لزوم بازخوانی قرون میانه تاریخ

همایش فرهنگ و تمدن ایران در دوره سلجوقیان که در سال ۱۳۹۱ برگزار شد. حاصل این همایش مجموعه مقالاتی بود که در قالب دو جلد از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی منتشر شده است و در ۲۴ تیرماه در محل این پژوهشگاه با حضور دکتر اللهیار خلعتبری و دکتر محمدتقی امامی رونمایی شد. این مجموعه به همت اسماعیل حسن‌زاده، صفورا برومند و نیره دلیر گردآوری شده و شامل مقالات مختلفی در باب تاریخ‌نگاری، سیاست، فرهنگ، هنر و معماری، اقتصاد، روابط خارجی، اوضاع اجتماعی و نظامی عهد سلجوقیان است. در فضایی که تاریخ‌نگاری در ایران عمدتا معطوف به پس از مشروطه شده است و به دلایل مختلف از جمله کمبود منابع، دسترسی دشوار به اسناد مربوط و همچنین عدم تازگی، پژوهشگران کمتر به دوره‌های پیشین به‌ویژه قرون میانه پرداخته‌اند، این همایش و مجموعه مقالات آن کوششی در جهت معرفی یکی از دوره‌های مهم تاریخ ایران و پر کردن این خلأ بوده است.

دکتر اسماعیل حسن‌زاده دبیر علمی همایش ضمن اشاره به این موضوع که امروزه قرائت‌های مختلف در تاریخ‌نگاری منشأ اثر می‌شوند، به تلاش دیگر کشورها به‌ویژه ترکیه به منظور استفاده از بخش‌های ترکی تاریخ ایران در غیاب روایت ایرانی تاریخ‌نگاری اشاره کرد و برگزاری این همایش را گامی در جهت ارائه قرائت ایرانی از تاریخ سلجوقیان دانست. تاریخی که اگرچه به نظر می‌رسد، به گذشته‌های بسیار دور تعلق دارد ولی بازخوانی آن آشکار خواهد کرد که امروز ما چقدر متاثر از این عصر است.

در ادامه دکتر محمدتقی امامی با اشاره به اهمیت سلجوقیان در تاریخ ایران بعد از اسلام به واکاوی ریشه‌های آنها و اقداماتشان پرداخت. امامی گفت: «این گروه در ابتدا در آسیای مرکزی بودند و ما می‌دانیم تا زمان سلجوقیان دو حکومت با ماخذ ترکی در ایران حکمرانی کرده و اسلام آوردند یکی غزنویان و دیگری قراخانیان اما این دو گروه با سلجوقیان قابل مقایسه نبودند و تنها در قلمرو محدود خود بیشتر در شرق ایران نقش ایفا کردند. آثار و فعالیت‌های این سلسله برای قرن‌ها در طول تاریخ باقی ماند و برخی از وجوه آن را حتی در ایران معاصر نیز می‌توان جست‌وجو کرد. اولین ویژگی این حکومت آن است که یک حکومت منسجم از آسیای مرکزی تا دریای مدیترانه پدید آورد، درحالی‌که ایران در آن موقع پر از حکومت‌های محلی بود و مرکز خلافت هم بسیار ضعیف بود و حتی بغداد یعنی مقر خود را هم نمی‌توانست اداره کند.

اسپانیا که جدا شده بود، شمال آفریقا در دست حکومت‌های محلی بود و حوزه اعمال نفوذ خلافت عملا به بغداد محدود شده بود. قلمروهای شرق و غرب ایران هم در دست حکومت‌های محلی مختلف بود. بنابراین اهمیت کار سلجوقیان را می‌توان در ایجاد همین یکپارچگی و اقتدار دانست. مهم‌ترین کارویژه این اقتدار و یکپارچگی رونق تجارت و اقتصاد بود و در نتیجه آن، سلجوقیان به جهت تشکیل چنین حکومتی که اولین حکومت یکپارچه بعد از اسلام در ایران است برای ما اهمیت ویژه‌ای دارند. ما می‌دانیم که در حکومت ترکان، حکومت از آن خاندان است. از زمان شکل‌گیری حکومت سلجوقیان، ما حکومت‌های محلی زیادی داریم که به وسیله فرزندان سلجوقیان تاسیس می‌شود مانند سلجوقیان کرمان، سلجوقیان آناتولی و شام و... چون حکومت از آن اصل خاندان است و به شخص خاصی تعلق ندارد. از زمان طغرل ما این اصطکاک را میان فرزندان‌ سلجوقی شاهد هستیم اما در زمان طغرل که قدرتمند بود هرکس از افراد این خاندان شورش می‌کردند را سرکوب کرد و این امر تا زمان ملکشاه امکان‌پذیر بود اما بعد از آن تحقق آن دیگر امکان‌پذیر نبود.

