل خیلی ساده میگذشت.
یک نفر امین معین میکرد، پولها را تحویل او میداد و هرچند روز یک بار، مصارف و موجودی او را شخصا رسیدگی میکرد. بعد از ختم سفر اگر چیزی باقی میماند، باز به خزانه زیر کلید خود میریخت. این بود که در زمان آقامحمدخان، اصول کاغذبازی و حواله و اطلاق خیلی کم بود و به همین واسطه با عدهای محدود کارهای محاسباتی انجام مییافت. چنانکه جز میرزا اسماعیل در کارهای مالیاتی و میرزا اسدالله نوری در کارهای محاسبات قشونی، اهل قلم مبرز دیگری را در دستگاه سلطنت آقامحمدخان نشنیدهام. آقامحمدخان خود خزانهدار و مستوفیالممالک و صاحب دیوان دولت خود بوده است. من در تمام مدت عمر خود، در نظر ندارم فرمانی از آقامحمدخان دیده باشم. سجع مهر و امضای دستخط این پادشاه را هم تاکنون ندیده و نمیدانم چه بوده است! در صورتی که از دوره صفویه و نادرشاه و کریمخان زند که قبل از او بودند، فرامین زیاد دیدهام و سجع مهر کریمخان «یا مَنْ هُوَ بمَنْ رَجاهُ کریم» را اکثر دیده و شنیدهاند. بنابراین، آقامحمدخان منشیالممالکی هم که فرماننویسی کند، لازم نداشته و آنچه به نوکرهای دولت میداده، بدون فرمان بوده است که فقط از روی صورتی که نزد میرزا اسماعیل مستوفی و میرزا اسدالله لشکر نویس بوده، مواجب کشوریها و لشکریها هر ساله پرداخته میشده است. حافظه عجیب و پشتکار خستهنشو و باریکبینی و بالاخص حرصی که به جمعآوری مال داشته، او را از این تجملات اداری بینیاز کرده بوده است.
- منبع: عبدالله مستوفی، «شرح زندگانی من.»
ارسال نظر