سلجوقیان با خود روش‌های جدید حکومت‌داری را آوردند. از جمله ایجاد حکومت‌های اتابکی. این الگو بسیار مهم است. اتابکان فارس، لرستان کوچک و بزرگ و اتابکان آذربایجان نمونه‌هایی از آن‌هاست که هر یک در نوع خود نقش مهمی را در تواریخ محلی و منطقه‌ای داشته‌اند. نکته دیگری که با سلجوقیان گسترش یافت، اقطاع‌داری بود. اقطاع از دیرباز وجود داشته و ما حتی شاهد هستیم در بیزانس هم وجود داشته است اما در زمان آنها گسترش یافت. آوردن ایلات امر مهم دیگری است که در دوره سلجوقیان روی داد. در زمان آنها دروازه دنیای اسلام به روی ایلات ترک باز شد. همان ایلاتی که بعد از این تاریخ تا دوره پهلوی در تاریخ ما نقش ساز خواهند شد و بعد از این مرتب هر حکومتی بر سرکار می‌آید دارای منشأ ایلی هستند. آنها وارد ایران شدند و تمام مناطق را گرفته و بعد از اینکه کمبود جا پیدا کردند به سوی آناتولی رفتند و در آناتولی هم منشأ تغییر می‌شوند.

ایلات اندیشه فکری باز و غیرمتصلب دارند و نمی‌توان اندیشه غالبی را به آنها تحمیل کرد. آنها بیشتر پذیرنده طریقت هستند تا شریعت... در ایران چندان مجالی برای بروز طریقت‌ها نبود ولی در آناتولی توانستند پا بگیرند و تمام طریقت‌های موجود در ایران اعم از طریقت‌های مبارز یا غیرمبارز به آناتولی رفتند چون در آنجا تعصبی وجود نداشت. حروفیه، بکتاشیه، وفائیه، حیدری، مولوی و... از جمله طریقت‌هایی بودند که به آن‌جا رفتند و بعدها روی بازماندگان سلجوقیان آناتولی، عثمانیان شکل گرفتند. عثمانی‌ها هم مانند صفویه در ایران ابتدا با بافت طریقتی جلو رفتند و بعد از اینکه خود را باز یافتند، شروع به کنار گذاشتن طریقت می‌کنند و به شریعت روی می‌آورند. حتی در آغاز شکل‌گیری، عثمانی‌ها از طریقت‌های جنگجوی شیعه استفاده کردند ولی زمانی‌که شکل گرفت و قرار است سازمان اداری تاسیس کند، شریعت را اساس کار خود قرار می‌دهد. پس از آن شاهد هستیم که عثمانی‌ها تا قرن شانزدهم از فرهنگ سلجوقی تغذیه می‌کنند و البته سلجوقیان نیز به نوبه خود از فرهنگ ایرانی بهره برده‌اند. بنابراین اگر نقش طریقت‌ها را در گسترش اسلام بررسی کنیم، در مقایسه با شریعت نقش بسیار بیشتری داشته است.»

سخنران دیگر این نشست دکتر اللهیار خلعتبری استاد دانشگاه شهید بهشتی، ضمن تشکر از دست‌اندرکاران انتشار این مجموعه، به اهمیت آشنایی بیشتر دانشجویان و پژوهشگران تاریخ با قرون میانه در ایران اشاره کرد و گفت امروزه تاریخ‌نگاری پیش از قاجار حتی در نزد علاقه‌مندان و محققان تاریخ نیز در حال فراموشی است. خلعتبری در ادامه به دلایل اهمیت سلجوقیان در تاریخ ایران پرداخت و نقش دیوانسالاری ایرانی را در این راستا حائز اهمیت دانست. وی گفت: «نقش ایلات در تاریخ ایران قابل ملاحظه است و مهم‌ترین آن نیز سلجوقیان بودند. به عقیده من ایلات برای تشکیل حکومت به ایران وارد نشدند، آنها در حقیقت قصد داشتند از مراتع سرسبز خراسان استفاده کنند اما چند شانس داشتند. نخست آنکه با حاکم بی‌کفایتی چون مسعود غزنوی روبه‌رو شدند، چراکه آنها امکان نداشت در دوره محمود چنین عرض اندام کنند و قدرت بگیرند.

شانس دوم آنها این بود که زمانی وارد ایران شده و به فکر تشکیل حکومت افتادند که خلافت عباسی که خودشان را خلیفه‌الله می‌دانستند، تضعیف شده بود و شانس سوم آنها این بود که از دیوانسالاران ایرانی باقی‌مانده از دوره غزنوی و سامانی و روش و ساختار دیوانسالاری دوره قبل از اسلام استفاده کنند. زمانی‌که طغرل وارد نیشابور شد و به نامش خطبه خوانده شد از امام موفق نیشابوری بزرگ‌ترین فقیه آنجا خواست که یک دبیر به او معرفی کند و او عمیدالملک کندری را معرفی کرد. کسی‌که بعدها بزرگ‌ترین وزیر طغرل و آلب ارسلان بود که متاسفانه به دلیل اختلافات مذهبی و در عین حال سیاسی که با خواجه نظام‌الملک یا خواجه بزرگ پیدا کرد، کشته شد. بعد از او هم خواجه نظام‌الملک از دستگاه غزنویان به دستگاه سلجوقیان پیوست. در مقایسه این دو وزیر بزرگ باید گفت که عمیدالملک کندری فردی بود که دیوانسالاری ایرانی و فرهنگ ایرانی را چون یک مربی اسب مسابقه رام و آماده کرد و خواجه نظام‌الملک به‌عنوان یک سوارکار بسیار ماهر ۲۹ سال و چندماه بر این اسب راهوار سوار شد و کارهای بسیار مهمی انجام داد.

ما فرهنگ و تمدن سلجوقی را تنها در چهره طغرل، آلب ارسلان، ملکشاه یا سلطان سنجر نباید ببینیم. هرگز نباید سهم ایرانیان و دیوانسالاران ایرانی را فراموش کنیم. خواجه‌نظام‌الملک با به وجود آوردن مدارس نظامیه، بزرگ‌ترین خدمت را به فرهنگ و تمدن کرد. حال به هر قصد و غرضی از جمله تربیت دیوانسالاران یا رقابت با مدارس علمیه مصر فاطمی، بسیار با اهمیت است و یکی از خدمات خواجه به وجود آوردن همین مدارس بود. او چنان با سواد و با کفایت بود که هنگامی‌که مدرسه نظامیه بغداد را افتتاح می‌کرد، شیخ ابواسحاق شیرازی، رئیس مدرسه و ۵ هزار طلبه دیگر پای منبر آن نشسته بودند و وی خودش این جلسه اول مدرسه را اداره کرد. بنابراین ما نقش ایرانیان را در بزرگ و گسترده شدن سرزمین‌های سلجوقی باید کاملا در نظر داشته باشیم. این امر که«از حلب تا کاشغر میدان سلطان سنجر است.»، تنها در نتیجه شمشیر سلجوقیان نبود. چوسای وزیر امپراتور چین شمالی (که چون چنگیز چین شمالی را گرفت بعد از مقاومت به‌عنوان وزیر و مشاور چنگیز فعالیت می‌کرد.) زمانی به چنگیز گفت: «از روی اسب می‌توان دنیا را گرفت اما از روی اسب نمی‌توان دنیا را اداره کرد.»

به نظر من اگر این دیوانسالاران ایرانی نبودند، امپراتوری سلجوقی این‌گونه عظمت پیدا نمی‌کرد که آثارش هنوز در مملکت ما موجود است و در عثمانی و اروپا نیز می‌توان این اثرات را ردیابی کرد. خواجه به قدری زیرک بود برای اینکه بتواند خودش را حفظ کند، در عین تاسیس نظامیه علمیه، نظامیه‌های نظامی به وجود آورد. شما اگر طول تاریخ ایران را تا زمان حال بررسی کنید هیچ وزیری بیش از ۱۵-۲۰ سال وزارت نکرده است اما خواجه نظام‌الملک ۲۹ سال و ۹ ماه وزارت کرد و حتی بعد از وی تا چند نسل فرزندان و فرزندزادگانش در نیمه دوم سلجوقیان به وزارت رسیدند ولی آنان متاسفانه لیاقت و کفایت پدر را نداشتند و حتی برادر منصب وزارت را از پادشاه وقت می‌خرید و برادرش را به کشتن می‌داد. بنابراین فرهنگ و تمدن دوره سلجوقیان تا حد زیادی ساخته دست این دیوانسالاران است. یکی از خصوصیات دیوانسالاران ایرانی آن است که تمام قدرت فکری، ذهنی، سواد و معلومات و کفایت خود را در اختیار حکومت‌های وقت می‌گذاشتند.

البته متاسفانه به‌ویژه در دوره دوم سلجوقی وزیر‌کشی بسیار متداول شد. دو مساله به این سلسله وجه منفی می‌دهد یکی تعصبات مذهبی و دیگری وزیرکشی. عمیدالملک کندری زمانی که قرار بود جلاد جانش را بگیرد، پیغامی را برای خواجه نظام‌الملک داد و گفت: «بد روشی را در کار خود به کار گرفتی.» چراکه حقیقتا عمیدالملک به تحریک خواجه نظام‌الملک کشته شد. هرچند شاید این امر در آن زمان از مقتضیات سیاست بود. البته شخص خواجه بسیار متعصب بود و حتی در نظامیه هم سختگیری‌های فراوانی برای فرق مختلف می‌کرد که در جای خود باید علل و زمینه‌های آن را مورد بررسی قرار داد.» در پایان این نشست از مجموعه مقالات همایش رونمایی شد. همچنین نمایشگاهی از تصاویر مربوط به عصر سلجوقیان در حاشیه این نشست ترتیب داده شده بود که شماری از آثار و بناهای این سلسله را برای بازدیدکنندگان به تصویر می‌کشید.